روزنامه آفتاب یزد
1397/11/15
مژده بزرگ سعید لیلاز
سعید لیلاز کارشناس اقتصادی و عضو حزب کارگزاران در گفتوگوی تفصیلی با سایت جماران به مقایسه عملکرد اقتصادی رژیم گذشته و نظام فعلی ایران پرداخته که حاوی نکات جالب توجهی استسعید لیلاز اقتصاددان، استاد تاریخ و فعال سیاسی در گفتگو با جماران، به مقایسه وضعیت اقتصای پیش و بعد از انقلاب 57 میپردازد. در ادامه بخشهایی از این گفتگو را میخوانید.
* ابتدا اقتصاد ایران ترکید و بعد شاه سرنگون شد. در حالی که همه فکر میکنیم اقتصاد ایران داشت کار خودش را میکرد و به واسطه انقلاب سرنگون شد. این تفکر بسیار اشتباه است. یعنی فروپاشی کل ساختار اقتصادی اجتماعی و سرنگونی رژیم گریزناپذیر بود. انقلاب اسلامی نه فقط گریزناپذیر بود بلکه اقتصاد ایران را نجات داد.
* بروز انقلاب از سالهای 55-56 در ادبیات اقتصادی رژیم شاه پیش بینی میشد. اگر همه چیز گل و بلبل بود پس چرا باید رژیم شاه منفجر میشد؟ این در حوزه کلان اقتصاد است. یعنی آن چیزی است که ما در حوزه اقتصاد کلان صحبت میکنیم. یعنی میگوییم رشد اقتصادی کشور به چنان تزریقی از دلارهای نفتی و قرضی وابسته شده بود که اگر این روند بهاندازه سر سوزن متوقف میشد اقتصاد از کار میافتاد. این اتفاق نیز در سال 56 رخ داد. برای اولین بار رشد تولید نفت در سال 56 متوقف شد و کل سیستم پوکید. اقتصاد ایران را به بن بست رسانده بودند. اما رهبری بینظیر امام خمینی (ره) با انسجامی که بین مردم ایجاد کرد، رژیم را متزلزل تر کرد.
* اول اقتصاد ترکید و سپس انقلاب شد؛ اما الان این موضوع را فراموش میکنیم و میگوییم چون انقلاب شد آن اقتصاد گل و بلبل دیگر نمیتوانست ادامه پیدا کند. آن اقتصاد میگفت باید سالی 15تا20 درصد به درآمد نفتی اضافه شود و سالی 20 میلیارد دلار وام خارجی بگیریم میتوانیم همان آهنگ رشد را ادامه دهیم که خود آقایان میگفتند غیرممکن است. در حالی که ما بعدا دیدیم که درآمد نفت در همان سال 56 به شدت پایین آمد. تولید نفت در پاییز 1355 به نقطه تاریخی و اوج خود یعنی 6 میلیون بشکه رسید. اما آن هم فقط برای سه ماه. ما این چیزها را یادمان میرود چون بین روشنفکران و جمهوری اسلامی یک قهر تاریخی اتفاق افتاده است. دو طرف هم مسئولیتهای خودشان را دارند.
* من از کسانی که با اصل انقلاب مخالفت میکنند و میگویند این انقلاب گریزپذیر بود این را میپرسم که پس چرا یک ملت در عرض یک سال این گونه به خروش میآید و میگوید تا شاه نرود رها نمیکنم؟ چرا آن سیستم آنقدر پوشالی بود که با یک تلنگر فروپاشید؟ اینجاست که البته پای رهبری امام خمینی (ره) هم وسط میآید.
*به لحاظ سیاسی رژیم جمهوری اسلامی رژیمی است که صدای مردم را خواه ناخواه میشنود؛ نهتنها میشنود بلکه موثر هم هست. ما آنجایی که با صندوق قهر کردیم اثر گذاشتیم و آنجایی هم که با صندوق آشتی کردیم اثر گذاشتیم. شما این را با انتخابات مجلس در حکومت شاه مقایسه کنید. به نظر من خاطرات اسدالله اعلم با ارزش ترین سند سیاسی تاریخی ایران است. اعلم در آن کتاب میگوید یک نفر را صدا کرده و میگوید تو در دوره بعدی مجلس نماینده مثلا قائنات هستی. طرف مقابل تشکر میکند اما میگوید من تا به حال قائنات نرفته ام. علم جواب میدهد «دیگه زر نزن؛ اینی که من میگویم! برو پی کارت وقت ندارم».
* آزادیهای سیاسی ما قابل مقایسه با گذشته نیست و روز به روز بیشتر میشود. نظام جمهوری اسلامی پایگاهی جز مردم ندارد و به خارج که وابسته نیست.
*بین سال 2014 تا 2017 میلادی که دوره سقوط قیمت جهانی نفت خام بود عربستان سعودی برای اینکه بتواند به کمتر از نصف رشد اقتصادی ایران برسد 250 میلیارد دلار از ذخایر خود را خرج کرد. اما ایران دیناری از ذخایر نفت خود برنداشت و رشد اقتصادی کشور دو و نیم برابر عربستان سعودی بود. رشد اقتصادی ایران در همه این مدت بیش از دو برابر یا سه برابر روسیه بوده است. ایران بهترین عملکرد در بین کشورهای نفتی را در انطباق شرایط کشور با سقوط قیمت جهانی نفت خام دارد. این مسئله پژوهش و دستاورد من است.
*یکی از منطقهای اشتباهی که ما داریم مقایسه خودمان با امارات متحده عربی و دوبی است. در حالی که دوبی یک شهر است. اگر میخواهیم خودمان را مقایسه کنیم، میبینیم در تمام خاورمیانه و شمال آفریقا یکی از بهترین دموکراسیها و یکی از بهترین رشدهای اقتصادی را داریم. مشکل ما تلاطمهای سیاسی است که چه در زمینه روابط بین المللی چه در داخل پدید میآید و اقتصاد را مثل بازی مار و پله عقب میکشد وگرنه عملکرد اقتصاد ایران اصلا با مصر، عربستان، سوریه، عراق و اردن قابل مقایسه نیست.
*من رد نمیکنم که ما هزار بار بهتر میتوانیم ایران را اداره کنیم. اما ما درگیر منازعات اجتماعی و سیاسی داخلی خود هم هستیم. یعنی داریم آن منازعات را هم حل میکنیم. آن منازعات معمولا در جاهای دیگر با دیکتاتوری و حکومت نظامی حل شدهاند اما در ایران با تعامل حل میشود. این بحث جناح چپ و راست که ما 30 سال است ارّه میدهیم تیشه میگیریم را آمریکاییها در سه سال جنگ داخلی حل کردهاند. اما دو میلیون کشته هم بر جای گذاشتهاند.
*هر کشوری مطابق مقتضیات ویژه خودش سعی میکند منازعات داخلی اش را حل کند. یک جا در زمان کوتاه ولی بسیار خونین و پرخسارت و در جای دیگر هم در دوره بسیار طولانی تر اما با خسارت کمتر حل میشود. نتیجه نهایی هر دو یکی است. ثانیا انتخاب طولانی مدت یا کوتاه مدت دست من و شما نیست. ما داریم سعی میکنیم مسائل خودمان را بعد از انقلاب حل کنیم. من معتقدم بزرگترین ماموریتی که انقلاب اسلامی لاریب فیه در آن 100 درصد پیروز شد تبدیل ایران از یک جامعه اساسا روستایی به یک جامعه اساسا شهری است. ما این را به بهترین نحو ممکن انجام دادیم.
* ما باید مسائل مان را در قعر مناسبات اجتماعی حل کنیم. این اتفاق در ایران در حال رخ دادن است. موتور محرکه منازعات و تلاطمها در ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران رشد جمعیت آن بوده است. ما دو اتفاق همزمان داشته ایم؛ یکی انتقال از روستا به شهر و دیگری رشد شدید جمعیت. فقط و فقط میزان تولدها در دهه 1360، 18 و نیم میلیون نفر بوده است. این رشد جمعیت در دهه 60 تا سال 1420 و 30 تا زمانی که به سن مرگ نرسد ایران را رها نمیکند. به همین خاطر فکر میکنم بین 1420 تا 1430 چالش اصلی جامعه ایران مرگ و میر است. چون تعداد مرگ و میرها قطعا از تعداد تولدها جلو میزند.
*من الان یکی از منتقدین جدی دولت آقای روحانی هستم، اما حداقل در چهار پنج وزارتخانه مشاوره میدهم. این گونه نیست که ما را با تیر بزنند. در دیگر سطوح حاکمیتی هم از ما سوال و نظر خواسته میشود. فضای فعلی مانند دوره شاه نیست که حوصله شنیدن انتقاد را نداشتند؛ ما الان چنین جوّی در ایران نداریم. از نظر اجتماعی هم هزاران فرسنگ با آن تبعیض و شکاف طبقاتی و درآمدی که در اواخر دوره شاه داشتیم فاصله داریم. از این منظر هم که حاکمیت فورا صدای اعتراضات مردم را میشنود با دوران شاه قابل مقایسه نیستیم.
ما بعد از انقلاب ظرفیتهایی ایجاد کردیم که این ظرفیتها به داد اقتصاد ایران میرسد. اصلا چنین ظرفیتهایی در سال 56 وجود خارجی نداشت. میدانید الان سطح تولید صنعتی معادل
40 یا 50درصد کل ظرفیت نصب شده ماشینآلات است. یعنی با یک بهره وری، این مسائل حل میشود. من به هیچ وجه چالشهای موجود در ایران را دست کم نمیگیرم اما به هیچوجه معتقد نیستم ایران مشکل لاینحلی دارد. الان مسئله آب ایران، محیط زیست و صندوقهای اجتماعی راهحل دارد. مسئله بانکها هم که بسیار خطرناک است راه حل دارد.
*سال 88 یک بار بازجوی من در زندان از من پرسید که تو معتقد به رفراندوم برای قانون اساسی هستی یا نه؟ گفتم نه. چون ما که قانون اساسی موجود را اجرا نمیکنیم که بفهمیم کجای آن ایراد دارد و کجای آن ندارد. اگر به این قانون اساسی برگردیم ظرفیتهای زیادی دارد. این قانون اساسی تا سالها میتواند جامعه ایران را به پیش ببرد.
*وقتی مردم تصمیم میگیرند که اراده خود را به صحنه عمل بیاورند رئیس دولت اصلاحات و حسن روحانی رئیس جمهور میشوند. وقتی مردم تصمیم میگیرند حتی در بین ریاست جمهوری تغییر مسیر دهند، آقایهاشمی رفسنجانی طرح تعدیل اقتصادی خود را در سال 73 متوقف میکند و مسیر جدیدی میرود. نظام جمهوری اسلامی هنوز تا بن استخوان این ظرفیت را دارد که برای تغییر مسیر انعطاف پذیری نشان دهد. اگر به اینجا برسد که مصالحش آنجا بیشتر تامین میشود این کار را میکند.
*این را به عنوان یک خبر بزرگ به شما میگویم. این یک مژده بزرگ و حرف گستاخانه ای از طرف من است. یعنی من تمام آبروی سیاسی خودم را برای گفتن این جمله به میدان میآورم؛ تمام گروههای دارای ظرفیت تولید خشونت از کشاورزان و کارگران گرفته تا... همه به این جمعبندی رسیدهاند که مصالح و نان شان از طریق پیشبرد مسالمت آمیز اوضاع بیشتر از دعوا تامین میشود. ما متوجه شده ایم که از درون نظام جمهوری اسلامی بهتر به اهداف مان میرسیم تا بیرون از آن. به همین دلیل است که غربیها یا خیلیها در داخل با شگفتی میبینند در شش ماه گذشته نرخ تورم 30 درصد بوده که از مجموع تورم سه سال گذشته بیشتر است، اما نفس کسی در نمیآید، زیرا ما برای حل منازعات مان به یک همگرایی تاریخی رسیده ایم. از این نظر شاید بتوانیم بگوییم ایران از فرانسه امروز جلوتر است.
سایر اخبار این روزنامه
دو صد گفته رنگین و....
راهحل منطقی ماکرون
خبر آخر
قصه شیرین عادل و میعاد
مژده بزرگ سعید لیلاز
رفراندوم برای مردم
وام ازدواج به کودکهمسران تعلق نمیگیرد
آن روی سکه اینستاگرام
وام مسکن به ۴۰ هزاربازنشسته تعلق نمیگیرد
بسیج راههای دور زدن تحریمها را پیدا کند
حواشی تک خوانی یک زن
دلالی این بار در صفهای گوشت!
سعید جلیلی هم شاکی شد