عطش هامون

تراژدي خشكسالي در سرزمين چشمه‌ها و قنات‌ها دل هر ايراني را به‌درد مي‌آورد. درياچه‌ها، تالاب‌ها و رودخانه‌ها يكي پس از ديگري درحال خاموشي هستند و اين خاموشي آينده ايران را به‌مخاطره مي‌اندازد. هامون كه روزگاري ديار رستم را سيراب مي‌كرد و زندگي را به مردم آنجا هديه داده بود، نفس‌هاي آخر خود را مي‌كشد. هامون بزرگ‌ترين درياچه آب شيرين خاورميانه از رودخانه هيرمند در افغانستاني سرچشمه مي‌گيرد كه فاقد مديريت در منابع آبي است. براساس معاهدات بين‌المللي بايد سازوكار مشخص و تعريف‌شده‌‌اي در مديريت منابع آبي داشته باشند اما اتفاقي كه مي‌افتد، نبود مديريت در اين سوي و آن سوي مرز است. طرف افغانستاني زماني‌كه آب پشت سد زياد مي‌شود دريچه را باز مي‌كند و شاهد سيلاب در سيستان هستيم و زماني‌كه بارش كم است، دريچه سد را مي‌بندند و ارمغان آن چيزي جزو خشكي هامون و گرد و خاك نيست.
سال 95 بود كه سازمان سازمان بهداشت جهانی گزارش سالانه خود را منتشر كرد و در آن شهر زابل آلوده‌ترین شهر جهان لقب گرفت. اين اتفاق موجب توجه افكارعمومي و دولت به سيستان و بلوچستان شد كه همانند هميشه اين جلب توجه براي مدت زمان اندكي بود و خبري از برنامه‌اي مدون و كارشناسي براي حل اين معضل نشد. گزارش سالانه سازمان بهداشت جهانی حاکی از آن بود كه زابل در سیستان و بلوچستان با میانگین آلایندگی 271 میکروگرم بر مترمکعب در سال، آلوده‌ترین شهر جهان است. سازمان جهانی بهداشت(WHO) در گزارشی با هشدار نسبت به افزایش هشت‌درصدی آلودگی هوا در فاصله سال‌های 2008 و 2013 و مرگ سالانه هفت میلیون نفر درجهان بر اثر این آلودگی، اعلام کرد زابل در ایران، آلوده‌ترین شهر جهان است که در آن مردم ماه‌ها از وجود طوفان‌های غباری در تابستان رنج می‌برند. اما آلودگي زابل پيوند ناگسستني با خشكي هامون دارد. همين چند وقت پيش بود كه خبر ثبت تالاب هامون و دشت سيستان به‌عنوان زيست‌كره در يونسكو موجب شادي ايرانيان شد، ثبتي كه مي‌توانست راه‌حل بحران باشد. با ثبت اين منطقه به‌عنوان زيست‌كره؛ هامون وجاهت بين‌المللي پيدا كرد و به همين دليل دولت افغانستان را مجبور به پايبندي به تعهدات خود كرد. اما تمامي اين ثبت‌ها تاكنون دردي از هامون دوا نكرده است و دپيلماسي ضعيف آبي ايران باوجود تعهدات بين‌المللي راه به‌جايي نبرده و هامون همچنان در عطش مي‌سوزد. به‌باور كارشناسان اگر حقابه تالاب را از رودخانه هيرمند افغانستان بگيريم؛ هامون دوباره احيا مي‌شود. درحال حاضر چشمه گرد و خاكي به وسعت نيم ميليون هكتار در اثر خشكي هامون به‌وجود آمده كه مهم‌ترين عامل لقب گرفتن زابل به‌عنوان آلوده‌ترين شهر دنياست. تالاب هامون با نيم‌ميليون هكتار وسعت آبي، دركنوانسيون جهاني رامسر ثبت شده است. حقابه‌اي از رودخانه هيرمند افغانستان به تالاب اختصاص داده شده بود كه از زمان احداث سد روي رودخانه هيرمند اين حقابه از سوي دولت افغانستان پرداخت نشده است. با اين اقدام روند خشك شدن تالاب هامون شدت گرفته و شاهد افزايش ميزان غلظت ريزگردها بوديم كه يكي از مولفه‌هاي تهديد سلامت جامعه است. هنگامي‌كه تالاب هامون و دشت سيستان به‌عنوان يك ذخيرگاه زيست‌كره معرفي شود؛ به اين معني است كه بايد معيشت مردم به‌نحوي تامين شود كه منجر به تخريب غيرقابل جبران توان اكولوژيكي منطقه نشود. دولت افغانستان عضو كنوانسيون جهاني رامسر و يونسكو است. پس از امضاي اين كنوانسيون، رعايت تعهدات آن جزو تعهدات بين‌المللي دولت افغانستان محسوب مي‌شود كه تمامي دولت‌ها به اين تعهدات پايبند هستند.
سدسازي افغانستان داستان تازه‌اي براي ايرانيان نيست. اما نقطه مشترك تمام پروژه‌هاي سدسازي افغانستان منفعل بودن دولت ايران درقبال اين اقدام دولت افغانستان است. سدهاي افغانستان متهم اصلي خشك شدن و نابودي هامون و درنتيجه مهاجرات هزاران سيستاني از زادگاه‌شان به‌دليل خشكسالي است. افغانستان دو پروژه سد کجکی و کمال‌‌خان را روي رودخانه هیرمند احداث كرد. با اين سدها حقابه هامون ايران از رودخانه هيرمند قطع شد و هامون خشكيد.
