ذوق‌زدگی برای کانال سرکاری اروپا جاده‌صاف‌کنی برای FATF

سرویس سیاسی ـ
روزنامه‌های زنجیره‌ای با ذوق‌زدگی به استقبال کانال سمبلیک و سرکاری اروپا برای تجارت با ایران (INSTEX) رفتند و با سیاست‌زدگی و ماهی‌گیری سیاسی و همصدایی با غرب نوشتند حالا نوبت ایران است که لوایح خودتحریمی مربوط به FATF را تصویب کند! زمانی هم این زنجیره‌ای‌ها از خاک شدن تحریم با اجرای برجام نوشتند و ذوق‌زده شدند و وعده سیب و گلابی دادند. اینها هنوز از فریبکاری دست برنداشته‌اند.
INSTEX  یا کانال حمایت از تجارت اروپا با ایران همان مبادله پول نفتی است که دیگر کشورها از ایران خریده‌اند با غذا و دارو. آن هم در شرایطی که قبلا قرار بود اروپا برای مقابله عملی با تحریم‌های ضد ایرانی و اجرای تعهدات برجامی خود تضمین بدهد اما به SPV  یا همان مبادله نفت در مقابل کالا رسید. اکنون هم کمتر از آن یعنی مبادله پول نفت دیگر کشورها با غذا و دارو. آلمان، فرانسه و انگلیس، پنج‌شنبه هفته قبل یعنی بعد از گذشت 9 ماه از خروج آمریکا از برجام و معطل‌سازی و وقت‌کشی و امتیازخواهی‌شان، با انتشار بیانیه‌ای علاوه بر اعلام ثبت این به اصطلاح کانال ویژه، از ایران خواستند فوراً تمامی عناصر برنامه اقدام FATF را اجرا کند.
روزنامه اعتماد دیروز تیتر یک «دهن‌کجی اروپا به دلار» را با روتیتر «ابزار حمایت از معاملات تجاری اروپا با ایران ثبت شد» انتخاب کرد. گزارش دیگری را هم با روتیتر «کانال مالی ایران و اروپا چه تاثیری بر اقتصاد ایران خواهد داشت» و تیتر «آغاز سراشیبی قیمت ارز» منتشر کرد.


اعتماد در عین حال در مطلب دیگری نوشت: «جایگزینی کانال مالی ایران و اروپا با سازوکارهایی که نظام دلار ایجاد کرده است حداقل در کوتاه‌مدت کاملا بعید به نظر می‌رسد.»
این جماعتِ از کوه به کاهی راضی!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود درباره کانال مالی اروپا یادداشتی را در صفحه نخست خود منتشر کرد و آن را یک گام به پیش نامید.در این نوشته آمده: «از ابتدای خروج یک‌جانبه ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک این احتمال وجود داشت که ایران با پایبندی خود به تعهد جهانی برجام کشورهای دیگر را ناگزیر به همراهی و اهمیت دادن به امضای خود کند.»
اگر یک بار دیگر وعده‌های پیشابرجامی را و همچنین صفحات نخست روزنامه‌های زنجیره‌ای در صبح نخست روز به اصطلاح اجرای برجام را مروری کنیم و آن را با جملات بالا مقایسه کنیم، آن گاه در خواهیم یافت که با جماعتی طرف هستیم که در برابر غرب از کوه به کاهی راضی هستند. با وجود کوه وعده‌های پیش از توافق هسته‌ای، پس از گذشت بیش از 3 سال از اجرای تعهدات ایران در برجام، تازه غرب یک کانال را اعلام کرده است. بله، فعلا فقط اعلام شده است و تا اجرای آن شروع نشده این گونه طیف موسوم به اصلاح‌طلب به شادی می‌پردازند. در حقیقت غرب هم همین‌ها را می‌بیند و به این نتیجه می‌رسد که با این روحیه این جماعت می‌تواند به اندازه کوهی تعهد کند و به اندازه کاهی ادا کند. آن هم با هزار اما و اگر!
همین روزنامه شرق در صبح اجرای برجام با فونت درشت تیتر زد: «اینک بدون تحریم»! اما اکنون 3 سال از آن صبحی که اصلاح‌طلبان وعده داده بودند که همه تحریم‌ها رفت، گذشته و تحریم‌ها نه تنها نرفته بلکه پس از برجام تحریم های جدید هم اضافه شده و حالا این جماعت از آن ادعای بزرگ با اعلام یک کانال مالی که هیچ تطابقی با تعهدات برجامی غرب ندارد و تقریبا قبل از برجام هم بوده چنین به وجد آمده‌اند.
