محمدرضا ستاری ابعاد پیدا و پنهان نشست ورشو

نخستین روز نشست ورشو با محوریت امنیت در خاورمیانه در حالی روز گذشته آغاز به کار کرد که مدت‌ها بود، آمریکا و متحدان این کشور راجع به آن تبلیغات وسیعی را انجام داده بودند.
این نشست که در ابتدا قرار بود با موضوع اصلی ایران برگزار شود، پس از مدتی با عقب‌نشینی برخی کشورهای اروپایی و خاورمیانه، دستور کار خود را از روی ایران به صورت صرف تغییر داد و وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که بخشی از محوریت این نشست روی مسئله ایران متمرکز خواهد شد. در همین راستا، برخی متحدان اروپایی ایالات متحده، مانند آلمان و فرانسه روی خوشی به این نشست نشان نداده و از میان آنها وزرای خارجه بریتانیا، ایتالیا، اوکراین، اتریش، مجارستان، بلغارستان، لیتوانی، استونی و آلبانی در ورشو حاضر شده‌اند. از سوی دیگر با غیبت روسیه و چین در نشست مذکور، کره‌جنوبی، برزیل و آرژانتین نیز در سطح وزیر در ورشو حاضر شده و از میان کشورهای عربی شاهد حضور امارات، عمان، قطر، کویت، بحرین، اردن و عربستان در این نشست هستیم.
برای تبیین ابعاد نشست ورشو و مانور رسانه‌ای وسیعی که روی آن صورت گرفته، توجه به چند نکته ضروری است. نخست اینکه هر چند وزیر خارجه آمریکا یکی از اهداف این نشست را دستیابی به اجماعی فراگیر برای مقابله با سیاست‌های منطقه‌ای ایران اعلام کرده است، اما همتای لهستانی پمپئو در کنفرانس مطبوعاتی مشترک روز سه‌شنبه صراحتاً اذعان کرده که این نشست علیه کشور خاصی نبوده و مبنای اصلی آن رسیدن به راهکارهایی برای برقراری صلح و ثبات در خاورمیانه است. در همین رابطه در ابتدای کار بسیاری کارشناسان معتقدند که دستیابی به یک راه‌حل فراگیر در منطقه خاورمیانه بدون حضور بازیگران اصلی که یکی از مهم‌ترین آنها ایران است، امری بعید و دور از ذهن خواهد بود.
در بعد بعدی، بنیامین نتانیاهو که از شرکت‌کنندگان این نشست است، هرچند هدف اصلی خود را در ورشو افزایش فشارها علیه ایران عنوان کرده، اما در لایه‌ زیرین آن مواجهه رسمی او با وزرای خارجه کشورهای عربی و آن هم از نوع کم‌سابقه و علنی، بیانگر موضوعی دیگر به نام طرح معامله قرن است. طی روزهای گذشته گفته شده که با تکمیل پروژه معامله قرن از سوی آمریکا، دونالد ترامپ از آن ابراز رضایت کرده و یکی از اهداف مهم ایالات متحده به‌دست گرفتن ابتکار‌عمل در طرح صلح اعراب و اسرائیل به عنوان یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین موضوعات منطقه خاورمیانه است.


از سوی دیگر انتخاب لهستان برای میزبانی این نشست درواقع یک حرکت نمادین است. لهستان دروازه اروپا میان شرق و غرب است که در طول قرن گذشته تحولات مهم جهانی ازجمله شروع جنگ جهانی و حتی فروپاشی بلوک شرق در اروپا از آنجا نشات گرفته است. درنتیجه نزدیکی استراتژیک آمریکا به لهستان و زیر چتر حمایت نظامی قرار دادن این کشور می‌تواند نوعی آغاز برای رویارویی میان روسیه و آمریکا از یک سو و نیز بهره‌گیری میان‌مدت از واگرایی میان کشورهای اروپایی از سوی دیگر برای ایالات متحده تعبیر شود چراکه اکنون لهستان پیشنهاد احداث یک پایگاه نظامی دائمی به آمریکا داده و حتی گفته می‌شود که قرار است نام آن قلعه ترامپ باشد! همچنین کشورهای اروپای شرقی اکنون در نوک پیکان کشاکش‌ها با کلیت اتحادیه اروپا قرار دارند و در لهستان، مجارستان، ایتالیا و حتی اتریش دولت‌های محافظه‌کار و راست‌گرا زمام امور را در دست دارند.
در بعد دیگر هر چند آمریکا مانورهای گسترده‌ای را علیه ایران برای برگزاری نشست ورشو اتخاذ کرده اما بررسی تحولات نشان می‌دهد که این موضوع در واقع تکرار مواضع آمریکا علیه ایران است که قصد دارد به نوعی با برجسته کردن ایران در نشست کنونی، با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد؛ نخست انحراف افکار عمومی از سیاست‌های کلان پشت این نشست به منظور در دست گرفتن ابتکارعمل در منطقه و دوم تلاش برای اجماع‌سازی علیه ایران. امری که در مسئله برجام ناکام ماند و در نتیجه ایالات متحده را به سمت گزینه‌های دیگر کشاند. در همین راستا واشنگتن تمام تلاش خود را برای وادار کردن ایران به خروج از برجام انجام داد و با شکست خوردن این طرح، اکنون با برجسته کردن نقش منطقه‌ای و موشکی ایران قصد دارد از راه دیگری وارد فاز یارگیری بین‌المللی علیه ایران شود. بنابراین در چنین شرایطی که کاخ سفید و متحدانش قصد دارند از ایران به عنوان موتور محرک پیشبرد راهبردهای منطقه‌ای استفاده کنند، لزوم صبر استراتژیک برای ایران که گام نخست در صیانت استراتژیک کشور است، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.