رد خون تلفیق قوی عاطفه وسیاست

قسمت اول «ماجرای نیمروز»، واکنش‌های متفاوت اما عمدتا تحسین آمیزی میان مخاطبانش داشت. با این که کسی نمی‌تواند انکار کند که مهدویان کارگردان خوبی است، اما نقطه نظرهای سیاسی درباره فیلم اول از سوی برخی ابراز می‌شد که وجه سینمایی آن را نادیده می‌گرفت.
«ماجرای نیمروز ۲: رد خون» اما کمتر دچار این گرفتاری می‌شود چون به برهه‌ای از تاریخ ایران رسیده و شرح عملیاتی است که همه از آن ابراز انزجار می‌کنند. این موضوع را ظاهر و تیپ افرادی که برای دیدن این فیلم آمده اند به خوبی نشان می دهد.
محمدحسین مهدویان بعد از «لاتاری» دوباره به جشنواره بازگشت  و باز هم رفت سراغ سوژه قدیمی خودش. باز هم رفت سراغ آدم‌های داستان قبلی‌اش، کمال ، صادق، مسعود و عباس. این بار آن‌ها را در موقعیتی دیگر قرار داده است اما بزرگ‌تر و حساس‌تر. جایی که باید تصمیم بگیرند و در این جا موقعیت دراماتیک‌تر است، چون پای افراد خانواده در میان است، پای احساس و عاطفه در میان است و البته پای یک تصمیم‌گیری بزرگ. «ماجرای نیمروز2: رد خون» فیلم مهم و استراتژیکی است و مهدویان در فیلم چند پله عقب‌تر رفته است. او به آخرین ماه‌های جنگ می‌پردازد و البته به منافقین. پا به اردوگاه اشرف می‌گذارد و به شما نشان می‌دهد در آن اردوگاه جهنمی چه بر سر جوانان فریب‌خورده این مملکت آمده است.
به گزارش تسنیم، «ماجرای نیمروز 2» جدیدترین ساخته کارگردان جوان و کاربلد سینما محمدحسین مهدویان بی شک از بهترین های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر است. این فیلم مانند سری اول آن یک تریلر سیاسی نفسگیر و جذاب است، با این تفاوت که نسبت به سری قبل با تأکید بر وجه ملودرام، داستان گو تر شده و با ورود به زندگی خصوصی شخصیت های داستان عواطف و احساسات تماشاگر را نیز درگیر می‌کند.


برای مخاطب نسل جوان وارد شدن به جزئیات عقاید و رفتارهای تشکیلاتی منافقین بسیار جذاب است تا کاملا درک کند که در این اردوگاه جهنمی چه برسر جوانان فریب خورده این مملکت آمده است. مهدویان در اقدامی هوشمندانه با روایت داستان سیما (بهنوش طباطبایی) با نام سازمانی خواهر لیلا – خواهر کمال و همسر افشین- نگاه ویژه ای به زنان سازمان دارد. در حقیقت در سینمای ایران مخاطب برای اولین بار تا این حد آشکار و بی پرده با عقاید این گروهک تروریستی و زنان منافق آشنا می شود، زنانی چون زهره و سیما  که برخلاف القائات سازمان نمی توانند حس مادری خود را فراموش کنند. سازمانی که با نام اسلام جوانان را فریب داده اما اعتقادی به ازدواج بر اساس اصول اسلامی ندارد و ازدواج را ابزاری سازمانی می‌داند تا زنان انرژی خود را آزاد کنند و بهتر در خدمت خواهر مریم باشند. سازمانی که با اسطوره ساختن از مریم رجوی و هم تراز نشان دادن او در تشکیلات سازمانی در کنار مسعود رجوی به دنبال برانگیخته کردن اندیشه‌های فمینیستی و بیدار کردن حس قدرت طلبی زنان است. صحنه‌هایی چون مسواک زدن جمعی زنان سازمان یا سکانس فاکت خوانی زنان از سکانس های جالب فیلم است، آن جا که سیما به همراه دیگر زنان فاکت‌های تردیدشان را  با صدای بلند می خوانند تا ذهن‌شان از هر تردیدی پاک شود، سکانس هایی که فضای رعب‌آور پادگان اشرف را برای مخاطب ملموس می کند. «ماجرای نیمروز 2» در نمایش خشونت و جنایات منافقین صریح تر و جسورانه تر عمل می‌کند؛ از نمایش حلق آویز کردن پاسدارها توسط منافقین گرفته تا قتل عام مردم اسلام آباد و آتش زدن جنازه های آن ها. سبک فیلم برداری و موسیقی متن فیلم  نیز در القای فضای ملتهب آن دوران بسیار تأثیرگذار است.
خود محمد حسین مهدویان دلیل ساخت ماجرای نیمروز 2 را جذاب بودن شخصیت ها دانست و به صبح نو گفت«انتخاب این مقطع یعنی برهه عملیات خیلی دراماتیک بود. به لحاظ داستانی نیز پر‌تنش و جذاب بود که می‌شد یک قصه جذاب را بر اساس آن تعریف کرد و به نظرم می‌شد یک فیلم درام خوب از آن ساخت. وقتی بشود درباره چیزی، قصه‌ای تعریف کرد، ما سراغ آن می‌رویم. طبیعتاً فیلمی که به درد امروز و زمانه حاضر ما نخورد، ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید آن را بسازم. هر‌گاه فیلمی با موضوع تاریخی می‌سازم سعی می‌کنم ببینم چه پیوندی با زندگی امروز ما برقرار می‌کند. چون ماجرای نیمروز گذشته ما و یک موضوع زنده است و مبدأ شکل‌گیری دورانی است که ما امروز میراثش را به ارث برده‌ایم. این بازگشت به مبدأ باعث کمک به فهم بهتر گذشته و درک روزگاری است که در آن زندگی می‌کنیم. ما شهروندان این جامعه هستیم و لازم است بدانیم چه حوادثی را از سر گذراندیم و چه اشتباهات و خطاهایی داشتیم. این فیلم یک قصه است که یک مقطعی را تعریف می‌کند. من یک قصه را تعریف کردم و هر قضاوتی می‌تواند درباره‌اش شود و دنبال اقناع شدن یا نشدن درباره هیچ پدیده سیاسی نبودم.»