کوه اروپا موش زایید

کوه اروپایی ها سرانجام پس از 9 ماه وعده های پی در پی برای حفظ برجام، «موش زایید»  تا مهر تاییدی باشد بر این پیش بینی دقیق هشت ماه پیش رهبر انقلاب از رویکرد اروپا در قبال ایران: «ما بنای دعوا کردن با اروپایی‌ها را نداریم؛ با این سه کشور اروپایی بنای معارضه و مخالفت و بگومگو نداریم، اما واقعیت ها را باید بدانیم. این سه کشور نشان داده‌اند که در حساس‌ترین موارد با آمریکا همراهی می کنند و دنبال آمریکا حرکت می کنند» (بیانات در دیدار مسئولان نظام؛ دوم خرداد 1397) سازوکاری (INSTEX) که اروپا دو روز پیش برای حمایت از تجارت با ایران ایجاد کرد، براساس اظهارات خود اروپایی ها اولا «تحریم های آمریکا را دور نمی زند» ثانیا فعلا فقط روی «چند قلم کالای بشردوستانه و پزشکی» تمرکز کرده که تحریم نیستند! و ثالثا این که در جزئیاتی که از این سازوکار توسط رسانه ها منتشر شده، «INSTEX» مبادلات نفتی ایران را پوشش نمی دهد؛ درحالی که اساسا هدف اصلی این سازوکار پوشش دادن مبادلات نفتی ایران بود. البته با وجود این نقاط ضعف جدی که اگر اصلاح نشود می تواند حتی این ساختار را از حیّز انتفاع خارج کند اما «INSTEX» علاوه بر این که می تواند تاحدودی برخی مبادلات ارزی ایران را تسهیل کند اتفاق قابل تاملی را سبب شده که اگرچه نفع مستقیم اقتصادی برای ما ندارد اما در دراز مدت می تواند به فرایندهای جدید و ضد آمریکایی در جهان منجر شود. آن هم این که «INSTEX» نخستین سازوکاری است که علیه ارز مسلط جهان یعنی دلار ایجاد می شود و با دور زدن سوئیفت می تواند تهدیدی برای سلطه دلار باشد؛ موضوعی که  روزنامه آمریکایی واشنگتن پست آن را  «چالشی بسیار بزرگ» علیه سیطره آمریکا بر نظام مالی جهان توصیف کرد.این موضوع را روزنامه نیویورک تایمز، پنج ماه پیش در گزارشی مورد اشاره قرار داده و همان زمان آن را «خطر برای آمریکا» توصیف کرده بود که می تواند «جزئی  دایمی در سیستم پرداخت‌های بین‌المللی شود.» تهدیدهای این سازوکار چیست؟ با این حال این سازوکار با تهدیدهای جدی مواجه است. اولین تهدیدی که «INSTEX» با آن مواجه است احتمال تحریم مستقیم از سوی آمریکاست. هرچند ساختار پیچیده حقوقی این سازوکار به این نحو که رئیس آن یک آلمانی، محل ثبت آن در فرانسه و ناظر آن انگلیس است  برای مقابله با تحریم آمریکا اتخاذ شده اما همین ساختار پیچیده نیز نحیف تر از آن است که بتواند ضدتحریم باشد. یکی از راه های ضد تحریم شدن این سازوکار اتصال آن به بانک های مرکزی کشورهای اروپایی بود، موضوعی که هرچند درباره آن اطلاع رسانی نشده اما  با توجه به رویکرد اروپایی ها، تمهید آن خیلی بعید به نظر می رسد. تهدید دوم استقبال نکردن شرکت ها و بانک ها از فعالیت ذیل آن است. به این دلیل که این سازوکار طبعا در نقطه تمرکز وزارت خزانه داری آمریکا قرار خواهد داشت و لذا شرکت هایی که بخشی از منافع شان در خاک آمریکا قرار دارد،  به آن ورود نخواهند کرد. خلاصه آن که پیگیری نکردن اصولی اجرای توافق هسته ای توسط طرف های غربی از سوی هیئت نظارت بر اجرای برجام، متناسب با آن چه رهبر انقلاب در آغاز برجام طی شروط 9 گانه از دولت خواسته بودند سبب شد منافعی که می توانست از این توافق نصیب کشور شود، حداقل شده و با خروج آمریکا این توافق در آستانه مرگ قرارگیرد و اکنون با آن چه از اروپا شاهدیم، نمی توان چندان  امید داشت که این رویکرد اروپا  برجام را از مرگ قطعی نجات دهد . لذا به نظر می رسد اول اگر قرار است اروپا قدم جدی و عملی برای حفظ توافق هسته ای بردارد، ایران باید بخشی از تعهدات برجامی خود را که البته حساسیت برانگیزی کمتری دارد ، متوقف  کند تا اروپا متوجه باشد که تعلل او با واکنش قاطع ما مواجه می شود و دوم هم این که راهبرد اصولی دولت برای حل مسائل و مشکلات کشور باید بازکردن گره مسائل داخلی کشور از برجام و مسائل خارجی و توجه جدی و حقیقی به ظرفیت های داخلی باشد.