آرمان گرایی خام و بازتولید ناامیدی

ملت ایران به‌خاطر راهی که چهار دهه است با انقلاب اسلامی برای سرنوشت خود انتخاب کرده‌است، از سوی قدرت‌های بیگانه تحت فشار روزافزون قرار دارد. نوک پیکان این فشارها نیز تلاش برای تغییر نظام محاسبات ایرانیان است. هرچه شکاف فکر ـ تصمیم ـ اقدام بین مردم و حاکمیت بیشتر شود، راه برای کامیابی ترفندهای آن ها در هر قلمرویی که اراده کنند بازتر می‌شود. لایه پیدای این تلاش تصویرسازانه، تمرکز بر «واقع‌نمایی» محض و مطلق درخصوص نقاط کاستی و کژی در کارنامه جمهوری اسلامی است. از دروغ‌گویی گرفته تا بزرگ نمایی یا بخشی‌نگری و... هر روشی در این زمینه به‌کار می‌رود تا در نظام محاسبات عمومی مردم ایران اختلال ایجاد کند. این تلاش‌ها ممکن است در مقاطع و در قشرهایی از جامعه اثر بگذارد اما چندان ماندگار نیست و به‌سادگی رنگ می‌بازد. اما آن چه موجب رسوب آثار این جریان می‌شود، برخی کنش‌ها و روندها در میان نخبگان پایبند به نظام اسلامی است که عملاً بر درستی برخی ادعاهای خصمانه مهر تأیید می‌زند؛ آن‌هم تحت لوای آرمان‌خواهی. سخن نه در ارزشمندی آرمان‌هاست و نه در پذیرفتن واقعیت‌های تلخی که قطعاً جریان انقلابی به شناخت و زدودن آن ها از دامن کشور سزاوارتر است. گره کار در «خامی» تفکرات و تصمیمات و اقدامات برای دنبال گیری آرمان‌هاست که نه فقط تغییری در واقعیت ایجاد نمی‌کند، بلکه مکمل تلاش دشمن برای واقع‌نمایی سیاه است. متأسفانه بسیاری از نهادهای دست‌اندرکار آرمان‌گرایی و حتی چهره‌های منفرد معتبر در جریان انقلابی، متوجه نیستند که با ارائه تصوراتی از آرمان‌ها و ارزش‌های دینی ـ انقلابی که ساده، زودیاب، بی‌دردسر، کم‌هزینه و حتی فارغ از ملاحظات قانونی هستند، چه بلایی بر سر تحقق آرمان‌ها در واقعیت می‌آورند. این آسیب به‌خصوص درباره پرورش نسل نوجوان مومن انقلابی که نیروی محرکه انقلاب اسلامی در دهه پنجم هستند، چشمگیر است. تصویر خام از آرمان‌ها و شیوه پیاده‌سازی آن ها در تاروپود جامعه، موجب سَرخوردگی این لایه کانونی و بازتولید ناامیدی در فضای عمومی می‌شود.