نقش‌ چلیپا بر سینمای علی حاتمی

علی ملاقلی‌پور دیگر توانسته نامش را به‌عنوان یک فیلمساز و مستندساز ثبت کند، او در پروژه جدید خود به سراغ یکی از نقاشان معاصر رفته که کمتر از او شنیده‌ایم. مستند «آسمان چلیپا» به کارگردانی علی ملاقلی‌پور و تهیه‌کنندگی حسین همایون‌فر به زندگی و آثار کاظم چلیپا از نقاشان معاصر ایران می‌پردازد. در این مستند، استادان و پژوهشگران هنر نقاشی معاصر چون محمدعلی رجبی، مرتضی اسدی، ایرج اسکندری، سیدحمید شریفی، اسرافیل شیرچی و مینوخانی به توضیح و تفسیر شخصیت و آثار نقاشی چلیپا از نقاشی قهوه‌خانه‌ای تا نقاشی‌های مدرن دوره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پرداخته‌اند. کاظم چلیپا متولد سال ۱۳۳۶ در تهران، دارای مدرک کارشناسی‌ارشد نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. او نقاشی را نزد پدرش مرحوم حسن اسماعیل‌زاده، نقاش قهوه‌خانه‌ای آموخته است و تاکنون آثارش را در تعداد بسیاری از نمایشگاه گروهی و بی‌ینال‌های نقاشی در داخل و خارج از کشور به نمایش گذاشته است. چلیپا کسب مقام اول نمایشگاه بین‌المللی هنرهای ظریفه ژاپن در سال 1371 را در کارنامه هنری‌اش ثبت کرده و برنده جایزه دستخط زرین امام‌(ره) در سالگرد هشت سال دفاع‌مقدس و برنده قلم موی زرین جایزه ویژه و دیپلم افتخار شده است. تدریس در رشته هنر دانشگاه‌های کشور و داوری نمایشگاه‌های مختلف تجسمی نیز از دیگر فعالیت‌های این هنرمند محسوب می‌شوند. اما اهل مصاحبه و گپ و گفت و مطرح شدن اسمش در رسانه‌ها نیست. حالا ملاقلی‌پور زندگی چلیپا را به تصویر کشیده است، مستندی که خود چلیپا با ساختش مخالف بود، چون نمی‌خواست از خودش بگوید. برای دانستن از این مستند به سراغ ملاقلی‌پور رفتیم تا برایمان از روند ساخت این مستند بگوید و او در یادداشتی شفاهی برایمان توضیح داد که چرا به سراغ آثار کاظم چلیپا رفته است.

طرحی از طرف تهیه‌کننده کار، حسین همایون‌فر پیشنهاد شد که درباره یکی از هنرمندان دوران انقلاب، دفاع‌مقدس و متعهد کار کنم. من شناخت کمی از استاد چلیپا داشتم. واقعیت این است که در مستندهای دیگر دنبال سوژه‌هایی هستم که مقداری سخت باشد و سوژه‌هایی که کمتر کسی دنبال آن می‌رود و فکر کردم که ایشان گزینه خوبی است که هم برای خودم بهتر است و هم شخصیتی است که جذاب‌تر است به دلیل اینکه مستندی درباره ایشان ساخته نشده است. شاید در حد این بوده که تلویزیون گزارشی از نمایشگاهی گرفته یا روزنامه‌ها، اخباری از رونمایی آثار ایشان کار کرده باشند، ولی مستندی درباره شخصیت هنری و کلیه آثار و افکارشان تا به حال کار نکرده است. اول از همه وقتی برای تحقیقات سراغ آقای چلیپا رفتم، ایشان مخالفت کردند و تا همین الان که مستندها آماده شده، ایشان جلوی دوربین بنده حاضر نشدند و این موضوع خیلی عجیب است و من را خیلی مشتاق‌تر کرد، علتش هم این بود که ایشان می‌گفت اینها حقیقت‌شناسی این مسائل نیست و به من گفت دنبال حرف اصیل باشم. به ایشان گفتم استاد بالاخره این فیلم لزوما برای شخص شما ساخته نمی‌شود و بحث این است که چگونه می‌شود کاظم چلیپا شد، چگونه این مسیر طی شده و اینکه شخصیت نقاش متعهد از کجا می‌آید و این برای تاریخ مهم است که باید ماندگار باشد. به هرحال در دهه‌های بعدی از نقاشان انقلاب اسلامی در تاریخ یاد می‌شود آیا نباید هیچ اثری، فیلمی یا کتابی‌ از آنها باشد. سرآمد یکی از نقاشان انقلاب اسلامی بدون‌شک استاد کاظم چلیپاست. بالاخره تصمیم گرفتم که از طریق دیگری فضای مستند را شکل دهم. من به ایشان گفتم که از دوستان‌تان درباره شما می‌پرسم و گفت باشد برو از آنها بپرس. وقتی موضوع را با دوستان‌شان مطرح کردم، همه آنها همکاری کردند و حتی جلوی دوربین حاضر شدند و نظرشان این بود چقدر خوب است که این اتفاق می‌افتد و از استاد چلیپا فیلمی ساخته می‌شود و جالب اینجاست متفق‌القول به من کمک کردند تا مستندم بهتر شود. مثلا آقای اکبر نبوی تصاویری از جلسه‌ای به نام شب‌های فرهنگی را که هنرمندان مختلف در آن حضور دارند به دست من رساندند و از همین فیلم‌ها بود که توانستم حرف‌هایی از استاد چلیپا را درباره عالم هنر، نقاشی و معرفت‌شناسی هنر که تا به حال جایی پخش نشده، قرار دهم. کلا پروسه این مستند خیلی عجیب بود که با همکاری اکبر نبوی و همچنین حسین یوزباشی انجام شد. حسین یوزباشی با آقای چلیپا و یک سری از هنرمندان مثل سیدحمید شریفی (نقاش)، برای راهپیمایی اربعین به کربلا رفته بودند و آنجا قرار بود آقای چلیپا و هنرمندان نقاش، اثری را برای اباعبدالله‌الحسین‌(ع) به تصویر بکشند. حسین یوزباشی، با یک موبایل کیفیت بالا، تصاویری از نقاشی استاد چلیپا گرفتند. حتی در تک پلان‌‌هایی از این تصاویر استفاده کردم. علتی که چلیپا نخواست جلوی دوربین قرار بگیرد این بود که اصلا دنبال دیده‌شدن نبود و این امری واقعی است و خیلی‌وقت‌ها ممکن است در تعارفات این‌گونه مسائل باشد، ولی استاد واقعا نمی‌خواست دیده شود.



