روزنامه کيهان
1397/11/13
خوابهای آشفته پادوهای فرهنگی در دو روز اول جشنواره
سعید مستغاثی
به نظر میرسد که مسئولین جشنواره فیلم فجر امسال یعنی در دوره سی و هفتمش، برخلاف هر سال تصمیم گرفته بودند از همان آغاز تکلیف خود را با انقلاب و چهلمین سالگردش روشن کنند. اگرچه برخی بر این باورند از مدتها پیش این موضوع روشن شده بود، از همان زمانی که در میان آثار تولیدی امسال هیچ اثری مناسب انقلاب اسلامی و چهلسالگی آن دیده نمیشد. باز هم ما خوشباور بودیم و فرض کردیم که شاید متولیان جشنواره به هرحال برای به اصطلاح سورپرایز جماعت، این بار سلیقه و هوش به خرج داده و خواستهاند هنگام معرفی فیلمهای بخشهای مختلف، ناگهان برگهای برنده را از آستین خود خارج کرده و همه را غافلگیر کنند!
اما دریغ که هنگام معرفی فیلمها نیز هیچ فیلمی ولو یک عدد را به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و 40 سال مقاومت و ایثار و فداکاری ملت ایران و جانبازی و رشادت شهدای این مردم، رویت نکردیم. اگرچه از یکی دو فیلم مانند «ماجرای نیمروز 2» سخن رفت یا فیلمی که گویا به قضیه دستگیری عبدالمالک ریگی میپردازد و گفتند که بالاخره چنین فیلمهایی هم به گونهای به انقلاب اسلامی و فراز و نشیبهای آن مربوط میشود ولی از میان بیش از سی و چند فیلم دیگر چی....؟
نکته قابل تامل اینکه در آن سوی آبها که همیشه مورد اقتدای این جماعت شبه روشنفکر و به اصطلاح هنرمند قرار داشته، حتی یک مناسبت و بزنگاه تاریخی در فیلمهایشان از قلم نمیافتد. ولی برعکس در سینمای ایران راجع به هیچ سالگرد و مناسبت و بزنگاه تاریخی و فراز و نشیب و قهرمان و غیرقهرمانی فیلم ساخته نمیشود. چه سالگرد دفاع مقدس باشد، چه مناسبت مردی که سیستم موشکی ایران را برای دفاع از این آب و خاک ابداع کرد، چه سالگرد دانشمندی که بنیان تحقیق و ساخت سلولهای بنیادی را گذارد و چه اینکه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی باشد و جشنوارهای هم به همین نام دهه فجر انقلاب موضوعبندی شده باشد! تفاوتی برای سینمای ایران ندارد، دوستان سینماگر و مسئول همچنان ساز خود را میزنند و ای کاش فقط سازخود را میزدند، به سازی که دیگران از آن سوی آب میزنند، میرقصند! یعنی نه تنها کاری با انقلاب و دهه فجر و ارزشهای مردم ندارند که حتی بعضا مخالف آن نواخته و در همین جشنوارهای که به نام فجر انقلاب مزین شده و از کیسه مردم هزینهاش را میپردازند، صدای ساز مخالفشان را در میآورند. مثل این است که در سینمای آمریکا به جای ساخت فیلم «اولین انسان» در تجلیل از اولین حضور بشر در کره ماه، فیلمی بسازند که بر اساس اسناد موجود، کل آن ماجرا و اصلا سفر انسان به کره ماه را زیر علامت سؤال ببرند و تازه در مراسم اسکار هم به آن جایزه بدهند و دستمریزاد بگویند!! اما حرکت دوم مسئولین و متولیان جشنواره فیلم فجر امسال، تجلیل و بزرگداشت 3-4 تن از سینماگران بود که هیچ ربطی به انقلاب و فیلمهای انقلابی نداشته و بیشتر ریشه در سینمای قبل از انقلاب و رژیم گذشته داشتند. جای داشت در چنین برههای از انقلاب، هنرمندانی مورد تجلیل قرار گیرند که دستی در ساخت و پرداخت آثار سینمای انقلاب داشتهاند ولی متاسفانه حکایت تلخ جشنواره فیلم فجر ما از همان آغاز راه و به اصطلاح بای بسمالله شروع شد! یعنی هنوز در مراسم افتتاحیه جشنواره، خودمان را روی صندلیها جا به جا نکرده بودیم که یکی گفت چهل سال است ما را متوقف کردهاند و دیگری شکایت از ممنوعیت سرود «ای ایران» و سازهای موسیقی کرد و بالاخره در قالب یک نمایش، روزهای انقلابی بهمن 1357 و مبارزات قهرمانانه ملت علیه رژیم دیکتاتوری شاه و اربابان آمریکاییاش محدود شد به تهدید نمایندگان مجلس شاهنشاهی و حمله به رئیس ژاندارمری شاه و سوزاندن قلعه و سپس عوض شدن نام خیابانها و...!
