روزنامه ابتکار
1397/12/02
عینالدین صادقزاده در گفتوگو با «ابتکار» از دلایل عدم استقبال جامعه از خوشنویسی میگوید
اگر تنها دنبال سودید، بروید آهن بفروشید!فاطمه امینالرعایا
جمعه، سوم اسفندماه، قرار است سومین دوره حراج «باران» با 68 اثر خوشنویسی و هنر ایرانی اسلامی در تهران برگزار شود؛ حراجی که از سال 95 با عنوان حراجی تخصصی در زمینه خط و خوشنویسی و هنرهای ایرانی اسلامی کار خود را آغاز کرده است. گرچه هنر خوشنویسی یکی از اصیلترین هنرهای ایرانی به شمار میرود اما آثار کلاسیک این رشته چندان از سوی سرمایهگذاران مورد استقبال قرار نمیگیرد و خوشنویسی نتوانسته آنطور که شایسته است، نقشی در چرخه اقتصاد هنر ایفا کند. اما آیا یک حراج تخصصی میتواند به چرخش چرخ اقتصاد هنر خوشنویسی کمک کند؟ آیا برگزاری چندین حراج هنری در کشور که گاهی با هم تداخل حوزه هم دارند، کمکی به اقتصاد هنر میکند؟
دو سال از عمر حراج «باران» میگذرد. حراجی که به گفته مسئولانش کارش را «با هدف ترویج و گسترش فرهنگ و هنر مبتنی بر ارزشهای ایرانی و اسلامی فعالیت خود را آغاز کرده تا با بهرهگیری از تجارب و دستاوردهای مقبول جهانی، با انجام مطالعات و بررسیهای اقتصادی در زمینه هنر به منظور آگاهی از میزان سودمندی و مطلوبیت در فعالیتهای هنری و حداکثر بهرهگیری از امکانات موجود و همکاری با نیروهای متخصص، هنرمندان و مجموعهداران که در این حرکت ملی تاثیرگذار هستند، نقشی هر چند کوچک ولی موثر را در تمامی حوزههای فرهنگی، اقتصادی، هنری، علمی را در عرصههای ملی و بینالمللی ایفا کند». در دور نخست، این حراج توانست با فروش 66 اثر به رقم فروش نهایی دو میلیارد و ششصد و نه میلیون تومان دست پیدا کند. در این حراج، اثری از استاد میرعماد حسنی با قیمت 600 میلیون تومان رکورددار بود. اما دومین دوره این حراج که 56 اثر در آن ارائه شد اما تنها 40 اثر از آنها به فروش رسید، نتوانست به رقم فروش سال گذشته خود دست پیدا کند و با مجموع فروش یک میلیارد و هفتصد و پنجاه و پنج میلیون تومان به کار خود پایان داد. در این دوره عنوان گرانقیمتترین اثر هنری حراج نیز به اثر قرآن خطی دوره قاجار به خط علی عسگر ارسنجانی به قیمت ٢٠٠ میلیون تومان رسید. این حراج البته بدون حاشیه هم برگزار نشد. در دور نخست، اثری از محمد احصایی، یکی از برجستهترین خوشنویسان معاصر کشور، به فروش رسید شآن هم در حالی که احصایی اصالت اثر را رد کرد و گفت این اثر متعلق به من نیست! او در این زمینه گفته بود «این اثر نه تنها جعلی است، بلکه هیچ شباهتی با نمونه کارهای من ندارد». البته، محبوبه کاظمی مدیر نگارخانه «ترانه باران» و مدیر حراج «باران» مدعی شده بود که این اثر تقلب نبوده و از اصالت آثار به فروش رفته در حراج دفاع کرده بود! حالا قرار است سومین دوره این حراج روز جمعه برگزار شود، حراجی که گرانترین برآورد قیمت آن، به قرآن بسیار نفیس حکاکیشده اثر استاد رائین اکبر خانزاده، با مبلغی حدود شش تا هفت میلیارد تومان تعلق دارد. حال این سوال مطرح میشود که با تمام حاشیهها و ضعفها و قوتها، آیا این حراج میتواند خط و خوشنویسی را به جایگاه اصلی خود در چرخه اقتصاد هنر برساند؟ با عینالدین صادقزاده، که خوشنویسی از نسل دوم خوشنویسان معاصر و یکی از چهرههای فعال در زمینه نقاشیخط ایرانی در دو دهه اخیر است، گفتوگو کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
چندین سال است که حراجهای هنری مختلفی در کشور برگزار میشوند. به نظر شما هدف یک حراج تخصصی خط و خوشنویسی چیست؟
در درجه اول برگزاری چندین حراج در یکجا چندان معنادار نیست و همچنین از سوی دیگر در همه دنیا وقتی قرار است چندین حراج در یک جا برگزار شوند باید هموزن هم باشند و به هم از لحاظ اعتبار اجازه فعالیت بدهند. اما در ایران متاسفانه سطح حراجها با هم اختلاف بسیاری دارند و همه هم یکدیگر را تخریب میکنند. چندین سال پیش حتی چندین حراج خیریه هم به راه افتاده بود. گویا ما اصلا معنی حراج را نفهمیدهایم. من احساس میکنم ما هنوز درک درستی از حراج نداریم و اوضاع خیلی آشفته است. قاعده حراج این است که آثاری که همهجا نیست، توسط یک مرکز یا موسسه خاص جمعآوری شود و با قیمتی مناسب به فروش برسد و بعد در رقابت این قیمت بالا برود و رشد پیدا کند. اما گویا اینجا ماجرا وارونه است. به طور مثال وقتی کار هنرمندی در گالریها با قیمت 20 میلیون هم فروش نمیرود و به وفور هم آثارش موجود است، بعد در حراج با قیمت مثلا 300 میلیون تومان به فروش میرود. اینها با هیچ معیاری درست نیست و به نظر میآید کمی قیمتها فیک و دروغ باشد. در این شرایط، اذهان عمومی میگوید چطور چنین چیزی اتفاق میافتد؟ مشابه اثر موجود در حراج یا نباید در خارج از حراج در دسترس باشد یا کیفیتی داشته باشد که خود هنرمند دیگر توانمندی انجامش را ندارد و یا نمیخواهد دیگر انجام دهد، اما وقتی مردم میبینند عین همان اثر، در بیرون از حراج با قیمت پایینتر پیدا میشود، اعتمادشان را از دست میدهند و کمکم نسبت به حراج ناامید و دلسرد میشوند و رفتهرفته خود هنر و خریدار زیر سوال میرود و همه چیز به هم میریزد. مضاف بر اینکه این مسائل برای زمانی است که دو حراج حرفهای بخواهند چنین کاری بکنند، حالا اگر قرار باشد در سال مثلا 10 حراج برگزار شود و همه هم با افتوخیزهای عجیب، طبیعی است که این اتفاق به هنر لطمه خواهد زد. اما در مورد حراج «باران» من فکر میکنم، باید این حراج خیلی تخصصیتر و جدیتر برگزار میشد. خوشنویسی سنتی، در جامعه امروز ما جایگاه چندانی ندارد که به عنوان یک حراج مطرح شود. بله اگر قرار بر فروش خط قدما باشد، چون در قید حیات نیستند و تاریخ ما را بازگو میکنند، مورد استقبال قرار میگیرد اما بخش عمدهای از آثار هنرمندان معاصر و در قید حیات در جامعه به لحاظ قیمت اعتبار ندارند و جامعه از آثار کلاسیک چندان استقبال نمیکند و این فرهنگسازی صورت نگرفته است، آنوقت ما میخواهیم با حراج فضا را گرم کنیم و این شبه به وجود میآید که شاید واقعی نباشد یا اتفاقات دیگر. گاهی هم در همین حراج میبینم که اثری از بسیاری از خوشنویسان حضور ندارد، انگار تنها چند خوشنویس را انتخاب میکنند.
دلیل این اتفاق چییست؟
دو دلیل دارد. یا سلیقهای رفتار میکنند یعنی با یک گروه و باند خاص کار میکنند یا درک و شناخت درستی از خوشنویسی جامعه ندارند که به دنبالشان بروند. یعنی کارشناسانی که انتخاب میکنند، زبده نیستند. به نظر من اگر قرار است حراج خوشنویسی داشته باشیم باید از همه خوشنویسان تراز اول اثر وجود داشته باشد و همه سلیقهها را پوشش بدهیم نه اینکه تنها سلیقه خاصی را. باید این حراجها کمی فراگیرتر و فراجناحیتر برگزار شوند.
چقدر هنر خوشنویسی از سوی کلکسیوندارها و سرمایهگذاران بخش هنری مورد استقبال قرار میگیرد؟ آیا اقتصاد هنر خوشنویسی با این حراجهای تخصصی به حرکت در میآید؟
به نظر من اصلا چنین اتفاقی نیفتاده و با روندی که در خوشنویسی پیش میرود، اتفاق هم نخواهد افتاد. خوشنویسی توسط بزرگان خوشنویسان ایرانی به نقطهای رسیده است، اما حدود 300-400 سال است که خوشنویسان ما تنها رج میزنند و تکرار مکررات میکنند. از جهت حفظ یک سنت، کار بسیار ارزشمند و قابل احترامی است ولی این ربطی به هنر ندارد. وقتی وارد جامعه میشوید و میخواهید خودتان را به عنوان هنر مطرح کنید، باید با سلایق جامعه، خواستهها و نیازهایشان آشنا باشید. این شکلی که در انجمن خوشنویسان انجام میشود، شکل درستی نیست. ما تکنیسین بار میآوریم. برخی میگویند ما روش را یاد میدهیم و بقیه با خود هنرمند است اما من معتقدم شیوه آموزش در انجمن خوشنویسان بهگونهای است که همه را مقلد بار میآورد. طبیعی است که وقتی 30 سال مقلد باشید، به تقلید اعتیاد پیدا میکنید و نمیتوانید در فضای جدید کار کنید یا بفهمید نیاز جامعه امروز نسبت به خوشنویسی چیست. تا وقتی این اتفاق نیفتد، طبیعی است که اقبالی هم وجود نداشته باشد. اما از سوی دیگر در خوشنویسی مدرن، برخی چون سواد بصری و دانش گرافیک و نقاشی را ندارند، باز هم با همان رویکرد سنتی خوشنویسی میخواهند وارد این بخش شوند و باز هم شاهد تکرار مکررات، تقلید و کپیکاری هستیم. کلکسیوندارها هم این اتفاق را میبیند! جامعه امروز ما مثل بیست سال گذشته نیست که کلکسیوندار بگوید من از این اثر خوشم میآید و آن را میخرم. امروز کلکسیوندار با هنر مواجهه اقتصادی دارد، با کارشناس هنر وارد حوزه میشود و کارشناس به او میگوید که این اثر، یک اثر هنری نیست و ارزش سرمایهگذاری اقتصادی با تعاریف امروزی ندارد. بعد در این شرایط حراج هم برگزار میکنیم. وقتی معاصران، هنوز در جامعه چندان جایگاهی ندارند، در برگزاری حراج هم اتفاقی نمیافتد و اگر بیفتد، تصور من این است که نباید واقعی باشد.
