«مهدی نوربخش» در مقاله‌ای تحلیلی و اختصاصی برای «همدلی» به تشریح روابط منطقه‌ای و جهانی ایران، پیش از کنفرانس «ورشو» پرداخت؛

آمریکا، اسرائیل و حمایت ازاستبداد به‌نام ثبات
مهدی نوربخش ‪-‬ با انتخاب «دونالد ترامپ» به‌عنوان رئیس جمهور آمریکا، سیاست خارجی این کشور دستخوش تغییرات بنادینی شده است. برای اولین بار در تاریخ آمریکا، دست راستی‌های سیاسی اسرائیل توانسته‌اند در طراحی سیاست خارجی واشنگتن در رابطه با خاورمیانه نفوذ و جایگاه استثنائی و قابل ملاحظه‌ای کسب کننند. در 19 دسامبر وقتی ترامپ اعلام کرد که ارتش آمریکا از سوریه خارج می‌شود، اولین کشوری که به‌طور مستقیم و غیرمستقیم سخت به این سیاست انتقاد کرد، اسرائیل بود.
اسرائیلی‌ها بیش از هر نیروی دیگری قادر شدند واشینگتن را قانع کنند که تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه، یک تصمیم عجولانه بوده است. «لینزی گرم»، سناتور جمهوری‌خواه آمریکا که به یکی از مخالفان سیاست ترامپ در این رابطه تبدیل شده بود نفوذ «نتانیاهو» را برای تغییر در این سیاست موثر نیافت. «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا پیش از استعفای خود، که خشم دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان را بر افروخت، کوشش زیادی کرده بود که ترامپ را از اتخاذ سه سیاست در خاورمیانه بر حذر دارد.
سیاست‌های سه‌گانه


لغو یک طرفه برجام، رودررویی نظامی با ایران و خروج از سوریه سه سیاستی بوده است که جایگاه خاصی برای متیس در سیاست خارجی آمریکا باز کرده بود. اما اکنون دست اسرائیلی‌ها و «نیوکان‌ها» در طراحی سیاست خارجی آمریکا و دشمنی با ایران بسیار بازتر شده است.
«جان بولتون»، رئیس شورای امنیت آمریکا، در هفته اول ژانویه سال 2019 به اسرائیل سفر کرد تا به نتانیاهو اطمینان دهد که واشینگتن بدون قید و شرط و بدون ایجاد شرایط خاصی از سوریه خارج نمی‌شود. بولتون در سفر خود به اسرائیل، خروج آمریکا از سوریه را منوط بر دو شرط اعلام کرد. اول، آمریکا "باید اطمینان پیدا کند که داعش در سوریه شکست خورده و مجددا تجدید حیات نمی‌کند." و دوم، آمریکا باید مطمئن شود که در شمال سوریه، کردهای یگان‌های مدافع خلق(People’s protectio- Units – YPG) که شاخه نظامی حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (Democratic Unio- Party-PYD) هستند از طرف دولت ترکیه مورد تعرض قرار نمی‌گیرند. او همچنین اعلام کرد مادامی که ایران در سوریه مانده است، دولت آمریکا سوریه را رها نخواهد کرد. البته این به آن معنی نبوده و نیست که ارتش 2200 نفری آمریکا از سوریه خارج نمی‌شود، بلکه آمریکا مثل اسرائیل نمی‌خواهد اجازه دهد که ایران به‌عنوان یک تهدید برای اسرائیل در سوریه باقی بماند.
تشویق راست‌گرایان به برخورد نظامی با ایران
راستگرایان آمریکا و اسرائیل در طول سال‌های گذشته کوشش کرده‌اند که آمریکا را برای یک رودررویی نظامی با ایران در سوریه تشویق کنند اما مادامی که «متیس» وزیر دفاع این کشور مانده بود، از این رودرروئی سخت پرهیز شده بود. بولتون به ترکیه سفر کرد تا با اردوغان در مورد سوریه ملاقات کند اما اردوغان با انتقاد سخت از دولت ترامپ حاضر نشد با او ملاقات کند.
در حال حاضر اسرائیل و آمریکا دوسیاست مکمل یکدیگر را در خاورمیانه دنبال می‌کنند. اولین سیاست، ایجاد ثبات سیاسی در منطقه از طریق حمایت مطلق از دولت‌های استبدادی کشورهای خاورمیانه است. اگر در گذشته دولت‌های مختلف آمریکا حتی به ظاهر، از رشد دموکراسی در خاورمیانه حمایت کرده بودند اما این‌بار دولت ترامپ صحبت از ثبات سیاسی از طریق ایجاد جبهه متحد با کشورهای استبدادی منطقه می‌کند و سخنان «مایک پمپئو» در مصر این کنش را عریان به‌نمایش گذاشت.
دومین سیاست، تلاش برای ایجاد یک جبهه متحد در مقابل ایران و تا حدودی دولت ترکیه است. کشورهای عربی منطقه همراه با ایران، ترکیه را خصوصا بعد از افشای قتل خاشقجی و حمایت گذشته اردوغان از دولت «محمد مرسی» و رابطه با اخوان المسلمین دشمن خود تلقی می‌کنند. در سوریه بر اولین بار کمک به اخوان المسلمین که بزرگترین نیروی مخالف اسد را تشکیل می‌داد و بعد از به خشونت کشیده شدن اعتراضات مردمی این کشور، از طرف دولت قطر و ترکیه صورت گرفته بود. جبهه النصره و داعش بعدها وارد سوریه شده بودند. روابط دولت ترکیه با اسرائیل هم در گذشته و حال دستخوش تغییرات زیادی شده است. اردوغان منتقد بسیاری از سیاست‌های ناتانیاهو و خصوصا دشمن «محمدبن‌سلمان» در عربستان سعودی بوده است. لذا اتحاد بین اسرائیل و کشورهای استبدادی عربی منطقه در مقابله با ایران و ترکیه بسیار طبیعی به‌نظر می‌رسد.
ترکیه، تهدیدی بیش از ایران
در پایان سال 2018 میلادی، روسای سازمان‌های اطلاعاتی عربستان سعودی، امارات، مصر و اسرائیل در جلسه‌ای برای تبادل نظر پیرامون مشکلات امنیتی خود در پایتخت یکی از کشورهای عربی جمع شده‌اند. در این جلسه همچنین به بحث سردی روابط بین واشینگتن و ریاض به‌دنبال قتل «خاشقجی» پرداخته شده است. به‌دنبال انتقاد عربستان سعودی در این جلسه از واشینگتن برای کوتاه آمدن ترامپ از حمایت و دفاع مطلق او از خاندان سلطنتی عربستان سعودی در قتل خاشقجی، افراد مطلع از بحث‌های درون این نشست گفته‌اند که نهایتا مطرح شده که "ترامپ تا به‌حال آنچه را باید در این رابطه انجام داده است و بیشتر از این کاری انجام نخواهد داد." در این جلسه همچنین همه مسئولان امنیتی این کشورها به نتیجه رسیده‌اند که دولت ترکیه و نه ایران یک تهدید نظامی در منطقه خاورمیانه و برای کشورهایشان خواهد بود. اسرائیلی‌ها در این جلسه اعتقاد داشته‌اند که نیروی نظامی ایران را می‌توان کاملا مهار کرد اما باید برای محدود کردن ارتش ترکیه باید چاره‌ای کرد. «یوسی کوهن»، رئیس موساد گفته بود، «قدرت نظامی ایران شکننده است اما تهدید اصلی در این منطقه از جانب ارتش ترکیه است». اسرائیلی‌ها با اطلاعاتی که از روسیه در مورد مواضع و قابلیت‌های نظامی ایران در سوریه کسب کرده‌اند، در طول دو سال گذشته قادر شده‌اند تا کرارا مواضع ایران را در این کشور بمباران کنند. عکس‌العمل ایران در مقابل بمباران اسرائیلی‌ها در سوریه می‌توانست با مشکلات عمده‌ای روبرو شود. اول؛ خارج از بحث اینکه ایران چقدر قادر بود در مقابل یکی از ارتش‌های قوی خاورمیانه یعنی ارتش