شبی که همایون له شد‍!

پولاد امین|  شب آخر جشنواره شب نرگس آبیار بود. شبی که به ‌گفته نویسنده‌ای طناز «سینمای ایران آبیاری شد». شبی که پرامیدترین فیلم‌ها در مقابل ماه کامل نرگس آبیار قربانی شدند و دست همه مدعیان خالی ماند. شبی که باعث شد سینماگران این دیار حداقل تا چند هفته حرف برای زدن داشته باشند.  شب آخر جشنواره پر بود از اتفاقات بامعنی و بی‌معنی، گفته‌های منطقی، غرزدن‌های احساسی و گلایه‌های بجا. شبی که تکلیف یک‌سال سینمای ایران روشن شد و برندگان و بازندگان این سینما مشخص شدند. بیراه نیست اگر بگوییم شاید بیشتر کسانی که در روزهای جشنواره فیلم‌ها را دیدند، حتی تصورش را هم نمی‌کردند که در پایان مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر فیلم شبی که ماه کامل شد، برنده بلامنازع جشنواره لقب گیرد و تقریبا تمام جوایز اصلی را درو کند، اما این اتفاق رخ داد و جدیدترین فیلم نرگس آبیار که در ۱۳ بخش نامزد شده بود، توانست با به دست آوردن 6 سیمرغ بلورین در صدر فهرست برندگان جای گیرد.فیلم بعدی اما نه فیلم‌های دیگر مدعی از قبیل ماجرای نیمروز، تختی، متری شیش‌ونیم یا سرخپوست؛ که اولین فیلم همایون غنی‌زاده به نام مسخره‌باز بود که با چهار سیمرغ بلورین در رده دوم قرار گرفت. ماجرای نیمروز هم با آن‌که در 11 بخش نامزد شده بود، توانست 3 سیمرغ در بخش بهترین جلوه‌های ویژه میدانی، بهترین طراحی لباس و صداگذاری کسب کند.این مطلب می‌کوشد نگاهی داشته باشد  به اتفاقات عجیب‌وغریب شب پایانی جشنواره.
نق‌ روشنفکرانه جشنواره
شاید یکی از محتمل‌ترین سیمرغ‌های جشنواره 37 سیمرغ استاد علی نصیریان بود. بازیگری که در نهمین دهه زندگی‌اش نیز با عشق و انرژی تمام کار می‌کند. سیمرغ علی نصیریان که برای بازی در فیلم مسخره‌باز به او اهدا شد؛ نخستین سیمرغ کارنامه استاد بود. سیمرغی که شادمانی اغلب سینماگران را موجب شد؛ البته به ‌جز بابک حمیدیان که با نقدی تند به استقبال این اتفاق رفت. البته انتقاد او به سیمرغ‌گرفتن علی نصیریان نبود، بلکه به این بود که چرا جشنواره از ایشان با یک سیمرغ یک عمر فعالیت هنری تقدیر نکرده است. انتقادی شاید بجا و منطقی؛ که البته در هیاهوی روز آخر جشنواره به نق‌زدن‌های یک بازیگر شیفته جنجال‌سازی تعبیر شد.بابک حمیدیان در این مورد نوشت: «آقای دبیر جشنواره، متاسفم برای هیأت داوران شما در جشنواره ۳۵ که اسم بزرگ و باشکوه بانو ثریا قاسمی را با عنوان کوچک نقش مکمل زن آغشته کرد. متأسفم برای هیأت داوران شما در جشنواره ۳۶ که اسم بزرگ و باشکوه جمشیدخان‌ هاشم‌پور را با عنوان کوچک نقش مکمل مرد آغشته کرد و متأسفم برای هیأت داوران شما در جشنواره ۳۷ که باز هم برای خلاصی خود از قضاوت حرفه‌ای، اسم بزرگ و باشکوه عالیجناب علی نصیریان را با عنوان کوچک نقش مکمل مرد آغشته کرد.» آقای دبیر جشنواره که هر‌سال انسان پیچیده‌تری می‌شوید و هر‌سال فاصله‌تان را از ما بیشتر می‌کنید، شما و جشنواره‌تان ‌سال قبل با ترس مطلق و البته غیرقانونی دو سیمرغ را برای بازیگر نقش اصلی زن این فستیوال درنظر گرفتید، اما هنوز جرأت پیدا نکردید تا نام‌های بزرگ را کنار نام‌های کوچک ما قضاوت نکرده و از این ستون‌های بی‌رقیب تنها تحت عنوان یک عمر فعالیت هنری
 تقدیر کنید.»


