روزنامه وطن امروز
1397/11/07
آتش زیر خاکستر زمستان عربی
هفتهای که گذشت مصادف با سالگرد 2 رویداد خیر و شر در تاریخ معاصر اعراب بود؛ چهارمین سالگرد مرگ عبدالله، شاه پیشین سعودی در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۵ در ریاض که به بر تخت نشستن سلمان بنعبدالعزیز، برادر ناتوان روانپریش او و قدرت گرفتن بنسلمان، پسر دیوانهاش در عربستان منجر شد. همچنین هشتمین سالگرد به ثمر نشستن موج «بیداری اسلامی» یا همان سلسله انقلابهای بهار عربی در مصر در 25 ژانویه 2011 که منجر به کنارهگیری دیکتاتور کهنهکار سرزمین نیل شد. البته بهار عربی در این مدت توسط جریانسازیهای دوقلوی تکفیری-لیبرالی دستگاههای اطلاعاتی آمریکایی و اروپایی به بیراهه رفته و منحرف شده و روند امور در جهان عرب به گونهای بوده که «زمستان عربی» فرا رسیده به طوری که برخی کشورهای عربی انقلابزده هستند و برخی دیگر جنگزده. با این حال روند سریع سقوط مشروعیت ملی حاکمیت در تونس که مبدا «بهار عربی» در سال 2010 بود و همچنین مصر و عربستان؛ 2 کشور بزرگ و محوری جهان عرب به گونهای است که نارضایتیهای داخلی و خارجی گستردهای را سبب شده که حکم آتش انقلابهای آتی را زیر خاکستر این زمهریر دارند. اگرچه با فروکش کردن آتش جنگ داخلی سوریه، بازگشت موج تروریستهای تکفیری به خاستگاهشان در شمال آفریقا و شبهجزیره عربی اجتنابناپذیر بوده و این به معنای چالش امنیتی حیاتی بویژه برای مصر و عربستان خواهد بود اما کماکان این سوءمدیریت و بندگی آمریکاست که در کشورهای بزرگ عربی بویژه مصر و سعودی نارضایتیها را تشدید میکند. حمایت بیچون و چرای بنسلمان، ولیعهد سعودی و ژنرال سیسی، رئیسجمهور مصر از توطئه ضدفلسطینی تحت عنوان «معامله قرن» میتواند یک نشانه بزرگ برای انقلاب آتی عربی باشد. این دو در شراکت با احمقترین حاکمان معاصر آمریکا و اسرائیل یعنی ترامپ و نتانیاهو با طرح بهاصطلاح صلحشان که در حقیقت چیزی جز عربیتزدایی از قدس توأم با یهودیسازی آن نیست، میتوانند به برافروخته شدن آتش خشم و تعصب معروف عربی دامن بزنند.بدترین دولت معاصر مصر
با گذشت 8 سال از پیروزی انقلاب مردم مصر، یک حکومت شبهنظامی به ریاست ژنرال محمد فتاح السیسی در این کشور قدرت یافته که مطالبات را در جهت عکس به پیش برده و انقلابیون را سرکوب کرده و با رژیم صهیونیستی و مرتجعترین دولت عربی یعنی سعودیها پیمان اتحاد ریخته است. همچنین نظامیان حاکم بر مصر بهطور تدریجی با انحراف جریان محاکمات مبارک، دیکتاتور مخلوع و پسران و ایادیاش، رفتهرفته زمینه تبرئه آنها را فراهم آوردهاند. در حالی که با اوجگیری گرانی و بیکاری، وابستگی اقتصادی مصر به خارج در دوران رژیم السیسی به شکل آشکاری بیشتر شده و این کشور عملا با اعانههای سعودی و اماراتی و وامهای کلان بینالمللی اداره میشود، در زمینه دیپلماتیک و راهبردی نیز دولت قاهره عملا در بحرانهایی مانند مسأله «حقابه نیل» بازنده بوده و خطر خشکی بهخاطر سدسازی در سرچشمههای نیل علیا در کنیا و اتیوپی، نمادینترین رودخانه تاریخ بشر را تهدید میکند. حتی رژیم سیسی از این هم فراتر رفته و سال گذشته در هفتمین سال پس از انقلاب در جریان واگذاری 2 جزیره راهبردی مصریها در دریای سرخ به سعودیها اقدام به «زمینفروشی» کرد که خیانتی بیسابقه از زمان جنگهای اعراب و اسرائیل در دهه 1970 محسوب میشود. از طرف دیگر سازمانهای بینالمللی در گزارشهای متعدد دولت سیسی را حتی سرکوبگرتر از رژیم مبارک میدانند که هیچگونه اعتراض و مخالفتی را بر نمیتابد و فعالان سیاسی و حقوقی را روانه زندان میکند. تاکنون صدها