اسرائیل با داشتن یک نیروی هوائی بسیار قوی مقاومت کند، «اسد» و «پوتین» هرگز نمی‌خواسته‌اند که ایران با اسرائیل در سوریه وارد یک رودرروئی نظامی شود. اسرائیلی‌ها بارها به اسد گوشزد کرده بودند که در صورت ماندن ایران در سوریه و ایجاد مشکلات امنیتی برای اسرائیل، این کشور اجازه نخواهد داد که دولت بشار اسد ثبات سیاسی پیدا کند. هم اسد و هم پوتین هرگونه درگیری نظامی بین ایران و اسرائیل را در سوریه عامل بی ثباتی برای دولتی که هنوز ثبات پیدا نکرده است می‌دانند. دوم؛ در صورت رودرروئی نظامی ایران با اسرائیل در خاک سوریه، امکان کشیده شدن جنگ بین ایران و اسرائیل به مرزهای ایران کاملا وجود داشت. اسرائیلی‌ها در طول این سال‌ها خواسته‌اند که دولت آمریکا در یک حمله نظامی به ایران، تاسیسات اقتصادی کشورمان را مورد حمله و بمباران قرار دهد. با بودن متیس در وزارت دفاع آمریکا، چنین طرح و تشویقی نتوانسته بود عملی شود اما حمله نظامی آمریکا به ایران هنوز توسط جان بولتون و راستگرایان اسرائیل دنبال می‌شود.
نتیجه‌گیری‌های چهارگانه
شرکت کنندگان در این جلسه یا ائتلاف کشورهای عربی و اسرائیل نهایتا برای ایجاد طرحی مشترک برای مقابله با ایران و ترکیه به چهار نتیجه رسیده‌اند.
اول: کشورهای عربی کوشش کنند که مذاکرات بین دولت ترامپ و طالبان به سرانجامی قابل قبول منتهی شود. نماینده مخصوص ترامپ در این مذاکرات «زلمی خلیلزاد» بود و این مذاکرات هنوز ادامه دارد و اسرائیل و کشورهای عربی شرکت کننده در این نشست متفق‌القول بوده‌اند که این مذاکرات باید به نتیجه برسد. آمریکا در حال حاضر 14000 سرباز در افغانستان دارد و ترامپ تلاش می‌کند که نیروهای آمریکایی در افغانستان را از خاک این کشور خارج کند. کشورهای عربی منطقه، اسرائیل، کشورهای اروپایی و جمهوریخواهان و دمکرات‌های آمریکا با این طرح سخت مخالف هستند. یک هفته بعد از این نشست یک ملاقات بین طالبان و کشورهای عربی در ابوظبی صورت گرفته است. در این ملاقات کشورهای عربستان سعودی، امارات و پاکستان حضور داشته‌اند. کشورهای عربی کوشش می‌کنند که از طریق حمایت و کمک‌های مالی خود به طالبان، این نیرو را برای مذاکره و ایجاد صلح در افغانستان آماده کنند.
دوم: تلاش دوم این گروه، بازی با کارت ائتلاف سنی‌ها در انتخابات اخیر عراق است. کشورهای عربی منطقه کوشش خواهند کرد که رابطه نزدیکی با سنی‌های عراق برقرار کرده و از طریق آنها بر نمایندگانشان در مجلس عراق برای سیاست‌های مورد قبول خود فشار وارد آورند. «محمد الحبوسی»، رئیس سنی مذهب مجلس عراق در اولین سفر خود به ریاض در 17 دسامبر 2018، با سفیر عربستان سعودی در عراق، «سامر الشبهان» ملاقات کرد. در این ملاقات دولت عربستان سعودی از الحبوسی خواسته بود که چندین وزیر سنی مورد علاقه ریاض توسط رئیس مجلس عراق پیشنهاد شوند. یکی از این وزار وزیر آموزش و پرورش پیشنهادی عراق، «صالح الجبوری» بوده است. ائتلاف کشورهای عربی و اسرائیل بر این باور هستند که باید از سنی‌های عراق حمایت شود تا از نفوذ ترکیه از یک طرف و از طرف دیگر ایران کاهیده شود.
