روزنامه خراسان
1397/11/15
فرمان عقبگرد شاه از دستاورد ملی شدن صنعت نفت
مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت ایران و رهایی از بند استعمار انگلیس، یکی از مهم ترین و درخشانترین فصلهای تاریخ معاصر ایران است. هر چند نفت، تنها ثروتی نبود که بیگانگان با استفاده از فتور و سستی سلاطین بیکفایت قاجار، به غارت آن پرداختند، اما در اواخر دهه 1320، حفاظت از منابع این ماده راهبردی، به نقطه ثقل مبارزات مردم ایران با استعمار انگلیس تبدیل شد؛ مبارزاتی که در آخرین روز این دهه، با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، شهد شیرین پیروزی را به کام مردم رنج دیده ایران ریخت. متن قانون، در واقع یک طرح بود که از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس پیشنهاد شد. این طرح، ابتدا در کمیسیون مربوط به تصویب رسید و سپس، نمایندگان مجلس شورای ملی در 24 اسفندماه و نمایندگان مجلس سنا در 29 اسفندماه 1329، آن را تصویب کردند: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران، در تمام مناطق کشور، بدون استثنا، ملی اعلام شود؛ یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.» بدیهی بود که تمام مقررات و اقدامات بعدی دولت ایران، باید در چارچوب این قانون صورت میگرفت؛ قانونی که تجلی خواست قاطبه ملت بود.یک پیروزی ناپایدار
مدتی پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، اواخر بهار سال 1330، هیئت «خلع ید» به آبادان رفت و تابلو شرکت نفت «انگلیس و ایران» را از سر در ورودی پالایشگاه پایین کشید و پرچم سه رنگ ایران را به اهتزاز درآورد. همه مردم این واقعه را یک پیروزی کامل میدانستند؛ اگر میان سران نهضت، انشقاقی پیش نمیآمد، این تصور اشتباه نبود.
رویکرد دکتر مصدق و خواستههای او که با اساس مشروطیت، در مُباینت کامل قرار داشت، به تدریج دوستان او را آزرد و زمینه را برای ضربه زدن به نهضت فراهم کرد. هرچند در این بین، نباید سایر علل درونی و بیرونی را هم نادیده بگیریم. به هر حال، با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332، دولت دکتر مصدق که مهم ترین وظیفه آن اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت بود، ساقط شد؛ شاه که چند روز قبل از کشور گریخته بود، به ایران بازگشت و فضلا... زاهدی، مجری کودتا، به عنوان نخستوزیر معرفی شد. حالا، پرسش اساسی این بود که شاه و دولت کودتا، با قانون ملی شدن صنعت نفت چه خواهند کرد؟ آیا بر فرایند ملی شدن، صحه خواهند گذاشت؟ آیا از دستاورد بزرگی که با مجاهدت ملت و بهای خون جوانان این مرز و بوم به نتیجه رسیده بود، پاسداری خواهند کرد؟
شاه، آمریکاییها را انتخاب کرد
واقعیت این بود که شاه، بازگشت خود را به قدرت، مدیون ملت نبود؛ او در نخستین دیدارش با سفیر آمریکا، پس از بازگشت به ایران، حمایت آمریکا را سببساز تکیه زدن دوبارهاش بر سریر سلطنت دانست. این اقرار، به معنای مقدم انگاشتن خواست آمریکا و متحدانش، بر اراده ملت، در انگارههای ذهنی پهلوی دوم محسوب میشد. با چنین رویکردی، نادیده گرفتن مجاهدتهای مردم در راه ملی شدن صنعت نفت، موضوع دور از ذهنی به نظر نمیرسید. زاهدی اعلامیهای را در 14 آذر 1332 منتشر کرد که متن آن توسط سفارت آمریکا تهیه و تنظیم شده بود؛ اعلامیهای که از تجدید رابطه ایران با استعمار انگلیس خبر میداد. این اقدام، در کنار انتشار اخبار مربوط به محاکمه دکتر مصدق، باعث بروز تنشهایی در پایتخت و چند شهر و زمینهساز واقعه تأسفبار 16 آذرماه در دانشگاه تهران شد. انگلیسیها که مترصد چنین موقعیتی بودند، به سرعت روابط دیپلماتیک خود را با دولت کودتا، عادی کردند.
آغاز کنسرسیوم
در پی این عادیسازی روابط، در 20 فروردین 1333، سفیر انگلیس در تهران، اعلام کرد که «کنسرسیوم» آماده است با دولت ایران بر سر موضوع نفت، مذاکره کند. کنسرسیوم، متشکل از شرکتهایی با ملیتهای مختلف بود. تشکیل چنین گروهی، اولاً باعث میشد انگلیسیها در دعاوی آتی و احتمالی علیه غارت منابع نفت ایران، تنها نباشند و ثانیاً، کشورهایی که در ساقط کردن دولت مصدق و برکشیدن محمدرضا پهلوی به قدرت، نقشی ایفا کرده بودند، بتوانند سهم خود را از غنیمت به دست آمده، دریافت کنند؛ اعضای کنسرسیوم و سهم آن ها از منافع از این قرار بود: شرکت نفت «بریتیش پترولیوم»(انگلیس) 40 درصد، شرکتهای نفت آمریکایی 40 درصد؛ شرکت «رویال داچ- شل» 14 درصد و شرکت «نفت فرانسه» 6 درصد.
انگلیسیها بازی باخته را بُردند!
از آنجا که بخش عمده سهام شرکت «رویال داچ - شل» که شرکتی هلندی – بریتانیایی بود، به انگلیسیها تعلق داشت، آن ها توانستند بیشتر سهام کنسرسیوم را از آنِ خود کنند. افزون بر این، دعوای قدیمی انگلیس علیه دولت ایران در جریان ملی شدن صنعت نفت که دیوان بینالمللی لاهه خود را برای رسیدگی به آن صالح ندانسته بود، دوباره مطرح شد و این بار، ایران مجبور شد بابت سالها تاراج ثروتهای این مرز و بوم، به انگلیسیها غرامت هم پرداخت کند! ایران مکلف شد تا پایان سال 1349، مبلغی بیش از 46 میلیون لیره استرلینگ، معادل 600 میلیون دلار، به عنوان غرامت لغو امتیاز، به استعمار انگلیس بپردازد؛ مبلغی که عملاً از سود آن ها از در انحصار داشتن امتیاز نفت ایران، طی این مدت، بیشتر بود. به نوشته «دانیل یرگین»، نویسنده کتاب معروف «تاریخ جهانی نفت»، «با تأسیس کنسرسیوم ایران، ایالات متحده بازیگر عمده در صحنه نفت و سیاست متغیر در خاورمیانه شده بود و شرکت نفت «انگلیس و ایران» از آشوب ایران برنده بیرون آمد.»
فاتحه خواندن بر قانون ملی شدن صنعت نفت
این اتفاق، به معنای فاتحه خواندن بر روح قانون ملی شدن صنعت نفت بود؛ هر چند که در ظاهر، آن را تغییر نداده و لغو نکرده بودند. قرارداد کنسرسیوم، در واقع نوعی عقبگرد به دوران پیش از ملی شدن صنعت نفت و بازگذاشتن دوباره دست بیگانگان برای غارت این ثروت مهم و راهبردی بود. کارشناسان حقوق بینالملل معتقدند که متن این قرارداد، یکی از پیچیدهترین و بدفهمترین قراردادهای تاریخ است و در عرصه قراردادهای نفتی، از این لحاظ، نمیتوان رقیبی برای آن پیدا کرد. این قرارداد در 51 ماده و دو ضمیمه تنظیم شد و نویسندگان تلاش کرده بودند تا واقعیت واگذاری امتیاز را زیر عنوان «بیع» پنهان کنند. به همین دلیل، به عنوان نمونه، هر جا که صحبت از «حقالامتیاز»(Royality) بود، به جای آن، از اصطلاح «پرداخت مشخص»(Stated Payment) استفاده شد.
مالکیت بی محتوا
ظاهر قرارداد، مالکیت ایران را بر داراییهای نفتی به رسمیت میشناخت، ولی این مالکیت بیمحتوا بود و مالک، حق تصرف در داراییهای خود را نداشت. حق انحصاری استفاده از تمام تأسیسات برای تمام دوره قرارداد، به کنسرسیوم واگذار شده بود. در واقع، نفت در زیرِ زمین، متعلق به ایران بود، ولی وقتی استخراج میشد و به روی زمین میرسید، به مالکیت کنسرسیوم درمیآمد! به این ترتیب، شکل قرارداد ایران با کنسرسیوم بینالمللی نفت، نمونه امتیازنامهای به نفع امپریالیستها بود که به شدیدترین وجه، منافع ملّی و استقلال ایران را زیرپا میگذاشت و نشاندهنده بازگشت امپریالیستها به مواضع سابقشان در ایران بود؛ با این تفاوت که اینبار، شرکتهای نفتی آمریکایی نیز میتوانستند با حیلههای گوناگون، به نفت جنوب ایران و بهرهبرداری از آن دست یابند. توجیه عوامل رژیم شاه برای این افتضاح آشکار نیز، شنیدنی بود. علی امینی، امضاکننده قرارداد، در پاسخ به اعتراضات اظهار کرد: «اگرچه از نظر کمیّت ما در اکثریت نیستیم، ولی از لحاظ کیفیت و معنویت در اکثریت هستیم!» به این ترتیب، نفتی که با مبارزه ملت و فداکاریهای مستمر مردان و زنان این مرز و بوم، ملی شده بود، دوباره در اختیار بیگانگان قرار گرفت و این، به مثابه مرثیهای بر نهضت ملی شدن صنعت نفت محسوب میشد.
منابع:
اقتصاد سیاسی ایران؛ محمدعلی همایون کاتوزیان؛ ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی؛ نشر مرکز؛ 1374
تاریخ سیاسی ایران معاصر؛ سیدجلالالدین مدنی؛ انتشارات اسلامی؛ بی تا؛ ج 2
ایران بین دو انقلاب؛ یرواند آبراهامیان؛ ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی؛ نشر نی؛ 1384
خواب آشفته نفت؛ محمدعلی موحد؛ نشر کارنامه؛ 1393؛ ج 2
لایحه امتیاز نفت به کنسرسیوم؛ محمدامیر شیخنوری؛ مجله زمانه؛ شماره 69؛ 1387
سایر اخبار این روزنامه
جوابیه بهزیستی به خبر بیکاری نوجوانان روزنامه فروش و پاسخ خراسان
فرمان عقبگرد شاه از دستاورد ملی شدن صنعت نفت
جلیلی: در سیاست خارجی «فشار توئیتری» ودر کار فرهنگی «فشار پیامکی» موثر نیست
پیش بینی 4 هزار جای پارک قبل از بستن محدوده ترافیکی اطراف حرم رضوی
صف طولانی انتظار پشت موانع شیشه ای
تل آویو و نشانه های جنگی جدید؟
محرمانه های انگلیس از جنگ تحمیلی
رد خون تلفیق قوی عاطفه وسیاست
سرطان شکست دادنی است!
روایت المانیتور و یک مقام آلمانی از « اینستکس»
پیشنهاد اعمال 3 محدودیت برای فعالیت کارت خوان ها
پراید 40 میلیون تومان را هم رد کرد!
مرگ دردناک دختر 6 ساله در شکنجه گاه مخوف
طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان