ژوبین صفاری قهرمانان هیجان‌زده

تیم ملی فوتبال ایران روز گذشته در برابر تیم ملی ژاپن باخت. تیمی که همه مردم و کارشناسان، امید به قهرمانی‌اش داشتند، تنها با یک غفلت و اسیر شدن در ورطه هیجان، به ناگاه فرو ریخت. اما چه اتفاقی رخ داد تا در شرایطی که هیچ توپی در این تورنمت از خط دروازه ما عبور نکرده بود، قاب تصویر در پایان 90 دقیقه بازی، بر روی نتیجه سه بر صفر به نفع تیم ملی ژاپن ثابت شود؟ شاید بتوان بازی دیروز را یک نمونه برای کلیت فرهنگ رفتاری جامعه ایران درنظر گرفت. تیم ملی تا دقیقه 50 به لحاظ تاکتیکی تیم بهتری بود و درست در یک لحظه به جای پرداختن به اصل بازی، مدافعان در پی جدال با داور قافیه را باختند. این همان توجه نکردن به اصل و پرداختن به حاشیه است که همواره در عادات اجتماعی مردم ایران به وفور دیده می‌شود. اما بعد از آنکه از رقیب عقب افتادیم چه اتفاقی رخ داد؟ تمام تمرکز بازیکنان برای اجرای فوتبال درست به هم ریخته بود، اینجا همان نقطه‌ای است که به جای برخورد با واقعیت، به صورت کاملاً هیجانی تنها به زدو‌خوردها و شیطنت‌هایی رو می‌آوریم که ناشی از عدم تاب‌آوری کافی بازیکنان‌مان است. این عدم تاب‌آوری موضوعی نیست که حتی بهترین مربی جهان هم بتواند به بازیکنان یک تیم آموزش دهد. بگذارید کمی به گذشته برگردیم. بارها شنیده‌اید که ژاپنی‌ها از کودکی در مدارس‌شان چگونه آموزش کار گروهی و ... را می‌بینند و بارها کارشناسان با دلایل علمی نظام آموزشی کشور را زیر سوال برده‌اند. به طور دقیق باید گفت که نمود عینی این تفاوت‌ها درست در همین لحظات معلوم می‌شود. نظام آموزشی ما به کودکان، مسئله‌مداری را آموزش نمی‌دهد تا زمانی که گل می‌خوریم، آن را به عنوان حقیقتی از بازی پذیرفته و دوباره به بازی برگردیم. نظام آموزشی ما تاب‌آوری در برابر مشکلات را با برخورد هیجانی جابه‌جا کرد تا امروز نه‌تنها 22 بازیکن تیم ملی که از تماشگر تا مفسر فوتبال همه اسیر این هیجان شویم. یک روز بگوییم فلان بازیکن بی‌غیرت است و فردا برایش هورا بکشیم. یک روز فلان مربی را به عرش ببریم و فردا با بغض و گریه در مورد او بد بگوییم. این همان برخورد هیجانی با مسائل است که نه‌تنها در فوتبال که در تمام شئونات زندگی اجتماعی و سیاسی ‌مان نیز نمود یافته است‌ به‌گونه‌ای که حتی مدیران و مسئولان نیز از این آسیب بزرگ در امان نیستند. برنامه‌های توسعه‌ای کشور همواره روی کاغذ عالی بوده‌اند اما هیچ‌گاه نتوانستیم آن را به‌درستی اجرا کنیم چرا که تنها به حال و هیاهوهای لحظه‌ای اندیشیده‌ایم و تحولات اساسی و زیرساختی را به تصمیم‌های هیجانی و کوتاه‌مدت ترجیح داده‌ایم. بازی دیروز ایران برابر ژاپن نمونه‌ای کوچک از رفتار 80 میلیون ایرانی‌ای بود که همواره با قلب هیجان‌زده‌اش به جای منطق مسئله‌مدار‌ به مسائل نگاه می‌کند. ما همواره برای بردهای‌مان بیش از آنچه که باید شادی می‌کنیم و برای باخت‌های‌مان بیش از آنچه که باید ناراحت می‌شویم. بگذارید این بار با این باخت متعادل و منطقی برخورد کنیم.
یادمان باشد تیم ملی چین تصمیم دارد تا سال 2050 ابرقدرت فوتبال جهان شود. این برنامه‌ای است که کشوری در همین جغرافیای آسیا برای خود ترسیم کرده است و البته نه در حرف که قدم به قدم در حال تدارک برای تحقق این برنامه است. ای‌کاش ما برای یک بار هم که شده نه به 30 سال آینده که برای 8 سال دیگرمان، برای نسل بعدی‌مان برنامه داشته باشیم. برنامه‌ای که به بازیکنان‌مان آموزش دهد تنها تکنیک و سرعت و غیرت و شور و هیجان برای قهرمانی کافی نیست. قهرمانی از بیرون زمین آغاز می‌شود، از فروریختن تمام انگاره‌های هیجانی و نگاه کردن با ذهنی واقعیت‌مدار به مسائل شروع خواهد شد. شاید بهتر باشد این بار همه ما به جای زیر سوال بردن بازیکنان، مربی، داور و... فرهنگی را به چالش بکشیم که فرافکنی، اعتقاد به شانس و اقبال و دخالت در امور غیر‌تخصصی در آن نهادینه شده است.
سایر اخبار این روزنامه