سوم: راه سوم خصوصا برای مقابله با ایران، برگرداندن بشار اسد به «عرب لیگ» و رابطه کشورهای عربی با دولت سوریه خواهد بود. بحث پیشنهادی این بود که آنها در قدم اول نمی‌خواهند اسد با ایران قطع رابطه کند اما "دولت اسد از ایران استفاده کند بدون آنکه اجازه دهد ایران از آن کشور استفاده کند." پیام به اسد این بود که او " به سنت پدر خود برگشته و آن گونه که او برپایه یک کشور برابر با ایران وارد تعامل می‌شده با ایران رابطه داشته باشد و نه به‌عنوان کشوری که اجازه می‌دهد سوریه تابع و فرمانبردار ایران باشد." بعد از این نشست و در 16 دسامبر، رئیس جمهور سودان، «عمر البشیر» با تشویق عربستان سعودی با بشار اسد در دمشق دیدار کرد. این اولین ملاقات یک رهبر عرب با بشار اسد از سال 2011 میلادی بود. «علی الشامی»، معاون وزیر اطلاعات امارات در تاریخ 27 دسامبر به دمشق مسافرت کرد و در این ملاقات اعلام کرد که سفارت امارات پس از 8 سال مجددا در دمشق بازگشایی می‌شود. در همین روز دولت بحرین اعلام کرد که سفارت خود در دمشق را بازگشائی می‌کند. در روز 24 دسامبر «علی مملوک»، معاون و مشاور مخصوص امنیتی اسد، یک سفرعلنی به مصر کرد و در این سفر اعلام شد که روابط بین مصر و سوریه به‌زودی به‌سطح عادی و کامل باز خواهد گشت. دولت مصر از اسد خواسته که این دولت اعلام کند دشمن اصلی سوریه ترکیه، قطر و اخوان‌المسلمین هستند. این سیاست، سیاستی است که عربستان سعودی و محمد بن سلمان از ابتدای دولت ملک سلمان دنبال کرده‌اند. دولت عربستان سعودی در ایجاد و تشویق جنبش تمرد در مصر برای کودتای نظامیان و «السیسی» در مقابل دولت مرسی نقش بسیار مهمی داشته است.
انگیزه برگشت اسد به عرب لیگ با حمایت کشورهای عربی از ارتش سوریه در شمال این کشور درمقابله با ارتش ترکیه و همچنین کمک‌های مالی کشورهای عربی برای بازسازی اقتصادی این کشور گره خورده است. پوتین، اسرائیل و کشورهای عربی منطقه همه برندگان این استراتژِی برای تقلیل خصوصا نفوذ ایران در سوریه خواهند بود. هزینه بازسازی سوریه تا سقف یک هزار میلیارد (تریلیون) دلار تخمین زده شده است. بازسازی سوریه بدون حمایت مالی کشورهای عربی مقدور نخواهد بود. کشورهای عربی بدون شک در صرف این هزینه شرکت نخواهند کرد اگر دولت اسد نتواند و یا نخواهد در منظومه سیاسی این کشورها قرار گیرد. روابط نزدیک پوتین با اسرائیل و عربستان سعودی بدون شک بر تصمیم اسد تاثیر گذار خواهد بود.
چهارم: ائتلاف کشورهای عربی و اسرائیل به این نتیجه رسیده‌اند که باید از کردهای سوری در مقابل ترکیه حمایت مطلق شود. آنها همچنین بر آن شده‌اند که روابط بهتری با دولت کرد اقلیم کردستان در عراق برقرار کنند. حمایت از کردهای عراق درست در جهت استراتژی قوی کردن سنی‌ها در عراق در مقابله با نفوذ ایران در این کشور است. دولت اسرائیل روابط مستقیمی با دولت اسد نداشته اما در گذشته از مسیحیان و علوی‌های شهرتمند سوریه برای میپانجی‌گری و یا رد و بدل اطلاعات بین دو دولت استفاده کرده است. همین گروه در ایجاد رابطه بین امارات و سوریه در روزهای اخیر دخیل بوده‌اند.
پمپئو: آمریکا در خاورمیانه می‌ماند
در همین راستا و به دنبال اعلام ترامپ در 19 دسامبر که آمریکا از سوریه خارج می‌شود، پمپئو سفر خود به کشورهای اردن، مصر، عراق، قطر، امارات، عربستان سعودی و عمان را در 15 ژانویه پایان داد تا در این سفر به کشورهای عربی منطقه اطمینان دهد که آمریکا همچنین از امنیت آنها دفاع کرده، در خاورمیانه می‌ماند و با نفوذ ایران مقابله می‌کند. در سه کشوری که شاید بیشتر باید به سفر پمپئو توجه کرد، کشورهای عراق، عربستان سعودی و مصر است. در عراق پمپئو به دولت عراق اطمینان داد که در خاک این کشور می‌ماند و دولت آمریکا هیچ تصمیمی برای کاهش نیروهای نظامی خود و یا خروج از این کشور ندارد. دولت‌های مختلف عراق نهایتا به این نتیجه رسیده‌اند که قادر نخواهند بود امنیت عراق را بدون حضور نیروهای نظامی آمریکا در این کشور تامین کنند. شاید این تلخ ترین نتیجه ای است که باید به واقعیت آن پس از 16 سال از آغاز دخالت نظامی آمریکا در این کشور اذعان کرد.
در عربستان سعودی، پمپئو هنوز به خاندان سلطنتی ملک سلمان و فرزند او محمدبن سلمان دلبسته است بدون آنکه قتل شرم آور «خاشقجی» کوچکترین تاثیری در روابط بین ریاض و واشنگتن ایجاد کرده باشد. در مصر پمپئو نشان داد که دولت ترامپ به دنبال گسترش روابط با کشورهای استبدادی منطقه خصوصا برای مقابله با نفوذ ایران در خاورمیانه است. در این صحبت برای شنوندگانی که نمی‌خواستند مصر را در مقابل ایران قرار دهند، پمپئو کرارا به ایران و روش مقابله با نفوذ کشورمان در خاورمیانه پرداخت. اما سفر پمپئو به خاورمیانه مکملی بود برای تصمیمات نشست سران نهادهای اطلاعاتی کشورهای عربی و اسرائیل در پایان سال میلادی گذشته.
کنفرانس ورشو برای مقابله با ایران
پمپئو همچنین به دنبال ایجاد یک کنفرانس در تاریخ 14-13 فوریه در ورشو لهستان برای جذب حمایت کشورهای دیگر برای مقابله با ایران است. اگرچه از این کنفرانس با عنوان امنیت و ثبات در منطقه خاورمیانه یاد شده اما کاملا مشخص است که مرکز ثقل بحث در این کنفرانس ایران خواهد بود. دولت لهستان اعلام کرده این کنفرانس لزوما ضد ایران نخواهد بود اما تمام شواهد نشان می‌دهد که این کنفرانس بیشتر به‌خاطر ایجاد حمایت از سیاست خارجی ضد ایرانی ترامپ تدارک دیده شده است. هنوز معلوم نیست چه کشورهایی در این کنفرانس شرکت می‌کنند. بدون شک کشورهای عربی دشمن ایران در منطقه و اسرائیل در این کنفرانس شرکت خواهند کرد. به احتمال زیاد «فردریکا موگرینی» و بسیاری از کشورهای اروپایی در این کنفرانس یا شرکت نکرده و یا از مقام‌های ارشد خود برای شرکت در این کنفرانس استفاده نخواهند کرد. بسیاری از کشورهای اروپایی خروج آمریکا از برجام را بسیار اشتباه می‌دادند. دولت لهستان با قبول برگزاری این کنفرانس لزوما به‌دنبال مخالفت با ایران نبوده است. اگرچه دولت لهستان یک دولت دست راستی و نزدیک به ترامپ است اما این دولت به‌دنبال یک استفاده سیاسی از برگزاری این کنفرانس است. اول؛ دولت لهستان می‌خواهد به منابع انرژی روسیه کمتر متکی بماند و با این کنفرانس به‌فکر نزدیکی بیشتر به آمریکا و بلوک غرب و سرمایه گذاری‌های غربی است. دولت لهستان بیشتر می‌خواهد از منابع انرژِی عراق و ایران استفاده کند. دوم، دولت لهستان به‌دنبال تشویق آمریکا برای ایجاد یک پایگاه نظامی در این کشور و نزدیک شدن به چتر حفاظتی آمریکا در مقابل تهدیدهای روسیه است. این دولت به‌دنبال شهرت بین‌المللی با ایجاد چنین کنفرانسی است. مشکل اینجاست که دستور کار این کنفرانس در دست آمریکا است و نهایت و نتیجه آن روشن نیست. اگر لهستان در بهترین شکل به‌دنبال ایجاد پلی بین آمریکا و ایران باشد، چنین مکانیزمی نمی‌تواند نتیجه مثبتی داشته باشد. دولت لهستان وارد قماری شده که بدون شک به پرستیژ سیاسی آن صدمه خواهد زد به‌خاطر اینکه این کنفرانس فقط به‌دنبال یک هدف و آن‌هم جذب حمایت برای سیاست‌های مخرب آمریکا در مقابل ایران است.