گفته بودند آنچه شما از جشنواره فیلم فجر در نمایش فیلمهای فجرآفرینی و فجرآفرینان میخواهید، کار دبیر جشنواره نیست، این از عهده وی خارج است. اما دیدیم که دبیر جشنواره در نمایشهای ضد فجر موفق عمل کرده و میکند، آنگونه که در مراسم افتتاحیه نشان داد. گفتند او فقط نظم را حفظ میکند و حداقل ناظم خوبی است اما دیدیم که از همان روز اول بینظمی حاکم بر جشنواره بود، فیلمها نرسید و برخی صدا نداشت و بعضی رنگ نداشت و همچنان سرویسدهی به جماعت خبرنگار در سالن رسانهها لنگ بود و در سالن دیگر یعنی چارسو هم که باید سالن مشترک رسانهها و هنرمندان باشد، همچنان انواع و اقسام تیپها و قشرها، از بچههای خردسال تا عشق بازیگرها رویت شده و صندلی را پر میکنند تا جماعت رسانهای در به در به دنبال یک صندلی چند سالن را گز کنند و آخر و عاقبت هم جایی در یک نقطه نهچندان مناسب به دست آورند!
فیلمهای دو روز اول
در روزهای اول و دوم جشنواره سی و هفتم فیلم فجر، فیلمهای «درخونگاه»، «مرد بدون سایه»، «یلدا»، «روزهای نارنجی»، «جاندار» و «آشفتگی» در یکی از سالنهای چارسو به نمایش درآمد که در مجموع وجه مشترک آنها در درجه نخست این بود که با یک فیلم سینمایی و یک ساختار استاندارد، فاصله بعیدی داشتند و در اغلب آنها که بعضا ساخته کارگردانان کهنهکاری هم به شمار میآمدند، اولین نکات و اصول سینما در نظر گرفته نشده بود یعنی حتی از کف استاندارد یک فیلم نیز پایینتر بودند تا اینکه بتوان نام آنها را اساسا فیلم یا سینما گذارد! پیش از شروع جشنواره در یک برنامه تلویزیونی و در پاسخ به این سؤال که چشمانداز این جشنواره را چه میبینید، آرزو کردم فیلمهایی را ببینیم که حداقل باعث خوابآلودگی و خستگی و کسالت نشوند و پرسشکننده که خود یکی از اعضای هیئت انتخاب بود، گفت این نوید را میدهم که فیلمهای امسال خوابآور نیستند، اما متاسفانه باید گفت برخلاف مژده این دوست هیئت انتخاب حداقل در دو روز اول جشنواره، فیلمهایی که در کاخ دوم رسانهها یعنی سالن چارسو نمایش داده شد، کسالتبار، غیرسینمایی، خستهکننده و بعضا خوابآور بودند و اساس حضورشان در جشنواره فیلم فجر باعث سؤال و پرسش جدی بود. از جمله:
درخونگاه:
تکرار هزارانباره سینمای مسعود کیمیایی که به نظرم خودش نیز دیگر از آن سینمای ویژهاش خسته شده اما گویا جماعتی هنوز در 50-60 سال قبل باقی ماندهاند و دستبردار نیستند! بازهم قهرمان زخمخورده و جماعتی که به او نارو میزنند و یک «هرجایی» لوطی که میخواهد نجاتش دهد، اما نصفه و نیمه!! به علاوه یک مشت نمادهای زورکی و جملات گلدرشت شعاری و صحنههای بیمورد و تیپهای سرگردان اضافی و عربده و گریه و زاری و.... و همراه تکهاندازیهای سطحی و به اصطلاح نمادین به انقلاب!
