مهندسی ارزش در انقلاب اسلامی

محمدعلی آهنگران- این روزها بازار نمایش مستندهای متنوع از تاریخ انقلاب چه در شبکه‏ها و رسانه‏های رسمی و داخلی و چه در کانال‏ها و شبکه‏های خارجی فارسی‌زبان داغ است. صرف نظر از جهت گیری هر کدام از این رسانه‏ها، مطالعه تاریخ انقلاب برای همه ما واجد تجربه‏های بسیار ارزشمندی می‏تواند باشد. به گمان من مهم‏ترین این درس‌ها و تجربه‏ها آن است که انقلاب اسلامی ایران هر چند در مقایسه با سایر انقلاب‏های پیش از خود با کمترین هزینه مادی و معنوی و با پایین‏ترین آمار تلفات انسانی به پیروزی رسید اما در پاره‏ای موارد برای حفظ و بقای آن تا به امروز هزینه‏هایی بس گزاف و بیش از حد معمول انجام شده است. بخشی از این هزینه‏ها البته ناگزیر بود اما برخی دیگر از آنها ناشی از دشمنی دشمنان، برخی از سر خیانت خائنان و برخی به‌خاطر نادانی و کم تجربگی عده‏ای از مدیران و تصمیم سازان در نظام جمهوری اسلامی بوده است اما هر چه بوده هزینه‏ای سنگین به‌همراه داشته هرچند تجربه‏ای ارزشمند و گرانقیمت نیز برای ما برجا گذاشته است. به‌طور کلی هر زمان که صحبت از هزینه‏ها به میان می‏آید سیستم‏های خردمند و مدیریت‏های حکیم مقوله مهندسی ارزش را مورد نظر قرار می‏دهند. مهندسی ارزش روشی سیستماتیک، نظام‌یافته و مبتنی بر خلاقیت و کارگروهی برای حل مسئله، کاهش هزینه و بهبود عملکرد و کیفیت پروژه‌ها، محصولات و فرآیندها است. مهندسی ارزش به کمک گستره وسیعی از دانش و تجربیات متخصصین و با تمرکز بر کارکردهای پروژه، محصول یا فرآیند نتایج قابل اجرا برای بهبود را به سرعت ارائه می‌کند. اگر انقلاب اسلامی ایران را به مثابه یک پروژه در نظر بگیریم که با اهدافی مشخص به پیروزی رسید و اینک چهل سال از آغاز آن می گذرد ناگزیریم که در تصمیم گیری‏ها و سیاستگذاری‏های کلان به منظور بهینه سازی هزینه‏های چرخه عمر انقلاب ، صرفه جویی در زمان‌ها و فرصت‏ها، بهبود کیفیت حکمرانی، حل مشکلات در همه زمینه‏ها به‌ویژه اقتصادی و اجتماعی و همچنین استفاده بهینه از منابع مادی و معنوی و سرمایه نیروی انسانی توجه ویژه نشان دهیم. باید ببینیم سیاست‏های‏مان چقدر ما را در دستیابی به اهدافی که برای آن انقلاب کردیم نزدیک تر کرده است. این روزها در جشن چهل سالگی انقلاب آمارهای متعددی ارائه می شود تا نشان دهد به لحاظ کمی چقدر پروژه‏های جدید به‌وجود آمده و امکانات نوین خلق شده و چقدر پیشرفت داشته‏ایم هر چند ارائه این آمار امید آفرین است اما باید از منظر مهندسی ارزش نیز به این پرسش پاسخ داده شود که قیمت تمام شده این پیشرفت‏ها تا چه اندازه معقول و منطقی و بهینه بوده است. تردیدی نیست که ما در این سال‏ها آنچنان که باید به مقوله مهندسی ارزش در سیاستگذاری‏ها و برنامه‏ریزی‏های‏مان دقت نکرده‏ایم و در بسیاری موارد برای مسئله‏ای که می‏توانست با کمترین هزینه به پایان برسد بالاترین مخارج را آن هم بدون دستیابی به اهداف اصلی صرف کرده‏ایم. از طرفی ما ایرانی‏ها اصولا یک عادت تاریخی مذموم هم داریم آن هم اینکه برای انجام خواسته‏های‏مان هزینه بسیار و منابع فراوان خرج می‏کنیم اما از آنجا که صبور نیستیم و به سرعت ناامید می‏شویم تمام هزینه‏های گذشته را ندیده می گیریم و در یک تغییر مسیر ناگهانی از ابتدا شروع به پرداخت هزینه‏های جدید کرده و فراموش می کنیم که روزگاری چقدر با شدت و هیجان مطالبه‏ای را فریاد می‏زدیم. ضمن احترام به همه نظرات و دیدگاه‌ها با دیدن تجربه چهل ساله این انقلاب بیش از هر زمان به این نتیجه می‏رسیم که برای حفظ دستاوردها و موفقیت‏های به‌دست آمده راهی جز اصلاح امور از درون نظام جمهوری اسلامی ایران نداریم و به گمان من مهم‏ترین راه این اصلاح، توجه به مقوله مهندسی ارزش و توزیع خردمندانه منابع و صرف حکیمانه هزینه‏های مادی و معنوی در قالب یک مطالبه عمومی است. بپذیریم که قضاوت نسل‏های آینده در مورد عملکرد ما ناظر به پاسخ ما به این پرسش است که آیا برای تحقق یک هدف هزینه معقول و منطقی شده است یا نه؟