سیاست دولت ترامپ در برابر ایران موفق نبوده
دولت ترامپ در این ماه یک مطالعه و ارزیایی در مورد سیاست خارجی فشار حداکثری (Maximum Pressure) خود بر ایران داشته است. نتیجه‌گیری این مطالعه این است که دولت ترامپ در این سیاست موفق نبوده است. گروه بین‌المللی بحران (Internationa- Crisis Group) در یک مطالعه وسیع به این نتیجه رسیده که دولت آمریکا در سیاست مقابله خود با ایران شکست خورده است. سیاست آمریکا در مقابله با ایران حول دو محور اساسی شکل گرفته بود. محور اول تغییر رفتار ایران و محور دوم راضی کردن ایران برای مذاکره با آمریکا.
آمریکا در حول این دو محور توفیقی حاصل نکرده است. اما شکست آمریکا به‌معنی برد ایران نیست. دو کشور در مقابل یک بازی باخت-باخت قرار گرفته‌اند. اگرچه آمریکا نتوانسته که در سیاست خارجی ضد ایران خود توفیقی حاصل کند اما تحریم‌ها در حال ضربه زدن عمیق به اقتصاد کشورند. کشورهای اروپایی تا به‌حال نتوانسته‌اند که در دور زدن تحریم‌ها توفیق آنچنانی حاصل کنند. توقع بیش از حد از کشورهای اروپایی چشم بستن به واقعیت مکانیزم‌های قراردادی جهانی شدن اقتصاد است. هیچ کشوری اگر بخواهد از منابع جهانی شدن اقتصاد استفاده کند، نمی‌تواند خودرا گوشه‌نشین و خارج از این ضوابط ببیند. اقتصاد پویا در روزگار ما منوط به شرکت فعال در اقتصاد جهانی است.
پاتک ظریف به تک پمپئو
درهفته گذشته، بعد از سفر پمپئو به عراق، وزیر امور خارجه کشورمان به این کشور سفر کرد تا پایه‌های روابط مستحکم‌تری در اقتصاد و تبادلات اقتصادی بین دو کشور بنیان گذاری کند. اگرچه عراق در منطقه و به‌عنوان همسایه، کشور مهمی برای ما تلقی می‌شود اما آیا چنین روابط محدودی می‌تواند برای اقتصاد کشور ما گره‌گشا باشد؟ قطعا چنین نیست. آمریکا به‌دنبال فروپاشی اقتصاد کشور ماست و بر حجم دشمنان منطقه‌ای ما افزوده است. بسیاری از مخالفان کشورما در خارج به‌دنبال فروپاشی نظام هستند. ترامپ‌ها می‌آیند و می‌روند اما سال‌هاست که سایه تحریم‌ها بر کشور ما سنگینی می‌کند. باید در سیاست خارجی کشور تجدید نظر کرد و به‌فکر روابط و ضوابط دیگری برای کشور خود در خاورمیانه و دنیا باشیم.