INSTEX تاب تحریم‌های آمریکا را ندارد
روزنامه سازندگی دیروز درباره کانال ویژه تجارت اروپا و ایران (INSTEX) نوشت: «INSTEX چقدر می‌تواند از معاملات تجاری حمایت کند؟ همان زمان که قرار بود سوئیفت تحریم شود، گزارش‌های بین‌المللی حاکی از این بود که اگرچه ایالات متحده نمی‌تواند سوئیفت را مجبور به پشت پا زدن به ایران بکند، اما می‌تواند با تهدید اعمال تحریم‌ها برای هیئت مدیره سوئیفت که شامل بعضی مدیران بانک‌های اصلی ایالات متحده هم می‌شوند آنها را به این کار وادارد. مشابه همین اتفاق می‌تواند الان هم رخ دهد. مخصوصا باید دید که این کانال جدید چقدر برای شرکت‌کنندگان در آن می‌تواند به‌صرفه باشد. از طرفی هم اگر آمریکا بخواهد معامله با ایران را محدود کند، چه با کانال اروپا و چه بدون کانال اروپا، معامله‌ای انجام نخواهد شد. مخصوصا که این کشور بعد از بیانیه اروپا شرکت‌هایی را که وارد معامله با ایران شوند، با پیامدهای جدی از جمله دسترسی به نظام مالی آمریکا و توان تجارت با ایالات متحده یا شرکت‌های آمریکا تهدید کرده است؛ بنابراین درست است که در واقع نام کانال جدید «سازوکار حمایت از معاملات تجاری» است، اما باید دید این حمایت تا کجا و با چه حجم ضرر و زیان انجام خواهد شد. علاوه بر این هم اجباری برای ورود شرکت‌های مختلف در آن وجود ندارد.»
با تنش‌زدایی چقدر پیشرفت داشتید؟!
موسوی تبریزی از فعالین سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با روزنامه زنجیره‌ای آرمان اظهار داشته است: بنده برای رابطه ایران با کشورهای جهان در چهار دهه گذشته اهمیت زیادی قائل هستم و معتقدم اگر در این زمینه دقت نظر بیشتری صورت می‌گرفت نگاه نسل جدید نسبت به آرمان‌های انقلاب شکل دیگری به خود می‌گرفت. به عنوان مثال در زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور کشور بودند رویکرد مثبتی در زمینه سیاست خارجی اتخاذ کردند که دستاوردهای خوبی برای کشور داشت و ما پیامدهای مثبت آن را به خوبی درک کردیم. هر چند که در همان مقطع زمانی نیز برخی با رویکرد منفی دشمن‌تراشی تلاش کردند تا رویکرد مثبت آقای هاشمی در سیاست خارجی را از بین ببرند و یا اینکه اثر آن را کاهش بدهند. رویکرد مثبت دولت آقای هاشمی در دولت اصلاحات و تفکراتی که رئیس دولت اصلاحات در نظر داشتند ادامه پیدا کرد و پیامدهای مثبتی نیز در عرصه بین‌المللی برای کشور به همراه داشت.
وی افزوده است: انقلاب اسلامی هیچگاه به دنبال دشمنی و کینه‌ورزی با کشورهای جهان نبوده و حضرت امام(ره) همواره با مدارا و دوستی با کشورهای جهان تأکید داشتند. ما باید روابطی را در دستور کار خود قرار بدهیم که در عین حالی که بذر کینه نکارد منافع ملی و مردم را نیز تأمین کند. یک ملت مسلمان نباید عقب‌افتاده و عقب‌مانده باقی بماند.
درباره اظهارات موسوی تبریزی نکاتی هست که به اختصار به آن‌ها می‌پردازیم، نخست آن که امام خمینی(ره) در پیام پذیرش قطعنامه به این شبهه که جمهوری اسلامی باعث دشمنی ها شده است پاسخی کوبنده می دهند و تصریح می‌کنند: «بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و كینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می‌دهند، و با دلسوزی‌های بی‌مورد و اعتراض‌های كودكانه می‌گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنی‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی‌شان افتاده است! كه چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود كه ملت‌های جهان سوم و مسلمانان، و خصوصا ملت ایران، در چه زمانی نزد غربی‌ها و شرقی‌ها احترام و اعتبار داشته اند كه امروز بی‌اعتبار شده‌اند! آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم‌السلام - را با دست‌های خود ویران نماید، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان یك ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولی در همان حدی كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره‌خوار و حافظ منافع آنها، نه یك ایران با هویت ایرانی – اسلامی، بلكه ایرانی كه شناسنامه‌اش را امریكا و شوروی صادر كند، ایرانی كه ارابه سیاست آمریكا یا شوروی را بكشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریكا و شوروی شرق و غرب در این است كه نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگی آنان خارج شده است، كه دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می‌كند.»