  تاثیر هنر نقاشی بر آثار سینمایی پدر ایشان استاد حسن اسماعیل‌زاده چلیپا جزء اساتید نقاشان قهوه‌خانه‌ای بوده که با معرفت حسینی بزرگ شدند و اگر کاری برای عاشورا می‌کردند یا اسم نمی‌زدند یا به صورت مخفف و ریز در پایین کار درج می‌شد و به دنبال نان نبودند و درآمدشان از سفارش‌های نقاشی مناظر یا پیشخوان‌ها بوده که می‌کشیدند و البته در مستند اینها نیز نمایش داده شده‌اند.
در ادامه مسیر که تحقیق کردم متوجه شدم آقای چلیپا در آثار استاد علی حاتمی به همراه پدرشان در سریال هزاردستان هم حضور داشتند. خیلی از نقاشی‌های پیشخوان‌ها یا سردر حمام را استاد اسماعیل‌زاده و پسرشان استاد چلیپا کار کردند و جالب اینجاست که تصاویر ناب و بخشی از تصاویر آن در فیلم هزاردستان یا کمال‌الملک، کار استاد کاظم چلیپا بوده و مجموعه کارهای آنها دایره وسیعی داشته است. وقتی به آثار ایشان در دوره‌ای که در حوزه هنری فعالیت می‌کردند، نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که روی آثار هنرمندان فیلمساز تاثیر گذاشته است. این خودش نکته عجیبی است که آثار یک نقاش، چگونه بر آثار فیلمسازان همدوره خودش به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تاثیر گذاشته است. درواقع با نقاشی روبه‌رو هستیم که اصلا جسم و واقعیت نمی‌کشد و دوست دارد حقیقت را بکشد، جان و معرفت بکشد و این نقاش خیلی عجیبی است و به لحاظ فیگور و فرم شاید به‌‌رغم اینکه استاد نابی هستند ولی اصلا به دنبال عرض‌اندام در قالب عالم هنر به آن معنا نیست و به دنبال این است تصویری بکشد که جامعه را رو به جلو ببرد. به‌شدت آدمی است که با خودش خلوت دارد. در تحقیقم هر چقدر جلوتر می‌رفتم با شخصیت عجیبش آشناتر و به‌شدت شیفته‌تر می‌شدم و نه‌تنها باعث می‌شد که دوربین را زمین نگذارم بلکه بیشتر کنکاش کنم و آدم‌های بیشتری را جلوی دوربین بیاورم. تقریبا 6 نفر از اساتید نقاشی و پژوهشگران هنر، شخصیت استاد را برای ما بازتعریف کردند. من هم آثارشان را و هم چرایی و چگونگی شخصیت‌شان را بررسی کردم. به نظر من هم برای فیلمسازان موثر است و هم برای نقاشان و هم برای آنهایی که دنبال درکی از مفاهیم معنوی هستند تاثیرگذار است، چون دارای شخصیت چندوجهی و عمیقی است.

  تلاش برای تصویر سوژه‌ای که جلوی دوربین نرفت  دوستان‌شان گفتند مستند را قبل از رونمایی به ایشان نشان ندهیم اما دوستان نزدیک‌شان مستند را دیده و کار را تایید کرده‌اند. ایشان شخصیت نادری دارند و من احساس می‌کردم اتفاقا سوژه‌ای که نمی‌خواهد جلوی دوربین برود، وظیفه من است که او را به تصویر بکشم. من به جوان 20 یا 30 سال آینده باید سندی از تصاویر هنرمندان انقلاب اسلامی را نشان دهم و چه چیزی بهتر از این شخصیت که هم از نقاشی قهوه‌خانه‌ای، پهلوانی و سنتی ما ریشه گرفته و در هنر انقلاب و دفاع‌مقدس تبدیل به استاد شده و در زمان حال به‌دنبال کشیدن نقاشی‌هایی هستند که می‌توان گفت کاملا نقاشی‌های معرفتی است و باید آثارشان را بیشتر بررسی کرد و دید.