روزنامه قانون
1397/11/25
معدن باستاني زير تيغ يغماگران
معدن سنگ تاریخی نامدار به « اَلماس بُری » وابسته به دوره هخامنشی بر فراز یکی از کوه های بلند شهر مرودشت، یکی از گنج های پنهان ایران بوده که از نیاکان پاک سرشتمان برای ما به یادگار مانده است و پاسداشت و حفظ آن، خویشکاریِ همه نهادها، ارگانها و مردم است.محوطه معدن سنگ الماس بُری در روستای سیوَند شهر مَرودشت در استان پارس که روزگاری دودمان نژاده هخامنشیان برای ساخت یادمانهای تاریخی خود همانند پارسه و پاسارگاد از آن بهره میبردند، یکی از گنج های پنهان و یادگارهای ارزشمند کشور است که برای نسل امروز برجای مانده و پاسداری از آن بر دوش همه نهادها، سازمان ها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی و مردم است تا بتوان با نگاه به گذشته شکوهمند و فرهنگ توانمند ایرانی و پند گرفتن از تاریخ و تجربه گذشتگان پاکنهادمان، به سوی آیندهای روشن گام برداشت و یادمانهای تاریخی و فرهنگی را همان گونه که سالم به دست ما رسیده است با پاسداشت و نگاهبانی درست از آنها به دست آیندگان که بیگمان دارندگان راستین و اصلی این سرزمین بوده، واگذار کرد. در این راه بزرگ نیز، باید همه مردم و نهادها دست به دست هم داده و با بالندگی و غرور و چنگ و دندان از یادمانهای تاریخی کشور خویش پاسداری و حفاظت کنند. اما شوربختانه گاهی میشنویم و میبینیم که همان مردمانی که روزگاری فرهنگ نژاده ایرانی را پدید آورده و به جهانیان شناساندند و یادگارهای گرانبها و گرانسنگ تاریخی و فرهنگی را برای ما به یادگار گذاشته اند، امروزه خود به جان آنها افتاده و دست به ویرانی و نابودی یادمانهای تاریخی زده و از صفحه روزگار و چهره تاریخ آن ها را پاک میکنند!؟ به راستی چه اَنگیزههایی وجود دارد که امروزه مردم این کشور زرخیز و گرانمایه دست به چنین ویرانگریهایی میزنند؟ دشواری کار در کجاست و چه باید کرد. آیا تنها باید به پخش این دست گزارش ها و اخبار ناگوار و ناخوشایند در خبرگزاریها و روزنامهها بسنده كرد و یا راه چارهای دیگر باید یافت. در این یادداشت، نخست مروری کوتاه بر آن چه بر معدن سنگ هخامنشی در شهر مَرودشت در هفته ای که گذشت، خواهیم داشت و سپس نگارنده راهکارهایی را پیشنهاد میکند. بیگمان آسیبشناسی و راه درمان درست آن، بر دوش بزرگان و نخبگان و جامعه شناسان است تا با بررسی و پژوهش و مطالعههای فراوان، به این دشواری بزرگ و خانمانسوز و ویرانگر دست یازیده و آن را آسیب شناسی کرده و به گونه یک قانون بازدارنده در آورده تا بیش از این، یادگارهای بیهمتای کشور دچار ویرانی و نابودی نشوند. زیرا اگر امروز راه چارهای بنیادین و ریشهای برای این دشواری بزرگ پیدا نکنیم، فردا بسیار دیر خواهد بود.
انفجار در معدن سنگ هخامنشی
شماری نابِخرد و فرومایه به اَنگیزه پوچ و خیالاَنگیز یافتن گنج، تیشه به ریشه هویت و تاریخ و فرهنگ ایرانی زده و با انفجارهای بزرگ و سَهمگین، معدن سنگ نامدار به اَلماس بری وابسته به دوره هخامنشیان را در روستای سیوَند مرودشت ویران کرده و آسیبهای برگشتناپذیری را به آن وارد کردهاند. سخن در خُور نگرش این است که، دستیابی به چنین معدن سنگ بزرگی آن هم بر فراز کوه و در بلندترین نقطه معدن، کار بسیار دشوار و سختی است و نشان می دهد افرادی که دست به چنین ویرانگریهایی زده اند، دارای تخصص ویژه ای، دست کم در امر معدن کاوی بوده اند. سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی در این معدن، با ریزهکاری و انجام کار حرفهای در پِیِ نابودی کامل آن بودهاند که خوشبختانه با حضور یکی از دوستداران میراث فرهنگی و هشیاری وی و آگاهی رسانی به نیروهای یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و رسیدن به هنگام یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی از ادامه کار وحشیانه خود، ناکام مانده و دستگیر شدند.
اما این همه داستان غم اَنگیز و اندوه بار آن یادمان ملی و بیهمتا نیست. قاچاقچیان اموال تاریخی و فرهنگی دست کم بیش از یک روز در معدن سنگ اَلماس بری سرگرم کَند و کاوها و کارهای خرابکارانه بوده اند. دستیابی به نقطههای سخت گذر آن هم در بلندیهای بیش از 10 متر کار توده مردم به هیچ روی نمیتواند باشد و بیگمان با باندی حرفه ای در زمینه قاچاق اَموال تاریخی و فرهنگی رو بهرو بودهایم که خواست آنها نابودی کامل معدن سنگ بوده است. هر چند که، سوداگران به بخش بزرگ و تکهای کامل از معدن سنگ الماس بری آسیب رسانیده و برای همیشه آن را نابود کرده اند.