نفر از هواداران محمد مرسی که در انقلاب 25 ژانویه نقش داشتند در پروندههای گروهی به اعدام محکوم شدهاند و سازمان ملل متحد نیز این احکام را «بیسابقه در تاریخ معاصر» توصیف کرده است. طبیعی است در چنین حال و هوایی، سرکوب روحیه انقلابی مصرها نیز در دستور کار دولت قاهره قرار گرفته است. گروههای سیاسی چنان تحت سرکوب و کنترل قرار دارند که هیچ یک از آنها، حتی ملیگرایان ناصری حاضر به صدور فراخوان برای تجمع مردمی در سالگرد انقلاب 25 ژانویه در روز جمعه نشدند. در نتیجه این مراسم از شکل مردمیاش خارج شد و با تمهیدات امنیتی سنگین عملا به نمایش قدرت پلیس و نیروهای نظامی در میدان التحریر قاهره تغییر ماهیت داد. به نظر میرسد دولت بر آمده از نظامیان مصری سرنوشت خود را به رژیمهای در گیر و دار مشروعیت یعنی صهیونیستی و سعودی گره زده که از نگاه اکثریت مصریها منحوس و منفور هستند. اندیشکدههای جهانی پایینترین سطح مشروعیت حاکمیت ملی و ارتش را در این کشور برآورد میکنند، چرا که در گذشته ارتش حکم یک پشتوانه ملی بیطرف را برای مردم حاشیه نیل داشت اما حالا خود زمام بدترین دولت تاریخ معاصر مصر را به دست گرفته است.
شکاف در طبل توخالی بنسلمان
در عربستان نیز ولیعهد جنایتکار که اینک بهخاطر سلاخی مشهورترین روزنامهنگار اهل حجاز در جهان شهرت بسیار بدی پیدا کرده است، در حال تحکیم پایههای قدرت خود برای جانشینی پدر بیمارش است و در راه سرکوب مخالفان یا انجام اصلاحات نمایشی غربی از زیر پا گذاشتن هیچ خط قرمزی ابا ندارد کما اینکه در چهارمین سالگرد به تخت نشستن سلمان بن عبدالعزیز، حرمت مکه مکرمه و خانه خدا شکسته شده و مجوز کنسرتهای موسیقی در این منطقه مقدس مسلمانان توسط رژیم سعودی صادر شده است. سلمان 84 ساله که بیستوپنجمین پسر عبدالعزیز آلسعود، بنیانگذار رژیم قبیلهای فعلی در حجاز و نجد محسوب میشود، در حالی از روز سوم بهمنماه وارد پنجمین سال سلطنت خود شده که خود رو به موت بوده و سمتش نیز کاملا تشریفاتی است. حال دیگر همه میدانند همه امور حکومتی به دست پسر 33 ساله او افتاده که نهتنها ستونهای سلسله مراتب و اقتدار قبیلهای 8 دههای حکومت سعودیها بر عربستان را برای ایجاد یک دیکتاتوری مطلقه، احتمالا با الگوی صدام، دیکتاتور معدوم عراق یکی یکی تخریب کرده است، بلکه به قصد خودشیرینی برای غرب و ارائه تصویری بهاصطلاح مدرن از خود به سنتهای اسلامی و عربی سرزمین حجاز هم اعلان جنگ داده است.
روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی به ارزیابی سلطنت 4 ساله سلمان پرداخته که در نظامهای دموکراتیک معادل یک دوره کامل نخستوزیری یا ریاستجمهوری محسوب میشود. این روزنامه ارزیابی خود را بر مکانیسم استاندارد KPI یا «شاخص کلیدی عملکرد» استوار کرده و در مجموع نتیجه گرفته نهتنها رژیم سعودی با تغییرات توفانی در سطوح حاکمیتی، دولتی و نظامی شامل تنها 10 بار تغییر کابینه اجرایی و مشورتی کشور متزلزلتر از دوران به قدرت رسیدن سلمان به نظر میرسد، بلکه اصلاحات بنسلمانی هم باعث بیسامانتر شدن عربستان شده و بالاترین سطح سرکوب مخالفان و فعالان اجتماعی و حقوق زنان تحت لوای اصلاحات ظاهری مشاهده میشود. به قول تحلیلگر الاخبار، بنسلمان «نظام حکومتی مستقری را روی کار نیاورد، بلکه گرایشهای اقتصادی ویرانگر آن به ایجاد شکاف عمودی خطرناکی در داخل خاندان سلطنتی منجر شده که نشاندهنده وقوع انفجاری غیرقابل کنترل در آینده است، چون فرمولی است که شرایط حال حاضر را در گرو موازنههای قدرت و شرایط سیاسی استثنایی قرار میدهد و عدم تعادل در معادله قدرت را حفظ میکند».