همدردی استادانه جشنواره
سیمرغ استاد نصیریان یک اتفاق جذاب دیگر را نیز باعث شد؛ که چیزی نبود مگر بوسه جمشید مشایخی بر پیشانی علی نصیریان؛ که هر دو از بزرگان تاریخ سینما و تئاتر این سرزمین هستند.در شب پایانی جشنواره؛ اندک زمانی بعد از آن‌که علی نصیریان برای نخستین بار در کارنامه‌اش سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد، جمشید مشایخی در استقبال از او در پایین صحنه بر پیشانی این بازیگر پیشکسوت بوسه زد. جمشید مشایخی با درخواست میکروفن در سخنانی گفت:   «اولین تئاترم را با علی‌خان نصیریان کار کردم. من عاشقش هستم. ایشان قسمتی از وجودش را از دست داده است. نمی‌خواستم تسلیت بگویم اما امشب مجبورم. او همسر عزیزش را از دست داده است». این شاید استادانه‌ترین همدردی باشد که در روزهای اخیر علی نصیریان شاهدش بوده. همدردی یک استاد با درد بزرگ استادی دیگر...
خاطره‌بازی خطرناک جشنواره
وقتی قرار شد گوهر خیراندیش برای تقدیر از شخصیت‌های واقعی و بازیگران نوجوان فیلم بیست‌وسه نفر روی صحنه حاضر شود، کسی فکرش را هم نمی‌کرد که تا چنددقیقه دیگر یکی از جنجالی‌ترین رخدادهای سینمای بعد از انقلاب یک‌بار دیگر روی صحنه روایت خواهد شد. گوهر خیراندیش که مدتی است مصدوم شده، با کمک چوب‌های زیر بغل حرکت کرد و پشت تریبون قرار گرفت و در ادامه هم ماجرای 25‌سال پیش بوسیدن یک بازیگر جوان را روی صحنه که به محاکمه و محکومیت او ختم شد، روایت کرد. روایتی که واکنش‌های بسیار و گاه بامزه‌ای را به‌ وجود آورد.
کوفتت بشه جشنواره
خیلی‌ها فکر می‌کردند مهناز افشار که امسال فیلم‌های ناگهان درخت، قسم و آشفته‌گی را در جشنواره داشت، یکی از برندگان سیمرغ جشنواره خواهد بود، اما در شب پایانی سیمرغ بازیگری نقش اول زن به الناز شاکردوست رسید تا خیلی‌ها از مهناز افشار به‌عنوان یکی از ناکامان امسال نام ببرند. موضوعی که به‌ نظر می‌رسد ناراحتی مهناز افشار را موجب شده و به‌رغم این‌که ممکن است او در رسانه‌ها ادعا کند که سیمرغ گرفتن اهمیت چندانی برایش نداشته، اما واکنش توییتری او به سیمرغ نگرفتنش چیزی غیر از این را می‌گوید... مهناز افشار در توییتر خود را «تافته خوبی برای جشنواره امسال» ندانست و نوشت: «بعضی وقت‌ها دیده نشدن و جایزه نگرفتن به نفع بعضی آدم‌ها می‌شه، نه این‌که دلم سیمرغ نمی‌خواست که اتفاقا می‌خواست. من تافته خوبی برای جشنواره امسال نبودم. «همینی که هست» واژه‌ای است جدی در این ۴۰سال! مبارک همه برندگان و الناز عزیز مبارکت باشه».کاربران فضای مجازی این تبریک آخر مهناز افشار را بامزه‌تر از کل نوشته‌های توییتری او دانسته‌اند، یعنی «چیزی در مایه‌های کوفتت بشه»!
مسخره‌بازی جشنواره
وقتی همایون غنی‌زاده، کارگردان فیلم مسخره‌باز نامش به‌عنوان برنده سیمرغ فیلم اول خوانده شد، روی صحنه نرفت و به‌جای خودش یک افغانستانی را به روی صحنه فرستاد و سیمرغ این فیلم را نگرفت؛ به ‌گفته برخی از منتقدان مسخره‌بازی روز کلید خورد...کارگردان مسخره‌باز البته در توجیه اقدامش دلیلی ذکر نکرد و معلوم نشد اعتراضش به چه چیزی بوده، اما به‌هر روی اقدامش که جای نقد فراوانی داشت، حاشیه‌های زیادی به وجود آورد، به‌خصوص در فضای مجازی که واکنش‌های تندی را در مورد این کار شاهد بودیم. ازجمله نظر کاربری که فرستادن یک افغانستانی روی صحنه را بیشتر از این‌که «یادآور کار مارلون براندو در فرستادن یک سرخپوست روی صحنه اسکار» بداند، یادآور واکنش‌های سطحی و تهاجمی مسعود ده‌نمکی خوانده بود...
طلبکاری  جشنواره
نرگس آبیار که تقریبا تمام جوایز مهم جشنواره را گرفت، در یکی از چند بار حضورش روی صحنه گفت که «کم‌کم داشته از جایزه گرفتن در کشورش» ناامید می‌شده.باور کنید که این حرف را نرگس آبیار زده، نه استاد پیشکسوتی چون علی نصیریان که امسال بالاخره بعد از 40‌سال نخستین سیمرغش را گرفته یا مثلا مسعود کیمیایی که بعد از سی‌وچند فیلم بالاخره چند‌ سال پیش یک سیمرغ بحث‌انگیز بهش دادند و خلاص. این را کارگردانی گفته که چهارمین فیلمش جوایز را درو کرده، سومین فیلمش به‌عنوان نماینده ایران در اسکار معرفی شده، دومین فیلمش را هم ابراهیم حاتمی‌کیا به زور در چشم داوران جشنواره فرو کرده و سیمرغ‌های بی‌شماری برایش به ارمغان آورده... به ‌نظر می‌رسد همه به نحوی طلبکاریم. از کی و از چی؟ خودمان هم نمی‌دانیم!
له‌کردن  جشنواره
رفتار همایون غنی‌زاده علاوه بر رسانه‌ها صدای داوران را هم درآورد. بعد از صحبت‌های تند مازیار میری؛ دیگر داور امسال، مهرزاد دانش هم به رفتار عجیب همایون غنی‌زاده واکنش نشان داد و آن را لوس‌بازی زننده جوانکی تازه‌کار دانست «که با رفتارهای تهوع‌آور متظاهرانه‌اش در ادا درآوردن کژفهمانه از براندوی بزرگ و پذیرش/عدم‌پذیرش ادواری جایزه‌اش، از میزان شعور اجتماعی‌اش رونمایی‌ای جانانه به عمل آورد و نشان داد این جایگاه نیاز به مراقبت بیشتر دارد».تو رو خدا مواظب باشید آقای دانش. شما که طرف را له کردید و از رویش گذشتید. باباجان مگر نه این‌که واکنش باید متناسب با کنش باشد؟!
خداحافظی خنده‌دار جشنواره
شاید یکی از عجیب‌ترین اتفاقات دیروز آویختن کفش‌ها، ببخشید کارت شرکت در جشنواره علیرضا رئیسیان باشد. او در اعتراض به نادیده گرفته شدن فیلم مردی بدون سایه گفت که دیگر در جشنواره فیلم فجر شرکت نخواهد کرد، تا مگر این‌که بی‌توجه به اعتراض و انتقاد، منتقدان از همان اول جایزه را به او بدهند!رئیسیان با تاکید بر این‌که داوری‌های جشنواره فجر تحت‌تاثیر فضای هیجانی پیرامون فیلم‌هاست، اعلام کرد تا اطلاع ثانوی در این رویداد سینمایی شرکت نخواهد کرد: «من با اصرارهای آقای داروغه‌زاده راضی به حضور شدم، اما همین‌جا اعلام می‌کنم این آخرین حضور من در جشنواره فیلم فجر بود و تا زمانی که شرایط به این‌گونه است، در جشنواره شرکت نمی‌کنم.» «این‌گونه» بودن شرایط از نظر رئیسیان هم یعنی این‌که «تا زمانی که سر از تن منتقدانی که عقیده داشتند مردی بدون سایه فیلم بدی است جدا نشود» آن جناب در جشنواره شرکت نخواهد کرد.
تنفر از بازیگری جشنواره
سیمرغ بهترین متنفر روز هم تقدیم می‌شود به ‌هادی حجازی‌فر؛ که وقتی دستش از جوایز کوتاه ماند، ادعا کرد که بعضی ‌وقت‌ها  از بازیگری متنفر می‌شود. او البته زده به صحرای کربلا و پای اختلاف با کارگردان را وسط کشیده، اما ظریفی می‌گفت که بازیگرها اصولا وقتی سیمرغ نمی‌گیرند، از بازیگری متنفر می‌شوند و این حکایت آقا‌هادی سینمای ایران است! هادی حجازی‌فر درباره زمان‌هایی که از بازیگری متنفر می‌شود به‌طور مشخص به لحظات اختلافش با کارگردان اشاره کرد: «وقتی بازیگر و کارگردان با هم بر سر صحنه‌ای به توافق نمی‌رسند، آزاردهنده است. البته چنین مشکلی را با حسین مهدویان نداشته‌ام، ولی با کارگردان‌های دیگر داشتم، به همین دلیل وقتی تجربه‌هایی به این صورت پیش می‌آید، از بازیگری متنفر می‌شوم و می‌گویم که کارگردانی بهتر است، بر همین اساس ان‌شاءالله به‌زودی کارگردانی را آغاز می‌کنم.»