حوزه دیپلماسی فعا‌‌‌ل‌تر شود

اگرچه عنوان دو اجلاس ورشو و مونیخ متفاوت بود ولی با توجه به شیطنتی که مربع همکاری‌های عربستان، امارات، رژیم صهیونیستی و آمریکا مخصوصا در ورشو به‌وجود آوردند، بیشترین هدفشان از این کنفرانس ضدیت با ایران بود. آمریکا نتوانست در کنفرانس ورشو به همه اهداف اعلام شده‌اش برسد. البته از لابه لای صحبت‌های مایک پنس اینطور به نظر می‌رسد که از اتحادیه اروپا که هنوز نتوانسته از برجام خارج شود و از جانبداری نسبت به ایران خودداری کند، ناراضی است. از طرف دیگر وزیر امورخارجه لهستان در اولین نشست مطبوعاتی که با وزیر امورخارجه آمریکا داشت، اعلام کرد که سیاست‌هایشان تابع تصمیمات اتحادیه اروپاست و این جمله‌ای بود که شاید پمپئو تمایل به شنیدن آن از طرف میزبانش نداشت. گرچه وزیر خارجه لهستان تا حدودی تغییر رویه داد ولی بعدا مشخص شد همین نظر در برابر آمریکا ایستاده است. در حاشیه این اجلاس نتانیاهو مستقیما با کشورهای عرب وارد مذاکره شد ولی دنباله نشست ورشو یک مقداری ارتباط با روسیه داشت. به خاطر اینکه لهستان جزو اولین کشورهای ناراضی بلوک شرق تحت سلطه و نفوذ شوروی بود که سال 1975 اولین گزارش‌ها از ناآرامی‌های لهستان علیه سلطه شوروی منتشر شد که بعدها تلاش شد آن را یک مقدار زیادی سروسامان دهند. در همین موضوع حتی با رهبر چین اختلاف پیدا کرد. بنابراین استقرار این اجلاس در لهستان تا حدود زیادی هم در مرحله نفوذ سیاسی، نظامی و امنیتی روسیه یک دهن کجی به مسکو بود. از طرف دیگر آمریکایی‌ها می‌خواستند با برگزاری این کنفرانس در لهستان یک نوع شقاق در اتحادیه اروپا به‌وجود بیاورند. وزرای خارجه سه کشور عمده اروپایی در این اجلاس شرکت نکردند و وزیر خارجه انگلستان یک حضور کوتاه مدت در کنفرانس داشت. از طرفی هم یک نوع مقابله تجاری و اقتصادی با چین داشتند. بنابراین مجموعه اینها نتوانست انتظارات آمریکایی‌ها از کنفرانس را برآورده کند. ولی به هر حال از لابه لای این کنفرانس پیام‌هایی از ضدیت با ایران منتشر شد که ادامه آن به کنفرانس امنیتی مونیخ انتقال یافت. باز در آنجا هم همین صحبت‌ها بود که یک نوع ایجاد هراس بین‌المللی از ایران مطرح شد. جالب اینکه در این کنفرانس امنیتی وزیر امورخارجه آمریکا نبود و مسئولیت‌ها برعهده مایک پنس بود که چندان مورد استقبال قرار نگرفت. نه تنها از طرف اتحادیه اروپا بلکه از طرف بسیاری از شرکت کنندگان آن‌طور که باید و شاید مورد استقبال قرار نگرفت. شخصا معتقدم آمریکایی‌ها دارند خیلی بیراهه می‌روند و این همه درگیرشدن در مسائل گسترده و پراکنده بین‌المللی پرستیژ و حیثیت آمریکا را لکه‌دار می‌کند. آمریکا شاید نتواند رهبری حداقل جهان سرمایه‌داری را برعهده بگیرد. با اختلافاتی که بین آمریکا و اتحادیه اروپا به‌وجود آمده و اظهارنظر خانم موگرینی که ما به دنبال یک ناتوی اروپایی هستیم، نشان دهنده ناخرسندی اتحادیه اروپا از سیاست‌های غیرمتعارف آمریکاست که در زمان ترامپ اتفاق می‌افتد. آمریکا خودش را درگیر مسائل بین المللی کرده و هم نظم بین‌المللی را به‌هم ریخته و هم از اعتبار و پرستیژ خود هزینه می‌کند که از نظر سیاسی خیلی به نفع آمریکایی‌ها نیست. با توجه به سفر پرفراز و نشیب محمدبن‌سلمان به پاکستان که در راس یک هیات هزارنفری انجام شد و تا حدودی تعجب‌آور است و بُعد سرمایه‌گذاری و این که دو کشور با هم یک نزدیکی سنتی دارند، این سفر می‌تواند یک پیام هم برای ما داشته باشد. فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی از یک طرف و مهره‌چینی‌هایی که در اطراف ما شکل می‌گیرد، شرایط ما را در یک مرحله سخت قرار داده است، لذا اجازه دهیم که موضوعات از طریق دیپلماسی فعال حل شود.
* کارشناس بین‌الملل