مرد بدون سایه:
بازهم موضوع هزاران بار تکرار شده سوءظن به خیانت همسر و اعمال خشونت از سوی کسی که شعار ضد خشونت میدهد (البته این بار شاید در خیال و توهم) به علاوه 4 صحنه قدم زدن و کنار ساحل رفتن و شرکت در جشنی در اسپانیا که گویی برای فیلمبرداریاش، 4 شهر اسپانیا را زیر پا گذاردند و همین لیست اخیر بنیاد فارابی حاکی از آن است که 550 میلیون تومان به این فیلم کمک دولتی شده است!! شاید تنها حاصل فیلم نصیحت کاراکتر زن ایرانی فیلم باشد که در کنار ساحلی در اسپانیا به یک زن خیانتدیده اسپانیایی میگوید به خواستههای عشقت که به تو خیانت کرده احترام بگذار و به خودت ایمان داشته باش! و همین دو جمله آن زن بینوا را از این رو به آن رو میکند!!!
جان دار:
بازهم تکرار موضوعات ضد قصاص؛ کسی نا غافل کشته میشود و حالا اطرافیانش میافتند دنبال اینکه از اولیاء دم رضایت بگیرند و در این میان ولی دم یک ماجرای عشقی با خانواده قاتل دارد! سایهای از سریال «زیر تیغ» و مجموعه همه فیلمهایی که درباره حکم قصاص ساخته شدهاند! نکته جالب اینکه بیشتر فیلمهای اسکاری سال گذشته، پیرامون قصاص و انتقام بودند و البته مورد تقدیس و تحسین همین جماعتی که همواره در آثارشان، قصاص را زیر علامت سؤال بردهاند!
آشفتگی:
یک فیلم نوآر عقبافتاده و کپی دست چندم فیلمهای نوآر 60 سال پیش سینمای آمریکا و فرانسه به سبک و سیاق فیلمهای آماتوری دانشجویی و تجربههایی که دیری است دورانش گذشته است. تم شاهزاده و گدا به علاوه برداشتی ناقص و گنگ از فضای آثار استفن کینگ. شاید بتوان این فیلم را نمادی از کلیت فیلمهای این دو روز جشنواره دانست که اساسا نماهای کج و معوج آن و آشفتگی که عنوان آن بود تا حدودی نمادی از فضای این روزهای نخست بود.
روزهای نارنجی:
اصلا حضور چنین فیلمی با این ساختار تبلیغاتی و شعاری در هر جشنوارهای حتی جشنوارههای درجه چندم هند و چین هم مورد سؤال است! تلاشهای یک زن و گروهی از روستاییان برای چیدن میوه باغهای پرتقال و کلکل کردن با رقبا و حریفان و کارفرما و شوهر و عوامل و... با بازی بسیار سطح پایین بازیگر اصلی و یک پایانبندی که به درد رپرتاژ آگهیهای شبکههای استانی میخورد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
کوه کانال مالی اروپا موش زائید!
چرا این جسد متعفن را دفن نمیکنید؟! (یادداشت روز)
اخبار ویژه
اعتماد مردمی به دولت فرانسه تا رقم بیسابقه 9درصد سقوط کرد
امید به زندگی در ایران پس از انقلاب 19سال بیشتر شده است
همایش باشکوه دختران انقلاب در میدان امام حسین(ع) تهران
خوابهای آشفته پادوهای فرهنگی در دو روز اول جشنواره
آیتالله جنتی: لعنت بر فکرهایی که آمریکا و غرب را حلال مشکلات میدانند
خانه بنیانگذار انقلاب اسلامی در قم گلباران شد
دادستان هلند: هیچ ارتباطی بین ایران و پرونده قتل کلاهی وجود ندارد
تحریف سخنان رئیس بانک مرکزی برای تحمیل لوایح استعماری
لغو توافق امنیتی بغداد و واشنگتن روی میز پارلمان عراق
با ما در فضای مجازی همراه باشید
کوه کانال مالی اروپا موش زائید!
کوه کانال مالی اروپا موش زائید!