با توجه به شرایط امروز در جامعه خوشنویسی و همچنین استقبال از خوشنویسی در جامعه، دورنمای این حراج را چطور میبینید؟ آیا میشود روند فعلی را با استفاده از راهکارهایی تغییر داد؟
ما در مرحله اول باید ببینیم حراج اول و دوم، آیا مورد استقبال واقعی قرار گرفتهاند یا خیر. این آداب بیزینس است، طبیعی است که من بتوانم در دوره اول و دوم حراج را ساپورت کنم (البته من نمیگویم این حراج اینگونه بوده است) و دوره سوم آن را رها میکنند تا به شکل طبیعی روند را ادامه دهد. در همه حراجهای دنیا هم این کار را میکنند. بنابراین میتوانیم شک کنیم که حراجهای نخست واقعی نبودهاند و حراج سوم واقعی است. علاوه بر این در حراجها یک مشکل اساسی وجود دارد. حراجها در ابتدا با این رویکرد کار خود را آغاز میکنند که یک فعالیت فرهنگی – هنری انجام دهند و دغدغه دارند که باعث رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر کشور شوند. در ابتدا این اتفاق میافتد اما بعد که وارد کار اقتصادی میشوند، یادشان میرود و فقط میخواهند کار را بفروشند و سودشان را ببرند. متاسفانه حراجهای کشور ما اینگونه هستند. شما که میخواهید این کار را بکنید، بروید آهن بفروشید! در کارهای دیگر هم پول هست! اما هم میخواهند پوزیشن فرهنگی داشته باشند و هم پول دربیاورند. تصور من این است که کسانی که باید در این حوزه بیندیشند، نگاهشان اقتصادی است. ما باید یادمان باشد قبل از اینکه پول درآوریم، در حال یک فعالیت فرهنگی و هنری هستیم و باید به آن عشق بورزیم که باعث شکوفایی هنر کشور شود و در مرحله بعد به اقتصاد فکر کنم. اما متاسفانه پلان اول ما پول است و به همین دلیل کار بیکیفیت یا تقلبی (مثل آنچه اثر آقای احصایی عنوان شد) را ارائه میدهیم.
سایر اخبار این روزنامه
محمدرضا ستاری
حکایت همچنان باقی است!
پوتین در سخنرانی سالانه:
به استقرار موشکهای آمریکا در اروپا پاسخ متقابل میدهیم
طرح جدیدی که برای ادامه مقابله با آلودگی هوا در سال 98 اجرا میشود
معاون پذیرش و بازاریابی فرابورس ایران مطرح کرد
2 روش واگذاری باشگاههای استقلال و پرسپولیس در بازار سرمایه
شقاقی شهری: اقتصادی که تحت تاثیر دادههای اشتباه مجازی قرار گیرد سالم است
بالا رفتن مسکن از نردبان قیمتهای مجازی
« ابتکار» از برنامه عربستان سعودی برای تقویت توان هستهای گزارش میدهد
رویای اتمی شاهزاده
رئیسجمهوری در جلسه هیئت دولت:
همه باید نسبت به بیانیه گام دوم رهبر انقلاب احساس مسئولیت کنند
«ابتکار» از خبرهای خوش احتمالی رئیس مجلس از سفر چین درباره لوایح پالرمو و CFT گزارش میدهد
ریسمانی که باریک میشود اما نمیگسلد
موسوی لارگانی:
جایی که ریگی را در آسمان دستگیر میکنند، دام چگونه قاچاق میشود
هویتهای متضاد از ایران در سوچی و ورشو
عینالدین صادقزاده در گفتوگو با «ابتکار» از دلایل عدم استقبال جامعه از خوشنویسی میگوید