گنجي بهنام ميراث
این که چرا افراد فرومایه به سادگی دست به نابودی یادگارهای نیاکانی و میراث گذشتگان می زنند و تنها آرمان آنها چیزی جز یافتن گنج نبوده، نیاز به بررسی و آسیبشناسی از دیدگاه جامعه شناسی و روان شناسی دارد. ولی بیگمان، یادمانهای تاریخی و فرهنگی بیهمتای کشور که تکرار ناپذیرند، خود گنجی پنهان بهشمار آمده و بیانگر هویت و شناسنامه بالنده مردمانی است که سهم بهسزایی در شکلگیری تمدن و فرهنگ جهانی داشتهاند و در این زمینه، زبانزد همه بزرگان و پژوهشگران کشورهای جهان امروز است و خواهد بود. باید دانست که در واقع، هیچ گنج یا سکه و چیز ارزش دار مادی از نگاه توده مردم در میان سنگها و خشتهای یادمانهای تاریخی وجود نداشته و ندارد و این افسانههای خیال انگیز از بن و پایه پوچ است. تنها وجود همین یادمانهای تاریخی و فرهنگی خود به مانند گنجی پنهان است که ریشههای هویتی و شناسنامه مردمان به شمار میآید. به راستی چه گوهر زرخیزی بالاتر از یادمانهای تاریخی و فرهنگی که میراث گذشتگان ماست، وجود دارد؟ یادمانهای تاریخی و فرهنگی هرکدام گنجی به شمار می آیند، تنها باید آنها را بهروز کرد و داستانها و اسرار تاریخی و رازهای نهفته در دل هزارهها را برای مردم برشمرد. به سخنی دیگر، باید یادگارهای گذشتگان را وارد زندگی و ذهن آشفته مردمان ماشینی امروزی و تکنولوژی زده و گاه از فرهنگ دور شده، کرد تا به ارزش راستین و بنیادین یادمانهای تاریخی و فرهنگی کشور پِی ببرند.
ميراث مقصر است؟
واقعیت داستان آن است که سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به تنهایی نمی تواند و نخواهد توانست از گنجینه های تکرارناپذیر تاریخی و فرهنگی کشور به درستی پاسداری و نگاهبانی کند. زیرا در گام نخست، شمار یادمانهای تاریخی و فرهنگی کشور بسیار فراوان است و دیگر آنکه، سازمان میراث فرهنگی با کمبود بسیار شدید نیروی یگان حفاظت و به ویژه بودجه رو بهرو است. مهم تر از همه این که، ساختار و پایه سازمان میراث فرهنگی، آموزشی و پژوهشی است. از سویی، در بخش اداری سازمان ها و نهادهای دولتی کشور، آن اندازه آشفتگی و سرگردانی و بهویژه کاغذبازیهای اداری دست و پاگیر (بروکراسی) وجود دارد که تنها زمان اَندکی برای پاسداری و نگاهبانی از یادمانهای تاریخی و فرهنگی برجای می ماند. هرچند که کارهای خوب و ارزنده یگان حفاظت میراث فرهنگی را نمیتوان نادیده گرفت. اما بیگمان، تا همه نهادها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی و مردم پای کار نیایند، پاسداری و حفاظت از یادمان های تاریخی و فرهنگی غیرممکن است یا نتیجه ای جز همین روَند موجود، نخواهد داشت. یادمانهای تاریخی همان گونه که در پرونده ثبتی آن ها نگاشته شده، برچسب ملی دارد و از آنِ همه مردم کشور بوده و است و همه مردم و نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی در برابر حفظ و نگهداری آنها مسئولند. تنها دولت بر پایه قانون، پاسداری و نگهداری علمی و درست آنها را بر دوش سازمان میراث فرهنگی گذاشته است. همان گونه که خودِ مردم نیز در درازای تاریخ، یادمان های تاریخی و فرهنگی را پاسداری و حفظ کرده اند، امروزه هم باید همین مردم پای کار آمده و از یادگارهای گذشتگان که سند هویتی آنان را شکل می دهد، پاسداری و محافظت کنند و چاره ای جز این نبوده و نیست. در واقع، نمی توان همه گناهان را برگردن سازمان میراث فرهنگی انداخت. سازمانی که ساختار آن بیش از یک دهه تغییر کرده و قدرت اجرایی ندارد و تنها می تواند به شکایت و پیگیری تخلفات در زمینه میراث فرهنگی بپردازد. تازه اگر این پروندهها در دادگاه رای مثبت گرفته و به سود سازمان میراث فرهنگی باشد!
معدن سنگ تاریخی مرودشت
محوطۀ معدن سنگ اَلماس بُری روستای سیوند مَرودشت یکی از معدن سنگهای مهم در دورۀ هخامنشیان به شمار میآمده که معماران هخامنشی با تراش و پرداخت سنگ ها از آن در ساخت محوطۀ باستانی پارسه و پاسارگاد بهره می برده اند. از همین روی، حفظ و پاسداشت یادگارهای آنان بیش از پیش احساس می شود. محوطه معدن سنگ الماس بری با شمارۀ 21915 در تاریخ 26 اِسپندماه 1386 خورشیدی به ثبت ملی رسیده است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
انقلاب دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است
مناقشه دنبالهدار
آخرين پرسه زمستاني در وضعیت اكران!
معدن باستاني زير تيغ يغماگران
اهل گفتوگو هستیم اما فشار و تحمیل را نمیپذیریم
شوی بی رمق ورشو
كانال اميد
فرصت های صندوق های سرمایهگذاری مشترک
گردشگری بازاري ناکام در ایران
انفجار تروريستي در محور خاش به زاهدان
محكوميت عضو شوراي شهر تهران به حبس!