حرف حساب


سال 1397 با مسائل گوناگونی مواجه بودیم ولی شاید روند بروز و افول یک پدیده از هر چیز دیگری جالب‌تر بود. شکست فاحش سیاست فیلترینگ در کمترین زمان قابل تصور. همان طور که آقای رئیس جمهوری به درستی اظهار داشت که اولین کسی که سیاست فیلترینگ را پیش گرفت پهلوی اول بود ولی بر سیاست پهلوی چندان تعجبی نیست، مشکل از ماست که حدود یک قرن پس از او همچنان داریم از یک سیاست شکست خورده تقلید می‌کنیم. سیاستی که نه تنها شکست خورده، بلکه اثرات منفی آن بیش از پیش آشکار شده است. اگر در گذشته سیاست محدودسازی دسترسی به ماهواره یک دهه طول کشید تا به کلی کنار گذاشته شود، این بار کمتر از یک ماه معلوم شد که فیلترینگ چاره‌ساز نیست. ولی در این فاصله چه تعداد فیلترشکن‌هایی که فروخته شد و جوانان از آن استفاده کردند و این کار چه عوارضی داشت، خدا می‌داند. فیلترینگ باعث شد که اطلاعات زیادی در اختیار کسانی قرار گیرد که هیچ‌گونه مسئولیتی ندارند و شناخته شده نیستند. فیلترینگ موجب شد که در سازوکار بررسی‌های پلیسی برای پیدا کردن مجرمین اختلال ایجاد شود. فیلترینگ مردم را در عدم رعایت مقررات جری‌تر و نسبت به مسئولین بی‌اعتمادتر کرد.
واقعیت‌های تجربه یک‌ساله از فیلترینگ در سخنان آقای روحانی بیان شد. این حق مردم است که استدلال‌های موافقان فیلترینگ را در برابر منطق آقای رئیس جمهوری بدانند. متأسفانه موافقین فیلترینگ همواره از پاسخ به پرسش‌های اصلی فرار می‌کنند. تجربه یک سال گذشته و حتی پیش از آن نشان می‌دهد که نقد و رد کردن سخنان آقای روحانی کار ساده‌ای نیست. سعی می‌کنیم که برخی از خطوط کلی این نگاه را در اینجا شرح دهیم.
از منظر آقای روحانی، این نحوه برخورد با فضای مجازی و ترس از آن، در عادتِ نادرستِ مقابله با چیزهای نو و جدید است که همیشه در بخشی از مردم وجود داشته است. اگر جمله معروف امام علی (ع) را به یاد آوریم که فرمود، مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی‌شناسند، در این صورت متوجه می‌شویم که این مخالفت‌ها با ماهواره و فضای مجازی و امثال آنها ریشه در ترس ناشی از ناآگاهی دارد.


نکته دیگر این است که عوارض فناوری‌های جدید کم نیست. هر پدیده‌ای به همان اندازه که مفید است، احتمالاً عوارضی به همان اندازه هم دارد. براساس عوارض منفی آنها نمی‌توان این فناوری‌ها را نفی و طرد و ممنوع کرد، بلکه برای مقابله با آن باید از شیوه‌های دیگر سود جست. در این مورد خاص سواد رسانه‌ای به معنای آشنایی مردم با فضای مجازی و نیز نحوه استفاده از آن راه‌حل اساسی است.
از همه مهم‌تر مبارزه با خواست عمومی از نظر آقای روحانی نه مشروع است و نه قانونی. امکانات و اختیارات حکومت‌ها در راهبری جامعه محدودیت دارد. هنگامی که دین یک امر انتخابی است، به طریق اولی سایر موارد را نیز باید در چارچوب انتخاب تحلیل کرد. هنگامی که ده‌ها میلیون نفر از مردم در یک شبکه اجتماعی عضو هستند، فیلتر این شبکه نه تنها معنا ندارد، بلکه نتیجه معکوس نیز خواهد داشت. اصولاً اجبار مردم در اموری که مربوط به اختیار آنان است نتیجه معکوس دارد. نمونه‌اش کوشش برای استفاده از مردم از شبکه‌های بومی است که به طور قطع این اجبار نتیجه معکوس دارد، به طوری که حتی مدیران این شبکه‌ها متوجه شدند و خواهان قطع این فشارها به مردم هستند.
مهم‌ترین بخش سخنان آقای رئیس جمهوری مربوط به چرایی وجود اخبار و تحلیل‌های نادرست در فضای مجازی بود. ایشان به درستی متذکر شدند که برای اصلاح فضای مجازی نیازمند رسانه رسمی آزاد هستیم. در حقیقت راه اصلاح فضای رسانه‌ای کشور از فیلترینگ نمی‌گذرد، بلکه از اصلاح نظام رسانه‌ای رسمی کشور و به طور مشخص صداوسیما و سپس مطبوعات می‌گذرد. تا هنگامی که این نظام رسانه‌ای اصلاح و به معنای دقیق تبدیل به یک رسانه با کلیه مشخصات نشود، نمی‌توان انتظار داشت که مشکلات فضای مجازی را حل کرد. فضای مجازی کارکردهای محدود خود را دارد. بنابراین دلیلی ندارد که وارد کارکردهای رسانه‌های رسمی و اطلاع‌رسانی موثق شود. فضای مجازی قادر به اطلاع‌رسانی حرفه‌ای نیست. این وظیفه رسانه‌های رسمی یا روزنامه‌نگاران حرفه‌ای است. نگاه غیرعلمی و ناشی از ترس به فضای مجازی به بن‌بست رسیده است. ولی این نگاه نه فقط درباره فضای مجازی که در همه حوزه‌های دیگر نیز وجود دارد و در آنجا هم به بن‌بست رسیده است ولی مثل فضای مجازی نیست که مردم از طریق فیلترشکن آن را دور بزنند و شکست آن را به رخ بکشند. بنابراین باید کوشید که این نگاه را در همه حوزه‌ها اصلاح کرد.