تمامي اين پروژه‌هاي سدسازي درحالي اجرا مي‌شود كه افغانستان و ایران در سال ۱۹۵۰ کمیسیونی مشترک‌ برای مدیریت منابع آبی مشترک تاسیس کردند و در سال ۱۹۷۳، توافق شد که ایران میزان مشخصی آب دریافت کند. اما پس از اين سدسازي‌ها دولت افغانستان نسبت به تعهدات خود در قبال حقابه ايران بي‌تفاوت شد و اين مساله تا جايي پيش رفت كه «شجاع الدین ضیایی»، معاون وزارتخانه انرژی و آب افغانستان گفته است: «هم‌اکنون کابل ‌دلیلی برای انجام مذاکرات آب با ایران نمی‌بیند».تمامي اين اتفاق‌ها درحالي رخ مي‌دهد كه ارزش اکولوژیک تالاب‌ها 10 برابر جنگل‌ها و 200 برابر زمین‌های زراعی است. براساس آمار ،تالاب‌های 30 کشور در فهرست مونترو کنوانسیون رامسر (فهرست قرمز) قرار گرفته‌اند که به ترتیب ایران و یونان با هفت تالاب و پس از آن‌ها جمهوری چک با چهار تالاب، بیشترین مونترو تالاب‌ها را دارند. همچنین نام 27 تالاب 17 کشور جهان نیز به‌دلیل بهبود شرایط اکولوژیکی تالاب‌های‌شان از این فهرست خارج شده است. براساس تحقيقات انجام‌شده، دخالت‌های انسانی علت اصلی خشک شدن تالاب‌های کشور است و خشکسالی نیز مزید بر علت است.پيش از نيز عباس عراقچي، معاون امور خارجه كشور درباره مساله تالاب‌های هامون، رود هیرمند و رودخانه هریرود گفته است: « در کمیته آب ایران و افغانستان وضعيت تالاب‌های‌ هامون و اکوسیستم این منطقه بررسي شده است. متاسفانه به‌دلیل بی‌توجهی‌هایی که در سال‌های گذشته صورت گرفته و همچنین تغییرات اقلیمی، خیلی از تالاب‌ها به سمت خشک شدن رفته‌اند و برخی از آن‌ها خشک شده‌اند. خشک شدن تالاب‌ها منجر به ایجاد مشکلاتی در زمینه کشاورزی و همچنین محیط زیست از جمله تولید گرد و غبار شده است و اکنون یکی از موضوعات مشترک بین ما و افغانستان که هر دو نیز با آن روبرو هستیم، همین قضیه است. درباره رودخانه هیرمند معاهده‌ای بین ما و افغانستان از سال‌های قبل منعقد شده است ولی قدیمی بودن این معاهده دلیل بر بی‌اعتبار بودن آن نیست. از نظر دولت ایران و افغانستان این معاهده کماکان معتبر است. آب رودخانه هیرمند از افغانستان سرچشمه می‌گیرد، وارد خاک ایران می‌شود، از تالاب‌های هامون می‌گذرد و دوباره به خاک افغانستان باز می‌گردد. حقابه‌ای بر همین اساس برای ایران و افغانستان در نظر گرفته شده که ما همچنان به آن پایبند هستیم.»مسئول کمیته آب ایران و افغانستان ادامه داد : «رودخانه هریرود مساله ديگر مطرح شده در اين كميته است. هنوز هیچ رژیم حقوقی بین ما و افغانستان و همچنین کشور ترکمنستان که به نوعی در این موضوع شراکت دارد،  ایجاد نشده است. رودخانه هریرود، پرونده‌ باز بین ما و افغانستان است. یک‌سری مطالعات فنی انجام شده است تا مشخص شود سرچشمه‌های تامین آب برای این رودخانه چه نقاطی هستند. کدام نقاط  ایران و افغانستان در ارتباط با این رودخانه بالادست و کجاها پایین‌دست هستند.هدف نهایی ما رسیدن به یک رژیم حقوقی مورد توافق بین  دو طرف است و امیدوارم مذاکرات مربوطه سریع‌تر آغاز شود.موضوع آب یک موضوع حیاتی به معنای واقعی کلمه است لذا برای همه کشورها و همه دولت‌ها موضوع مهمی بوده و است».سیستان و بلوچستان دروازه ورود ايران به آب‌هاي آزاد، پهناورترین استان ایران كه وسعتي به‌اندازه فاصله استان قزوين تا مشهد را دارد. به‌جرات مي‌توان گفت سهم يازده درصدي از مساحت كل كشور نتوانسته از كوه مشكلات مردم اين استان حل كند. فقر شديد در تمامي زيرساخت‌هاي اين استان يك راه براي اغلب مردم اين استان بيشتر نگذاشته است: مهاجرت. به‌طوری که در سال‌های اخیر شاهد خیل عظیم به مهاجرت به خارج از سيستان بوده‌ایم .نبود فرصت‌های شغلی برای خیل عظیم جوانان تحصیل کرده این استان منجر به مهاجرت روزافزون ساکنان به دیگر استان‌ها شده‌است. به‌گفته نماینده زهک، زابل و هیرمند در سال 92 سه هزار هزار خانوار از استان سیستان و بلوچستان به دلیل خشکسالی مهاجرت کرده‌اند. مهاجرتي كه موجب افزايش حاشيه‌نشيني در استان‌هاي همجوار و حتي تهران شده است، هم‌اكنون دود خشكسالي سيستان و عطش هامون در چشم همه مردم ايران مي‌رود. مساله‌اي كه بايد به‌صورت فراستاني و ملي ديده شود. اعتبار و برنامه‌ريزي ملي و پيش از همه اين موارد ، ديپلماسي كارآمد براي گرفتن حقابه هامون از دولت افغانستان. با اجراي اين روش‌ها مي‌توان به آينده آبي اين سرزمين اميدوار بود.