هارا گير ي اير اني!

حدود يك هفته پيش بود كه ژاوي هرناندز در يك برنامه ورزشي به تحليل مسابقات فوتبال جام ملت‌هاي آسيا پرداخت و در آن اعلام كرد كه چهار تیم قطر، استرالیا، ژاپن و ایران به نیمه نهایی صعود می‌کنند اما در فینال قطر با شکست ژاپن به قهرمانی قاره کهن خواهد رسید. در آن روز شايد برخي پوزخندي زدند و با بيان اينكه به اين مسائل و پيش‌بيني‌هاي خاص اعتقادي ندارند با محاسبه روي كاغذ و نگاهي به عملكرد دو تيم ايران و ژاپن در بازي‌هاي پيشين اين جام، با خود گفتند كه ايران اگر قهرمان نشود، نايب‌قهرماني بي‌شك در دست يوزهاي ايراني است. روز گذشته تا قبل از آنكه غرغرهاي مختص ‌مردم ايران سبب شود گل اول را دريافت كنيم و درنهايت 3برهيچ شكست‌بخوريم، با بازي‌اي كه فوتباليست‌هاي كشورمان به نمايش گذاشتند، همان طيفي كه به پيش‌بيني ژاوي پوزخند زده بودند با غروري خاص در دل مي‌گفتند كه برنده بازي ما هستيم ولي فروپاشي اقتدار ملي به دليل ناهنجاري‌هاي برگرفته از خصلت‌هاي اجتماعي، قدم به قدم ما را از جام دور كرد و سبب شد بازيكنان ايران شكست سنگيني را به مردم تحميل كنند. رسانه‌ها در تحليل اين شكست نوشتند گلي كه تيم ملي را از هم پاشيد به دلیل روحیه پرخاشگري تیمی به ثمر رسید که همواره به تصمیمات داوری اعتراض می کند؛ همچنان كه در بيشتر مسابقات شاهد جنگ بین کارلوس کی روش و داور چهارم و داور وسط مسابقه بوده ایم اما اگر چهار سال پیش اتفاق نظری به خطای داور استرالیایی، بنجامین ویلیامز وجود داشت این بار هیچ‌کس داور را مقصر شکست ایران نمی داند بلکه روحیه اعتراض به داوری و پرخاشگری را می شود به عنوان فاکتور اصلی شکست ایران ارزیابی کرد. سايت ورزش سه در اين زمينه نوشته بود كه در لحظه اعلام پنالتی اگرچه داور به تصمیم خود مصر بود اما اگر بازیکنان ایران اصرار به اعتراض به او نداشتند، وقتی که اتاق «وی ای‌آر» او را برای بازبینی به سمت مانیتور دعوت کرد، ممکن بود نظرش تغییر کند اما اعتراض مداوم بازیکنان ایران به داور در نهایت کار خود را کرد. جالب اینکه در پایان مسابقه تنی چند از بازیکنان به جای بازی با حوصله و تلاش برای جبران یکی از گل های خورده، روی به حرکات رزمی و درگیری با بازیکنان ژاپن آورده بودند و این مساله به از بین رفتن بیشتر تمرکز ایران کمک کرد. پرونده اين جام نيز بسته شد ولي مشخص نيست كه چرا هميشه يك نطفه اميد نارس در دل مردم ايران بايد جان بدهد و حسرت باقي بماند؛ زماني كه حق مردم ايران اين نيست و هر وقت كه مي‌توانند به اوج برسند و به قله نزديك بشوند ولي با اشتباهات يا سياست‌هاي اشتباه زمين‌گير مي‌شوند. در اين بازي نيز خودزني و خودكشي برگرفته از خصلت‌هاي دوست‌نداشتني جامعه ايراني(اعتراضات ناكارآمد و آسيب‌زا) صورت گرفت كه برگرفته از سنت‌هاي اخلاقي و اجتماعي ايرانيان است و سبب شد بازي‌اي را كه مي‌توانستيم ببريم با نتيجه‌اي سرشكن واگذار كنيم. سال‌هاست كه مي‌گوييم بايد از اين باخت‌ها عبرت بگيريم و به سمت پيروزي برويم ولي درجا زدن‌ها و افول‌ها نشان مي‌دهد كه يك جاي كار عيب و ايراد دارد و بايد انقلابي در ميان ما صورت بگيرد و تفكرات، اخلاقيات و روحياتي كه سبب شده است وضعيت ايران اين‌گونه باشد و حسرت به اوج رسيدن‌ها در دل بماند را از بين ببريم.