ولیعهد خام جلسه شورای وزیران را به هیاتی تشریفاتی مبدل کرده که هر هفته سهشنبهها ظهر برای گرفتن عکس دورهمی جمع میشوند، در حالی که مشاوران دیوان سلطنتی ارکان قدرت را در دست گرفتهاند. «ما درباره ارواح صحبت نمیکنیم بلکه اینها سعود القحطانی، ترکی آلشیخ، محمد آلشیخ، بدرالعساکر، حازم مصطفى زقزوق، احمد الخطیب، یاسر الرمیان و محمد التویجری هستند. بعضی از آنها در نهادهای مالی بینالمللی مانند مورگان استنلی، صندوق بینالمللی پول و بانکهای بزرگ در خاورمیانه حضور دارند و برخی دیگر از جمله زقزوق (رئیس امور خصوصی ملکسلمان)، العساکر (مدیر دفتر ویژه امور خصوصی ولیعهد)، احمد الخطیب (مشاور ویژه ولیعهد و مسؤول پرونده معاملات تسلیحاتی) مسؤول مدیریت ثروت سلمان و فرزندانش در خارج از کشور از طریق شرکت «سرمایهگذاری 8» و شاخههای آن هستند».
در همین حال اصلاحات بنسلمانی یک طبل توخالی بیش نیست. بررسی عملکرد 3 سال اخیر عربستان نشان میدهد «چشمانداز ۲۰۳۰» که واکنشی بود از سوی بنسلمان به گزارش 2015 صندوق بینالمللی پول مبنی بر ورشکستگی مالی بزرگترین تولیدکننده نفت جهان، بیشتر یک داستان بوده تا یک برنامه واقعی. با توجه به شاخصهای عملکرد، اقتصاد عربستان سعودی، رشدی واقعی را نشان نداده است و آنچه درباره تعدد منابع مالی گفته میشود از 2 منبع فراتر نرفته؛ نفت و مالیات (مالیات یک پنجم بودجه عمومی را شامل میشود).
از سویی اصلاحات شعاری سیاسی- اجتماعی هم به بیشترین نرخ اعدامهای سیاسی سعودیها در دوره پادشاهی سلمان منجر شده است. رکورد اعدام مخالفان سیاسی و فعالان مدنی در سال گذشته به 149 نفر رسید. پس از ترور خاشقجی، بانک آمریکایی مورگان پیشبینی کرد عربستان به چنان کشور ناامنی برای سرمایهگذاران خارجی و حتی داخلی تبدیل شده که میزان خروج سرمایه از این کشور در سال گذشته میلادی 90 میلیارد دلار بوده است. همچنین 50 فعال حقوق زنان در زندانهای سعودی در بدترین شرایط نگهداری میشوند و تنها در منطقه قطیف در شرق عربستان ظرف 3 سال 50 شخصیت مخالف به طور آشکار در خیابان ترور شدهاند و دهها تن از سرشناسترین شخصیتهای وهابی، سعودی و کارآفرینان اقتصادی در ماههای گذشته زیر شکنجه جان دادهاند یا نظیر «موسی القرنی» و «مختار الهاشمی» دچار معلولیت شدهاند.
ولیعهد جاهطلب برای قبضه قدرت، اصل ائتلاف خانوادگی را کنار گذاشته و یک حکومت الیگارشی فاسد از اطرافیانش تشکیل داده است که نهتنها لیاقتشان به مردم ثابت نشده، بلکه در وفاداریشان به اصل رژیم هم تردیدهای جدی وجود دارد. ترور شنیع جمال خاشقجی و گیر کردن در باتلاق یمن، دو نمونه مستمر و مقطعی از بلایی است که بنسلمان بر سر حاکمیت سعودی آورده است. مجوز برگزاری کنسرت موسیقی در مکه!
امارت منطقه مکه از صدور مجوز برگزاری کنسرت موسیقی در رستورانها و قهوهخانههای سراسر عربستان خبر داد. امارت منطقه مکه در بیانیهای رسمی اعلام کرد خالد الفیصل، امیر این منطقه دستوری مبنی بر ممانعت از برپایی کنسرتهای موسیقی در رستورانها صادر نکرده و شایعات مطرح شده در شبکههای مجازی درباره استثنا شدن منطقه مکه درباره برگزاری موسیقی زنده در رستورانها صحت ندارد. پس از اینکه هیات رفاه و سرگرمی عربستان روز سهشنبه اعلام کرد همه رستورانها و قهوهخانههای این کشور اجازه دارند فعالیتهای هنری شامل موسیقی و آواز داشته باشند، فعالان شبکه توئیتری هشتگ «مردم رستورانهای موسیقی را تحریم میکنند» را راهاندازی کردند.
سایر اخبار این روزنامه