روزنامه قانون
1397/11/14
لزوم راهاندازي ديپلماسي هوانوردي
در ایران زندگی میکنیم؛ کشوری با شرایط ناب و ویژه چه از لحاظ طبیعی و چه از نظر استراتژیک. کشوری که اقتصادش بر پایه نفت استوار است. کشوری که سرمایهگذاری در آن پرریسک بوده و با هیجان زیادی همراه است. ایران سالهاست در این حال و هوا نفس می کشد؛ حال و هوایی متفاوت از جو و اوضاع همسایگانش.حال آنچه حقیقت است و باید پیه آن را به تن مالید، ریسکهای مداوم همراه با فشارهای خارجی و داخلی است. هرچند نباید این نکته را فراموش کنیم که برجام توانست امیدهای زیادی را در حوزههای مختلف بهخصوص در صنعت حمل و نقل هوایی کشور ایجاد کند اما این نکته را هم اضافه کنیم که ما کشوری در حال تحریم بوده و چهل سال است که این فشارها، کم یا زیاد بر ایران تحمیل شده است. تحریمهایی که صنعت هوانوردی کشور را که در حال پر کردن ریههای بیمارش از اکسیژن نسبی حاصل از برجام بود، دوباره بر زمین نشاند. حال مدیریت حمل و نقل هوایی در ایران، با شرایط جدیدی روبهرو است به گونهاي كه امیدهایي ایجاد شده و مشکلاتي نيز اضافه شده است؛ مشکلاتی كه لازمه آن داشتن مدیریتی پرریسک و چالشپذیر و خوش فکر از لحاظ اقتصادی در شرایط فعلی است. اقتصادی که در هر لحظه تمام قوانینش عوض میشود.
ایران بعد برجام
حمل و نقل هوایی از ظرفیت و فرصت بالایی برای کمرنگ کردن وابستگی ایران به نفت برخوردار است. فرصتهایی بکر در صنعت هوانوردی وجود دارد که جای کار بسیار دارد. همين كه وقتی موضوع برجام به میان آمد، کمپانیهای بزرگ و تاثیرگذاری را که در جهان حرف اول را میزدند، راغب به ورود و تجارت با ایران کرد، نشان از پتانسيل بالاي اين صنعت دارد. پیمان مولوی که مشاور تامین مالی و سرمایهگذاری است در این باره به «قانون» میگوید: «صنعت هوانوردی ایران به چند دلیل مورد توجه شرکتهای بینالمللی قراردارد. یکی از این دلايل، جمعیت بزرگی است که در کشور ما زندگی میکنند. جمعيتی که با درآمد متوسط حدود سه هزار دلار زندگي خود را ميگذرانند؛ درآمدی که نه خیلی کم و نه خیلی زیاد است. جمعیتی که به طور حتم نیازهای هوایی داشته و میتواند بازار خوبی را برای دیگر کشورها ایجاد کند».
این کارشناس سرمایهگذاری نقش برجام را در روابط ایران اینطور تعریف میکند: «ایران تعاملاتش با دنیا کم بود و برجام نشان داد که تعاملاتمان در حال گسترش بوده پس نیاز به زیرساختها، سرویسدهی، آموزش، دانش و سایر امور تخصصی این حوزه بیش از پیش بیشتر شد. دید مثبتی که بعد برجام ایجاد شده بود، سبب شد ما به دنبال رفع کمبودهای تخصصی خود در این صنعت باشیم و شرکتهای بزرگ بینالمللی نيز به دنبال بازار بکر ایران برای مارکت خود بودند اما آنچه که در مورد آن کمتر دقت شده این است که وقتی در مورد زیرساختها و قراردادهاي بلندمدت صحبت میشود، سیستم تامین مالی بینالمللی ایران را باید به دقت بشناسیم، سیستمی که مبتنی بر رتبه بندی اعتباری بینالمللی ایران است و حال باید بدانیم که ایران از سال 2006 تا به امروز جزو بزرگترین کشورهاييست که رتبه بندی اعتباری نمیشود. اما براساس رتبه بندی شرکتهای اعتباری بیمهای بینالمللی، ایران رتبه B دارد که ضعیفترین رتبه در اين خصوص است و همچنين دارای بالاترین ریسک و این رتبه به دیگر کشورها نشان میدهد که بابت سرمایهگذاری در ایران باید تضمینات زیادی از اين كشور بگیرند تا بتوانند سرمایه گذاری خود را ایمن کنند؛ این رتبهبندی دیدگاه دیگری را نیز به همراه دارد وآن اینکه تا زمانی که این میزان ریسک در ایران وجود دارد، سرمایه گذاری در حوزههای زیرساختی امکانپذیر نبوده یا به شدت کند است».
ساخت فرودگاههای بزرگ در همسایگی ایران
اين كارشناس صنعت هوايي ادامه ميدهد: فرودگاه بین الملی امام (س) که قرار است به هاب منطقهای تبدیل شود آیا به لحاظ بینالمللی این فضا برایش ایجاد شد؟ مسلما خیر.
