«بازنگري» و«نقد» ضرورت فوري دولت و نظام

‌ آیا مشکلات اقتصادی جامعه در نهایت اصلاح‌طلبان و دولت حسن روحانی را زمین گیر خواهد کرد؟ جریان اصلاحات که در شرایط کنونی با چالش‌های درونی مواجه است و نیاز به دگردیسی در رویکردها و تغییر نسل دارد چگونه می‌تواند پاسخگوی چالش‌های اقتصادی موجود جامعه باشد؟
اصلاح‌طلبان باید این مساله را بپذیرند که در برخی مسائل گام‌های موثری در دولت آقای روحانی برداشته شده و در برخی مسائل هنوز این اتفاق رخ نداده و کاستی‌هایی وجود دارد. در دولت یازدهم گام‌های موثری در زمینه سیاست خارجی برداشته شد که این رویکرد در دولت دوازدهم نیز به شکل دیگری دنبال شد. با این وجود با به قدرت رسیدن ترامپ و در نهایت خروج آمریکا از برجام شرایط تغییر کرد و دولت آقای روحانی با چالش‌های جدیدی مواجه شده است. عده‌ای ابتدا با برجام و پیامدهای آن مخالف بودند و در شرایط کنونی نیز این وضعیت وجود دارد. در نهایت نیز مشخص شد که این افراد به‌دنبال منافع شخصی بودند و توجهی به منافع ملی نداشته‌اند. به‌نظر بنده برجام به خوبی در داخل کشور حمایت نشد و شرایطی به وجود نیامد که کشور بتواند از مواهب برجام به سود خود استفاده کند. بدون شک اگر در داخل کشور اجماع مناسبی در حمایت از برجام شکل گرفته بود در شرایط کنونی که آمریکا از برجام خارج شده می‌توانستیم با دست پرتری با کشورهای اروپایی مذاکره کنیم. بخشی از مشکلات اقتصادی امروز جامعه نیز به همین مساله باز می‌گردد. در نتیجه مشکلات اقتصادی کنونی جامعه می‌تواند در رویکرد آینده اصلاح‌طلبان تاثیرگذار باشد.
‌واقعیت این است که مردم اصلاح‌طلبان را به‌دلیل حمایت از حسن روحانی مقصر مشکلات خود پس از انتخابات سال96 می‌دانند؟ آیا این مساله را می‌پذیرید؟
این مساله صحیح است و نمی‌توان آن را انکار کرد. به همین دلیل نیز در این زمینه باید با مردم گفت‌وگو کرد و شرایط به وجود آمده و دلایل آن را برای مردم توضیح داد. نکته مهم در این زمینه این است که در انتخابات سال96 اصلاح‌طلبان در یک وضعیت خاص قرار داشته‌اند. اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات 96 با آلترناتیو‌های مختلف و راه‌های متنوعی مواجه بودند شاید باید آنها را مقصر اصلی وضعیت موجود جامعه معرفی کرد. با این وجود اصلاح‌طلبان در چنین شرایطی نبودند و با آلترناتیو‌های متنوعی مواجه نبودند.این مساله‌ای است که باید به مردم گفته شود. مردم باید متوجه باشند که دست اصلاح‌طلبان در انتخابات سال96 بسته بوده و حسن روحانی بهترین گزینه ممکن به شمار می‌رفته است. این وضعیت در انتخابات مجلس نیز وجود داشته است. شرایط انتخابات مجلس نیز به شکلی پیش رفت که مردم از وجود بسیاری از افراد نخبه و باتجربه در مجلس محروم شدند. هدف اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس این بود که تندروها در مجلس حضور نداشته باشند و دیگر قدرت در اختیار آنها نباشد. این نکته بسیار مهمی است. معنای این رویکرد این است که خطر تندروها به اندازه‌ای برای کشور جدی بوده که جریان اصلاحات تصمیم گرفته سازوکاری در نظر بگیرد که از حضور مجدد آنها در مجلس شورای اسلامی جلوگیری کند.


‌شاید استراتژی جلوگیری از حضور مجدد تندروها در مجلس منطقی بوده اما مساله مهم در این زمینه این بود که اصلاح‌طلبان نیز در مجلس عملکرد موفقی داشته باشد که این اتفاق رخ نداده است. اصلاح‌طلبان درباره عملکرد متوسط به پایین خود در مجلس چه پاسخی به مردم خواهند داد؟
در مرحله نخست باید دلایل این مساله را بررسی کرد که چه عواملی در عملکرد ناموفق اصلاح‌طلبان در مجلس نقش داشته است. در شرایط کنونی کشور بیش از هر زمانی به نیروهای متعهد و متخصص نیاز دارد. هنگامی که نهادهای نظارتی اجازه نمی‌دهند نیروهای متعهد در انتخابات حضور پیدا کنند نباید انتظار زیادی از کسانی که در مجلس حضور پیدا کرده‌اند داشت. کارآمدی نیروی انسانی امروز به یک مساله ملی تبدیل شده است. هنگامی که افراد شایسته شرایط حضور در مجلس را پیدا نمی‌کنند به‌صورت طبیعی مجلس از وضعیت کارآمدی به وضعیت ناتوانی و ناکارآمدی تغییر حالت می‌دهد. بدون شک اگر نیروهای تاثیرگذار جریان اصلاحات در مجلس حضور پیدا می‌کردند شرایط به شکل امروز نبود و به همین دلیل اصلاح‌طلبان نباید به جای دیگران به مردم پاسخگو باشند. در چنین شرایطی کسانی باید به مردم پاسخگو باشند که اجازه حضور نیروهای تاثیرگذار را در انتخابات نداده‌اند. این وضعیت درباره وزرای دولت نیز وجود داشته است. اگر پس از انتخابات سال96 به رفتار تندروها با دکتر ظریف دقت کنیم متوجه می‌شویم که ایشان در یک سال گذشته با چه چالش‌های مهم داخلی مواجه بوده است.
‌به‌نظر می‌رسد جریان اصلاحات با همین ظرفیتی که در مجلس حضور داشت نیز می‌توانست عملکرد بهتری داشته باشد و ضعف از برنامه ریزی و کار تشکیلاتی بوده است.اگر جریان اصلاحات اجازه گردش نخبگان را در درون خود ایجاد کرده بود شاید نیروهای درجه سوم و چهارم که امروز در مجلس حضور داشتند با ظرفیت بیشتری در مجلس حضور پیدا می‌کردند. چرا جریان اصلاحات در بازخوانی وبازنگری در رویکردهای گذشته خود ناتوان شده است؟
این وضعیت در فراکسیون امید و دولت وجود داشته است. این مساله صحیح است که دست اصلاح‌طلبان برای حمایت از آقای روحانی بسته بوده، اما این واقعیت را نیز نمی‌توان منکر شد که دولت آقای روحانی از شرایط موجود به خوبی استفاده نکرده است. ما در گذشته دوران جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم. با این وجود شرایط مردم از نظر اقتصادی مانند امروز وخیم نبود و به مراتب وضعیت بهتری نسبت به امروز داشتند. این انتقاد به جریان اصلاحات وارد است که شرایط حضور جوانان در عرصه تصمیم‌گیری را مهیا نکرده است. متاسفانه این وضعیت در دولت آقای روحانی نیز وجود داشته است و آقای روحانی نیز به خوبی از ظرفیت جوان جامعه استفاده نکرده است.اصلاح‌طلبان در زمینه رشد و توسعه منابع انسانی عملکرد قابل دفاعی نداشته‌اند. دوران استفاده از ژنرال‌ها و افراد خاص به پایان رسیده است.در به‌کارگیری نیروها برای مجلس شورای اسلامی نیز اصلاح‌طلبان می‌توانستند عملکرد بهتری داشته باشند. از سوی دیگر در شرایطی که کشور از نظر بین‌المللی و اقتصادی با چالش‌های جدی مواجه شده بود آقای روحانی می‌توانست با استفاده از اقلیت‌ها و قومیت‌ها در مدیریت کشور وحدت ملی را انسجام ببخشد و بین گروه‌های سیاسی همبستگی بیشتری به وجود بیاورد. در نتیجه جریان اصلاحات و دولت آقای روحانی در زمینه رشد نیروهای جوان و مستعد دچار غفلت شده‌اند. نباید اجازه داد این غفلت بیشتر از این شود. امروز ما در جشن چهل سالگی انقلاب قرار داریم. به همین دلیل باید درعملکرد و رویکرد گذشته خود بازنگری کنیم که درکجا باید کارهایی انجام می‌دادیم که انجام نداده ایم. بدون شک یکی از این مسائل فراهم ‌نکردن رشد نیروهای جوان بوده است.بهترین هدیه به انقلاب«نقد» است. با نقد منصفانه و عالمانه می‌توان مانع از پررنگ شدن چالش‌های جامعه شد. متاسفانه برخی افراد و نهادها اجازه نقد و انتقاد نمی‌دهند و بلافاصله با کسانی که نقد می‌کنند برخورد می‌کنند.
‌با توجه به اتفاقاتی که پس از انتخابات سال96 بین اصلاح‌طلبان و آقای روحانی رخ داده و فاصله نامحسوسی که در این زمینه به وجود آمده آیا در شرایط کنونی رابطه اصلاح‌طلبان با دولت آقای روحانی قطع شده است؟
خیر؛ چنین اتفاقی رخ نداده است. حمایت اصلاح‌طلبان از دولت آقای روحانی به معنای پاسخگو نبودن به مردم و افکار عمومی نیست. اصلاح‌طلبان به همان میزان که سرمایه اجتماعی خود را در اختیار آقای‌روحانی قرار داده‌اند به همان میزان نیز باید نسبت به عملکرد دولت آقای روحانی به مردم پاسخگو باشند. پس از انتخابات سال96 اتفاقاتی در رویکرد دولت به وجود آمد که شرایط را به سمتی برده که افکار‌عمومی احساس می‌کنند آقای روحانی به شعارها و وعده‌هایی که به مردم داده عمل نکرده است. این وضعیت به خصوص درباره انتخاب وزرا و استانداران وجود داشته است. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان پیشنهادهای مهمی برای اداره کشور به دولت داشتند و در شرایط کنونی نیز دارند. آقای روحانی باید در این زمینه به مردم پاسخ بدهد. البته که این اراده در دولت ضعیف شده و مشخص نیست که چرا آقای روحانی به‌صورت شفاف با مردم سخن نمی‌گوید. به‌عنوان مثال نقش آقای جهانگیری در دولت مبهم است و به‌نظر می‌رسد ایشان باید با دست بازتری در دولت حضور داشته باشد. بدون شک حضور و تاثیرگذاری آقای‌جهانگیری در انتخابات سال96 در پیروزی آقای روحانی نقش پررنگی داشته است.آقای جهانگیری به‌عنوان یک فرد در انتخابات حضور پیدا نکرده، بلکه به‌عنوان نماینده اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور داشته است. متاسفانه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری افرادی در نهاد ریاست‌جمهوری حضور پیدا کردند که گستره نفوذ آقای جهانگیری را محدود کرده‌اند. به همین دلیل این انتظار از آقای روحانی وجود دارد که محدودیت‌های پیرامون آقای جهانگیری را کاهش یا از بین ببرد.
‌امروز انتقادات زیادی نسبت به دولت در زمینه عمل‌نکردن به وعده‌های خود مطرح می‌شود. آیا حیثیت سیاسی اصلاح‌طلبان با توجه به عدم تحقق وعده‌های آقای روحانی به خطر افتاده است؟
این واقعیت در جامعه وجود دارد اما نباید به‌صورت «صفر و یک» به آن نگاه کرد. اصلاح‌طلبان در عین حالی که از آقای روحانی حمایت می‌کنند از ایشان انتقاد نیز می‌کنند. در کشورهای توسعه یافته هنگامی که یک جریان سیاسی از یک کاندیدای انتخاباتی حمایت می‌کند از وی چند پست وزارت مطالبه می‌کند تا پس از پیروزی در انتخابات بتواند از این پست‌هایی که در اختیار گرفته در جهت پاسخگویی به افکار عمومی جامعه استفاده کند. این در حالی است که اصلاح‌طلبان با نگاه ملی به مساله حمایت از آقای روحانی نگاه کردند و چنین مطالباتی از آقای روحانی نداشتند. البته این رویکرد به معنای عدم انتقاد از اشتباهات دولت نیست.دولت هم باید در رویکرد خود تغییر ایجاد کند و خود را با مطالبات مردم هماهنگ کند.آقای روحانی اگر مشاهده می‌کنند برنامه‌های دولت در برخی زمینه‌ها پیش نمی‌رود باید در رویکرد خود بازنگری کند.
