باید و نبایدهای یک کپی

نمی توانم به طور کلی راجع به برنامه «عصر جدید» قضاوت کنم، لذا باید دید که از جهت ساخت،محتوا، نوع مواجهه، پردازش، متن، دیالوگ و فرهنگی که حاکم بر برنامه است، چه در خواهد آمد؛ چرا که هر کدام از گزاره‌های بالا یک معنا و مفهوم می‌توانند داشته باشند بنابراین باید چند برنامه بگذرد تا بشود راجع به آن قضاوت کرد، اما برنامه هر چقدر زنده، پویا و نوآورانه‌تر باشد مخاطب بیشتری را جذب خواهد کرد.
به طور مثال وقتی فوتبالی به صورت زنده پخش می‌شود آخرین دستاوردهای علم فوتبال، آخرین متدها و تکنیک‌های مربیگری، توانایی‌های فردی بازیکنان و شیوه‌‌ی بازی آنها در یک وقت ۹۰ دقیقه‌ای یا نه به همراه وقت اضافه‌اش به نمایش در می‌آید؛ اینجاست که وقتی کسی دارد صحنه را زنده نگاه می‌کند ممکن است که نتوانیم در صحنه همه مسائل را ببینیم اما اگر با دقت نگاه کنیم متوجه می‌شویم که در پشت صحنه به همه‌ی آن فنون و علوم و ریزه کاری‌ها پرداخته شده تا بتواند چنین صحنه‌هایی را بیافریند. در عرصه‌های سینما در عرصه علم و فناوری نوین هم همین گونه است.
در حوزه برنامه‌های مخاطب آفرین یا جذاب با تم‌ها و موضوعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، بسته به فضای فرهنگی هر کشور می‌تواند مخاطب ویژه و خاصی را
انتخاب کند...


مثلا ما دو برنامه همسوی دورهمی آقای مدیری و برنامه خندوانه آقای جوان را داشتیم، هر دوی اینها تم اجتماعی دارند اما دیالوگ‌هایشان فرق داشت، محتوا، متن و نگاهشان متفاوت بود و هر کدام بخشی از مخاطبان را جذب می‌کردند. حوزه‌های ورزشی، اجتماعی و اقتصادی و غیره هم همین است حال باید دید که آقای علیخانی که این برنامه را اجرا می‌کند، نوآوری به همراه دارد و یا حتی اینکه توان ترجمه این کار کپی را دارد یا نه؟!
اگر ما کار آقای علیخانی را یک ترجمه تعریف کنیم آیا توانایی پرداختن به همه زوایای مستتر در آن فرهنگ را می‌تواند کپی یا گزینش کند، یا اینکه قرار است فقط یک گرته‌برداری از آن برنامه باشد و ببیند که کجای فرهنگ این برنامه از آن کپی شود و اینکه کجای آن به درد فرهنگ ما می‌خورد و کجایش نمی‌خورد و همچنین کجا می‌تواند پویایی، خلاقیت و نوآوری ایجاد کند. اگر بتواند در برنامه‌اش اینها را مد نظر داشته باشد و نیز بتواند اهداف اصلی آن برنامه را مطابق با سلایق، نیازها، خرده‌فرهنگ‌ها و فرهنگ‌های مختلف بازتولید کند، قطعا کار خوبیست. به طور مثال فرض کنیم که می‌خواهند از یک برنامه خارجی به اسم مکعب که در حال حاضر پخش می‌شود کپی کنند اگر بتوانند آن حواشی که البته در ظاهر حواشی هستند اما جزء متن برنامه هستند را به خوبی به برنامه خود منتقل و کپی کنند، آنها را با اقتضائات این‌زبانی و این‌زمانی تکرار کنند برنامه ی خوبی خواهد بود، اما اگر نمی‌توانند تکرار بشوند یک کپی ناقص الخلقه‌ای از آن برنامه تولید خواهد شد. آقای علیخانی هم اگر برنامه خوبی برای مخاطبانش ساخته باشد، باید حتما روی امکانات، دستاورد‌های بومی خودمان، آمیزه علم و تکنولوژی سینما توجه داشته باشند.
از سویی تا زمانی که چهار یا پنج برنامه جلو نرود ما نمی‌توانیم قضاوت درستی نسبت به این برنامه داشته باشیم اما رویکرد بینشگری عالمانه از برنامه‌های موفق جهانی در هر حوزه خوب است و باید بتوانیم در بسیاری از حوزه‌ها این کار را بکنیم.
برخی عنوان می‌کنند که خود نقض کپی کردن کار درستی نیست باید بگویم که در همه حوزه‌ها نمی‌توانیم بگوییم که کپی بد یا خوب است مثلا وقتی آثار یک نویسنده برتر انگلیسی و فرانسوی را در کشور ترجمه می‌کنیم آن را کپی نمی‌دانیم چرا که آن را بازتولید و بازگو می‌کنیم و به گونه‌ای هم بازگو می‌شود که مردمان اینجا آن را بفهمند.
در حوزه تلویزیون، سینما هم قطعا آقای علیخانی و تیمشان نمی‌توانند آن صحنه‌ها، فرد و محتوا را بیاورند بنابراین بازتولید می‌کند و آن برنامه را به زبان و نیاز اینجا باز ترجمه می‌کنند اگر کپی خوب و ترجمه خوبی صورت بگیرد، یعنی ترجمه خوب صورت گرفته است و هر ترجمه خوب می‌تواند یک تعریف جدید باشد به نظر من اصلا نقصی به این قاعده وارد نیست که ما یک متد، روش و صنعت خوب را در گفت و گو و تولید گزینش و به زبان منطقه خودمان ترجمه کنیم.