توسعه نیافتگی فوتبالی

 شکست دوشنبه ۸ بهمن ۹۷ تیم ملی فوتبال کشورمان در برابر ژاپن، بار دیگر بحث بر سر مقصر یا مقصران احتمالی این شکست را که پس از هر شکستی مطرح می شود به موضوع اصلی فضای رسانه ای کشور تبدیل کرد. این ویژگی البته همواره در ما تکرار می شود. سرخوردگی پس از شکست، بحث احساسی بر سر مقصران و سرانجام یافتن راهی میانبر و کوتاه مدت برای پیروزی در مسابقات بعدی. با این حال مشکل حل نمی شود و شکست بعدی رخ می دهد. اما برای برون رفت از این شکست چه باید کرد؟ این خیلی مهم است که ابتدا نگرش خود به مقوله فوتبال و در نگاهی کلان تر، به ورزش را تغییر بدهیم و موفقیت در فوتبال را به موفقیت مقطعی در یک دوره از رقابت ها و یک جام تقلیل ندهیم. به عبارت دیگر با ساختن یک تیم ملی فوتبال خوب، می توانیم در یک دوره رقابت ها مثل جام جهانی و جام ملت ها موفق باشیم  ولی این موفقیت مداوم نخواهد بود. تداوم این موفقیت به طراحی یک برنامه توسعه در بخش ورزش و به صورت خاص در بخش فوتبال بر می گردد؛ برنامه توسعه ای که هدف گذاری کلان داشته باشد، قواعد و مقررات مورد نیاز را برای توسعه فوتبال تدوین کند و در نهایت ورزش همگانی، آموزش و پرورش، مدارس فوتبال، نظام باشگاه داری و تیم های ملی رده های مختلف را در کنار یکدیگر به عنوان زنجیره های یک فرایند ببیند. این در حالی است که در شرایط فعلی تکلیف هیچ یک از اجزای توسعه فوتبال مشخص نیست و با وجود برخی اقدامات جسته و گریخته سال های اخیر، در هر کدام از بخش های فوتبال با بی برنامگی به فعالیت ادامه می دهیم. به عنوان مثال در زمینه قواعد و مقررات، هنوز تکلیف مهم ترین قاعده اقتصادی فوتبال یعنی حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال مشخص نیست و این موضوع سال هاست بدون تعیین تکلیف رها شده و دعواهای ابتدای فصل مسابقات فوتبال باشگاهی کشور با تهدید به جلوگیری از پخش تلویزیونی مسابقات و سپس کدخدامنشی حل و فصل شده است. قاعده مهم دیگر نحوه اداره باشگاه های دولتی از جمله دو باشگاه بزرگ پرسپولیس و استقلال است. نحوه واگذاری این دو باشگاه سال ها محل بحث و چالش جدی است و با وجود این که مسئولان سازمان خصوصی سازی رکورد وعده ها را درباره خصوصی سازی این دو باشگاه شکسته اند اما هنوز هم مشخص نیست این دو باشگاه با کدام روش خصوصی سازی (مذاکره یا مزایده) و براساس کدام منطق، قیمت گذاری و اهلیت سنجی خریداران چگونه انجام خواهد شد. اکنون هم که این دو باشگاه دولتی است، منطق تعیین اعضای هیئت مدیره، انتخاب مدیرعامل و نظارت بر آنان نامشخص است و خروجی آن را می توان در خرید بازیکنان خارجی بعضا فاقد کیفیت و تشکیل پرونده های حقوقی متعدد علیه این دو باشگاه دید. این در حالی است که حضور مربیان و بازیکنان خارجی در تیم های باشگاهی نیز در شرایط فعلی فوتبال ما باید از قاعده و منطق مشخصی پیروی کند. برخلاف فوتبال کشورهای پیشرفته نظیر فوتبال باشگاهی انگلیس و اسپانیا که ورود و خروج بازیکنان و مربیان خارجی کاملا تحت تاثیر سیاست های خود باشگاه هاست، باشگاه های بزرگ فوتبال کشور که دولتی هستند، باید از یک سیاست گذاری مشخص در این زمینه پیروی کنند. به عنوان مثال حضور مربی خارجی چه در تیم های ملی و چه تیم های باشگاهی حتما باید با الزامات مشخص در زمینه انتقال دانش همراه باشد، در حالی که مربی تیم ملی و مربیان خارجی باشگاه های پرسپولیس و استقلال چندان تن به همکاری با مربیان جوان و مستعد داخلی و حضور این مربیان در کنارشان نمی دهند و مشخص نیست باشگاه پرسپولیس و استقلال پس از چند سال حضور مربیان بادانشی نظیر برانکو و شفر، چه خروجی موفق و مشخصی به لحاظ ارتقای دانش مربیگری داخلی و تربیت مربی داخلی زیر دست این مربیان مطرح خارجی داشته اند. این مسئله دقیقا درباره تیم ملی نیز مصداق دارد. این مهم است که در سطح ملی و باشگاهی بدانیم باید سراغ چه نوع مربیان خارجی با چه سبکی از فوتبال که متناسب با توانمندی های بازیکنان داخلی و خلق و خوی شخصیتی آن هاست، برویم. این که یک مربی بزرگ باشگاهی از فوتبال آلمان، یک مربی بزرگ باشگاهی از فوتبال کرواسی و سرمربی تیم ملی از پرتغال باشد، ممکن است بد نباشد. به عبارت دیگر شاید لازم باشد فوتبال ملی از تیم ملی تا باشگاه های بزرگ با سبک های مختلف فوتبالی آشنا شوند اما سخن بر سر این است که در این زمینه چه قائل به تنوع باشیم و چه قائل به یک وحدت رویه مشخص، در هر صورت وضعیت فعلی نشان از یک انتخاب مبتنی بر برنامه ندارد. یعنی فدراسیون فوتبال که متولی تیم ملی و وزارت ورزش که متولی باشگاه های دولتی پرسپولیس و استقلال است بر سر این که سراغ کدام مربی فوتبال خارجی باید رفت، برنامه ریزی مشترکی نداشته اند. دنیای توپ گرد دنیای عجیبی است. ممکن بود توپ سردار آزمون در نیمه نخست گل شود یا برعکس، پنالتی عمان در ابتدای بازی یا فرصت خطرناک دقایق نخست چین در برابر ایران گل شود و ورق هر کدام از این بازی ها متفاوت با آن چه اتفاق افتاد، برگردد. نه پیروزی های قبلی و نه شکست در نیمه نهایی، لزوما به آن چه در مستطیل سبز می گذرد، بر نمی گردد. فوتبال دنیایی است فراتر از مستطیل سبز. دنیایی از برنامه ریزی توسعه ای در تکمیل زیرساخت های ورزشی، قاعده گذاری صحیح در مدارس فوتبال و تربیت روحی و روانی بازیکنان از سنین پایه است تا مشابه اتفاقی که منجر به گل اول ژاپن شد، باعث نشود بازیکنان ما بازی را رها کنند و به دنبال اعتراض به داور باشند. دنیای توپ گرد دنیای وسیعی است و تا زمانی که گستره این دنیا و برنامه ریزی برای هر یک از اجزای آن را مد نظر قرار ندهیم، به موفقیتی پایدار در عرصه فوتبال نخواهیم رسید.