‌آیا برای این بازنگری دیر نشده است؟
دیر شده اما اگر اقدام مناسب در این زمینه صورت نگیرد دیرتر خواهد شد. در شرایط کنونی افکار عمومی جامعه متوجه این نکته شده که آقای روحانی می‌توانست عملکرد بهتری داشته باشد. آقای روحانی نباید اجازه بدهد که نهادها و گروه‌های سیاسی دیگر در رویکرد سیاست خارجی دخالت کند. از سوی دیگر باید مشخص شود که چه میزان از منابع اقتصادی کشور در اختیار دولت است و چه میزان از حوزه اختیارات دولت خارج است.دولت نباید اجازه بدهد گروهایی دیگر در امور دولت دخالت کنند. به هر حال دولت باید نسبت به مشکلات جامعه به افکار عمومی پاسخگو باشند. ما نباید اجازه بدهیم مردم از حاکمیت جدا شوند. امروز برخی در بیرون از مرزها خواب و خیال‌های برای کشور و مردم دیده‌اند. نمونه بارز آنها سلطنت‌طلب‌ها هستند. همه ما باید نسبت به وضعیت موجود جامعه احساس مسئولیت کنیم. اگر این اتفاق رخ بدهد کشور به سمت حل مشکلات حل خواهد شد. جریان اصلاحات نیز در این زمینه به اندازه سهمی که از قدرت اجتماعی و سیاسی دارد باید نسبت به تصمیماتی که گرفته احساس مسئولیت کند و کمک کند که دولت بتواند مشکلات مردم را حل کند. البته این احساس مسئولیت در جریان اصلاحات وجود دارد و اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی نقد به دولت را به‌همراه رویکرد حمایتی در دستورکار خود قرار داده‌اند. واقعیت اجتماعی این است که امروز مردم از وضعیت زندگی خود احساس رضایتمندی نمی‌کنند. به همین دلیل نیز باید زمینه‌ای فراهم شود که مردم از وضعیت جامعه احساس رضایت مندی کنند.
‌اصلاح‌طلبان در دو انتخابات آینده در چه زمینه‌هایی تهدید می‌شوند؟
مهم‌ترین جایی که می‌تواند برای اصلاح‌طلبان در آینده تهدید به شمار برود عملکرد دولت است. اگر دولت در رویکرد خود تجدیدنظر نکند و همچنان درمسیرکنونی ادامه بدهد عملکرد دولت برای اصلاح‌طلبان در زمینه اقناع افکار عمومی یک تهدید به شمار خواهد رفت.دولت‌ها و افراد همواره آمده‌اند و پس از مدتی رفته‌اند. آنچه باقی می‌ماند کشور و ملت هستند. این وضعیت در گفتمان اصلاحات نیز وجود دارد. در گفتمان اصلاحات نیز افراد زیادی آمده‌اند و پس از مدتی به دلایلی رویکرد دیگری در پیش گرفته‌اند. با این وجود آنچه باقی مانده منش و رویکرد اصلاح‌طلبی در کشور است که همواره وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت. اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه از مردم جدا نبوده‌اند. به همین دلیل نیز امروز باید مشکلات را در درون یک خانواده و با مردم در میان گذاشت تا مردم در جریان موانع پیش روی اصلاح‌طلبان در مدیریت کشور قرار بگیرند. همه ما در یک کشتی نشسته ایم و همه متعلق به یک کشور هستیم. اصلاح‌طلبان به‌رغم اختلاف سلیقه‌هایی که با اصولگرایان دارند، اما بر سرمنافع ملی با اصولگرایان اجماع دارند و معتقدند در زمینه منافع ملی و مصالح مردم باید تعلقات گروهی و جناحی را کنار گذاشت. متاسفانه در برخی مقاطع برخی شهروندان را به شهروندان یک و دو تقسیم بندی کرده‌اند و حقی برای خود قائل شده اما برای دیگران این حق را قائل نبوده‌اند. همین مسائل بوده که سبب شکاف‌های اجتماعی سیاسی در کشور شده است. به همین دلیل در شرایط کنونی که کشور با چالش‌های مهم داخلی و خارجی مواجه شده بهتر است همه جریان‌های سیاسی به سمت وحدت و انسجام ملی حرکت کنند.