نکته دیگر این که اگر سیاست تنش‌زدای دولت سازندگی و اصلاحات جوابگوی مشکلات بود و کشور را به جلو هدایت می‌کرد، چرا رئیس دولت سازندگی در ماجرای معروف به پرونده میکونوس مورد اهانت طرف غربی قرار گرفت و حتی سخن از صدور حکم بازداشت بین‌المللی او بر زبان آورده شد؟ در دولت اصلاحات نیز ایران در کنار رژیم صدام و کره شمالی محور شرارت خوانده شد و در دولت تدبیر و امید نیز علیرغم تلاش‌های فراوان دولتمردان برجام ثمری نداشته و آمریکا از آن خارج شده و دست دولتمردان را خالی گذاشت؟!
وضعیت فعلی اقتصادی، میوه برجام است
روزنامه همدلی در مطلبی نوشت: «با توجه به جهش ارز در سال 97 انتظار می‌رود افزایش هزینه‌ها در سال 98 تداوم داشته باشد. خط فقر در یک خانواده چهار نفره در شهر تهران در تابستان سال 97 ماهانه 2 میلیون و 700 هزار و سالیانه حدود 32 میلیون و 400 هزار تومان برآورد شده است.»رسانه‌های زنجیره‌ای اکنون به منتقد شماره یک وضعیت اقتصادی بدل شده‌اند. این در حالی است که این جریان تا پیش از این با انکار کارنامه ضعیف اقتصادی دولت روحانی، مدعی بودند که در سال‌های 96 و 97، میوه‌های برجام خواهد رسید!طیف مدعی اصلاحات از یک‌سو وعده رسیدن میوه برجام را می‌داد و از سوی دیگر دولت را به اجرای برجام به هر قیمت و چیدن تمامی تخم‌مرغ‌ها در سبد توافق هسته‌ای تشویق و ترغیب می‌کرد.اکنون این جماعت باید به جای ژست منتقد گرفتن، درخصوص وضع موجود که خود باعث و بانی اصلی پدیدآمدن آن است، به افکار عمومی پاسخگو باشد.
بازی نخ‌نمای دوگانه‌سازی‌های روزنامه دولت
روزنامه ایران روز گذشته در یادداشتی با عنوان «دیپلماسی؛ مذاکره یا مقاومت» نوشت: «ناگفته پیداست که سیاست خارجی جمهوری اسلامی همواره عرصه تقابل دو جریان فکری متفاوت بوده است. عده‌ای که تعامل‌گرا، اهل گفت‌وگو و خواهان همزیستی مسالمت‌آمیز با کشورهای منطقه و دولت‌های غربی هستند. اما تعارض و رویارویی، پیامد منطقی دیدگاه جریان دیگری است. در حالی که هر یک از این دو نگرش، پیامدهای بسیاری دارد، رأی اکثریت مردم ایران در سال‌های ۹۲ و ۹۶ به حسن روحانی، به یک معنای مهم، رأی به صلح، نفی تخاصم و گریز از جنگ بود. رویکردی که هرچند تحت تأثیر سیاست عملی آمریکا و تهدید تصاعدی این کشور از سوی جریان‌های رادیکال و حامی رویکرد مقاومت در ایران به چالش کشیده شده و با بروز اقداماتی از هجمه‌های دامنه‌دار به دستگاه دیپلماسی گرفته تا اشغال سفارت عربستان هزینه‌های گزافی را به این عرصه تحمیل کرده اما کمتر کسی تردید دارد که صلح ماندگار و همکاری‌های منطقه‌ای در شرایط عدم اطمینان با به‌کارگیری سازوکاری کاربردی زمینه لازم را برای منافع متقابل بازیگران ایجاد می‌کند.» ارگان دولت در حالی با دوگانه‌سازی دروغین  مذاکره - مقاومت منتقدان سیاست خارجی را مخالف مذاکره می‌نامد که اساسا هیچگاه منتقدان دولت با مذاکره مخالف نبوده و بلکه انتقاد اصلی بر نوع و شیوه مذاکره بوده است.
بر اساس مستندات متعدد، مذاکرات هسته‌ای در دولت آقای روحانی درست از زمانی منحرف شد که برخی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان با بی‌توجهی به خطوط قرمز، به نفس مذاکره و توافق موضوعیت بخشیدند و به جای اصالت دستاورد، اصالت مذاکره و توافق را برگزیدند و چون در رویکردی اشتباه و خسارت‌آفرین، هر توافقی را بهتر از عدم توافق می‌دانستند، برجام این‌گونه کج و معوج چیده شد. بنابراین اگر مذاکره بر طبق «عزت، حکمت و مصلحت» باشد و فاکتور اقتدار و غرور ملی لحاظ شود، قطعاً نتایج خوبی در بر خواهد داشت. ولیکن اگر «مذاکره به هر قیمت» و یا به عبارتی «هر توافقی بهتر از عدم توافق» اجرا شود و اجرای تعهدات همزمان و متوازن نباشد و با این خوش‌خیالی که «آمریکا هیچ‌گاه از مذاکره خارج نخواهد شد»، برای عهدشکنی طرف مقابل فکری نشود، در نهایت به دستاورد تقریباً هیچ ختم می‌شود.