مسافران بینالمللی وقتی وارد کشور ما ميشوند دچار مشکلات زیادی خواهند شد درحالی که ایران از لحاظ ترانزیتی موقعیت بسیار مناسبی دارد و متاسفانه از سال گذشته ترانزیت بینالمللی روی فضای ایران کاهش یافته است. مولوی این پرسش را اضافه میکند که چرا امارات و ترکیه فرودگاههای موفقی ساختهاند؟ و در پاسخ میگوید: «ترکیه و امارات بر اساس تولید ناخالص داخلی روی هدفگذاریها متمرکز شده و با رایزنی با بخش خصوصي و شاید بخش دولتی توانستند سیاست ارتقای فرودگاههای خود را پیش برده و بخشهای سرمایهگذاری را قانع نمایند؛ به طور مثال کشور ترکیه توانست هزينه فرودگاه استانبول را که فرودگاهی با اعتباری شش و نیم میلیون دلار است بر اساس سرمایه گذاری بخش خصوصی و بر اساس قرارداد 25 ساله تامین مالی کند و به موقع به انجام برساند».
چشم ها را باید شست
رامین کاشف آذر کارشناس ارشد هوانوردی در حوزه فرودگاهی در اين خصوص معتقد است که باید نگاهمان به سرمایه گذاری عوض شود. در ابتدا باید هدف از سرمایهگذاری برایمان روشن شده و ببینیم میخواهیم این سرمایهگذاری انجام شود یا خیر و تلاش کنیم در شرایط فعلی شرایط سرمایهگذاری را با جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران آماده و طراحی کنیم. وی با اشاره به ریسک بالای سرمایهگذاری در ایران و در حوزه حمل و نقل هوایی و البته صنعت هوانوردی کشور، سرمایه گذاری خوب را در این صنعت شدنی و ممکن میبیند و اعمال مدیریت بالای ریسک را در شرایط فعلی که کشور نيز در شرایط ریسک قرار دارد، لازم میداند و روی این نکته پافشاری میکند که ما در مسائل مدیریت ریسک عقب هستیم و برای رفع و کاهش ریسک و راههای مقابله با آنها، ضعفهای بسيار زیادی داریم که باید رفع شود. اگر بنا به رسیدن به نتیجه مطلوب برای این صنعت در کشور داریم، بايد تمام اين كارها انجام شود.
توسعه فرهنگ ایرانی با سرمایه گذاری
داوود ربیعی کارشناس هوانوردی و مشاور برندینگ و مارکتینگ هوانوردی مدعی است که در ایران جز چند شهر مانند تهران، تبریز، کیش و مشهد فرودگاههای فعال نداریم و رکود نسبی در فرودگاههای کشور برقرار است. او تنها راه چاره را شناساندن و شناسایی نقاط قوت کشور و شهرها و روستاها ی ایران به جهانیان میداند و بارها تاکید میکند که هر شهر ایران میتواند با وجهی خاص، متمایز شود و جهانیان را به سمت خود بکشاند.
این درصورتی است که معرفی خوب صورت بپذیرد و در حوزه گردشگری به صورت متمرکز روی این موارد کار شود.
این کارشناس هوانوردی با اشاره به فرق بین مسافر و گردشگر میگوید: «باید گردشگر را به مسافر تبدیل کنیم؛ مسافری که از صنعت حمل و نقل هوایی کشورمان بهره میبرد. حال گردشگر از هر مسیری وارد کشور شده باشد شرکتهای هوانوردی باید وارد عمل شده و با هنر مارکتینگ این گردشگر را به نفع صنعت هوانوردی جذب نمایند؛ یعنی مارکتینگ هوانوردی به درستی پیاده شود و این دقیقا کاریست که تمام کشورهای موفق دنیا در این حوزه در حال انجام دادن آن هستند».ربیعی در بخشی از صحبتهایش به راه اندازی دیپلماسي هوانوردی داخلی همراه با دیپلماسی هوانوردی بینالمللی تاکید میکند و کارگروهی را برای راه اندازی چنین دیپلماسیهایی را لازم میداند که کارشناسان هوانوردی در حوزههای مختلف و کارشناسان برندینگ و نیز کارشناسانی در حوزه میراث فرهنگی و صنایع دستی دورهم جمع شده و برای رسیدن به یک بازار هدف متمرکز دست به دست هم داده و برنامهریزی و تحقیق کنند.
او میگوید: « توسعه فرهنگ ایرانی و اسلامی کشور با جذب سرمایهگذار و معرفی ایران به صورت بینالمللی ممکن است و به جای هدفهای کوتاه مدت باید توسعه پایدار را مدنظر قرار داد و ایران را برای ایرانیها معرفی کنیم».
در حال حاضر اگر سري به كشورهاي همسايه بزنيم، خواهيم ديد فرودگاههای بزرگی در اطراف ایران ساخته شده و یا در حال ساخت هستند. فرودگاههایی که از حداکثر نیرو، توان و هزينه برای ساخت و به نتیجه رسیدنشان استفاده شده است. با نگاهی به پروژههای کشورهایی چون امارات و ترکیه، شاهد این هستیم كه در اين كشورها يا پروژهای شروع نشده و یا اگر شروع شده در زمان مقرر انجام شده است؛ در حالی که روند انجام پروژهها در ایران به قدري تدریجی و خسته کننده است که از سرمایهگذار گرفته تا تمام بخشها و حوزههای مربوط با پروژه را درگیر ميكند و پتانسیل زیادی صرف این روند استهلاکی میشود. نکته ای که در اين زمينه باید به خاطر بسپاریم این است که مثال «دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است» در مورد پروژههای حیاتی و زیرساختی جواب نمیدهد و اگر بخواهيم موفق عمل كنيم بايد در اين موارد سرعت عمل بيشتري به خرج دهيم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه