روزنامه همدلی
1396/02/09
گذری بر زندگی و هنر سیمین دانشور از نگاه منصور اوجی در گفتوگو با همدلی؛ راوی راستین عشق و تعهد
همدلی| گروه فرهنگ و هنر ـ شیرین کاظمیان ـ سیمین دانشور، فخر ادبیات و داستاننویسی ایران و یکی از زنان صاحبسبک در این عرصه است. سخنی بیراه نیست اگر بگوییم که او تاثیری انکارناپذیر بر داستان ایرانیِ پس از خود گذاشته و داستاننویسان بسیاری پا بر جای پای کوبیدهشده و راههای پرپیچ و خمی گذاردند که پیشتر توسط سیمین دانشور کوبیده شده بود. بیان صریح و صادقانه تالمات و تاملات درونی و شخصی در بستری از رویدادهای سیاسی و اجتماعی، متد منحصربهفرد سیمین دانشور بود که نخستینبار در سووشون به ظرافت جلوه گشود و پس از آن به الگویی برای داستاننویسان بدل شد. همراهی و همگامی دانشور در کنار همسرش؛ جلال آلاحمد تاحدی او را در حاشیه قرارداد، با این همه عمق و ژرفنای هنرش بهحدی بود که توانست به استقلال قدم بردارد و حتی تاثیر خود را بر نثر و سبک جلال بنهد.باری در راستای شناخت این بانوی راستین داستان، دیرزمانی به دنبال کسی بودم که آشنایی و شناختی نزدیک از او داشته باشد، تا از این مسیر به او و آثارش نزدیکتر شود. منصور اوجی همان کسی بود که بهواسطه دوستی و رفاقت دیرینش با خانم دانشور و زندگی در شهر شیراز بهدنبالش بودم، کسی خود محرم دنیای شعر و شاعری است و سالهاست در این وادی قلم و قدم میزند.
منصور اوجی سال 1316 در شیراز متولد شد. در دو رشته فلسفه و علوم تربیتی و همچنین زبان و ادبیات انگلیسی مدرک لیسانس گرفت و نیز کارشناسی ارشد مشاوره و راهنمایی. قریب به 50 سال در کسوت مدرسی در شهرهای داراب و مرودشت و فیروزآباد استان فارس به تعلیم دانشجو پرداخت. در زمینه شعر و ادبیات 50 سال است که فعالیت دارد و عمده متونی که به طبع رسانده شامل 23 عنوان کتاب تالیفی، دو کتاب ترجمه شعر و یک عنوان کتاب در زمینه روش تحقیق . منصور اوجی در دو شب شعر که در تاریخ ادبیات ایران به یقین فراموشناشدنی ست؛ شبهای شعر خوشه به همت احمد شاملو در سال 46 و ده شبِ شعر کانون نویسندگان ایران به سال 1356 حضور داشته و پارهای از شعرهایش به 5 زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و ترکی ترجمه شده است. همچنین او جزو 5 شاعری بوده است که با کاروان گفتوگو با طبیعت راهی فرانسه شد و در 5 شهر، اشعارش را برای مخاطبان خواند.
با پیگیریهای فراوان سرانجام منزل او را در یکی از زیباترین کوچههای شیراز یافتم و در نهایت فرصتی دست داد تا به گفتوگو با این شاعر بنشینم، گفتوشنیدی که در فضایی صمیمی گذشت و منصور اوجی با همان متانت و سکوتش به دقت به سوالات گوش فراداد و به حوصله همه را پاسخ گفت. بهبهانه هشتم اردیبهشت؛ زادروز این نویسنده شهیر ایرانی، بخش نخست این گفتوگوی مطول را در ادامه میخوانید:
پیش از وارد شدن در نقد سبک و متد داستاننویسی خانم دانشور با توجه به اینکه شما هم اصالتا متولد شیرازهستید و احتمالا آن سالها جو حاکم بر شعر و ادبیات شیراز را بهخوبی به یاد میآورید، لطفا اندکی از حال و هوای ادبی شهری بگویید که دانشور متولد و بزرگشده آنجاست؟
این شهر نویسندگان و شخصیتهای بزرگی را به ادبیات این مرز و بوم معرفی کرده است که مقدم بر همه آنها خانم دانشورند و همزمان با او ابراهیم گلستان، چه اینکه صادق چوبک هم با اینکه اصالتا بوشهری است، اما سالها در این شهر زندگی کرده.
نسل بعدتر هم نامهایی هستند مانند امین فقیری، ابوالقاسم فقیری و حتی صادق همایونی که در این میان شاخصتر از همه امین فقیریست و «دهکده پرملال» به یقین مهمترین کارش… بعد از این گروه هم، ما نسل سومی از نویسندگان و شاعرانی را داریم که این شهر به ادبیات ایران معرفی کرده است، نامهایی چون شهریار مندنیپور، ابوتراب خسروی، محمد کشاورز و خانم شهلا پروین روح..
میتوان گفت شیراز به نوعی پاتوق ادبی ــ هنری بوده و همواره قطب مهمی در ادبیات این سرزمین بهشمار میرود و فضای ادبی حاکم بر این شهر در طی سالیان متمادی، شاید در تربیت و معرفی خیل چهرهها و شخصیتها و نامهای بزرگی چون دانشور بیتاثیر نبوده است
خانم دانشور در جایی عنوان کردهاند که علاقمند شعر حافظ و ادبیات کهن بودند، بهنظر شما آیا این علاقه و سکونت در شیراز که به نوعی مهد ادبیات کهن ایران است، زمینهساز ورود به حوزه داستاننویسی بوده است؟ چه اینکه ایشان در رشته ادبیاتِ دانشگاه تهران تحصیل میکنند و موفق به اخذ مدرک دکترا میشوند.
نه، اینطور مطلق نیست. هرچند بدونتردید علاقه به شعر حافظ بیتاثیر نبوده است، اما کودکی دانشور در فضایی گذشت که به هیچ روی دور از قصه و داستان نبود و مثلا دایهای داشت که برایش قصه میگفت، چنانچه خود او از دایهای هندی یاد میکند به زبان انگلیسی برایش کتاب میخواند و قصه میگفت. او از همان کودکی بهشدت تشنه قصه شنیدن بود تا آنجایی که در خاطراتش میگوید؛ چنان عاشق کتاب و داستان بوده است که برای آنکه مادربزرگش برایش کتاب بگیرد او را تیمار میکرد و پایش را میمالید و هر کتابی را که اینگونه با زحمت بهدست میآورد بارها و بارها با شوق میخوانده است. این اشتیاق به ادبیات از همان سالهای آغازین در روح و جان دانشور تبلور یافت و به همین دلیل نیز رشته ادبیات را که مطابق علایقش بود برگزید و بهواقع اولین زنی است که در ایران موفق به کسب مدرک دکترای ادبیات میشود و به نوعی در این زمینه هم پیشگام بهشمار میآید.
جز این، تحصیل در مدرسه مهرآیین که در اصل مدرسه مسیحیهای شیراز بود و زبان انگلیسی را به دانشآموزانش میآموخت، خود زمینهساز علاقه سیمین به خواندن قصه و داستان شد. همه این عوامل در کنار هم است که سبب ورود ایشان به حوزه داستاننویسی میشود و نگاشتن «آتش خاموش»، داستانی که نام او را بهعنوان نخستین زنی که داستانی را به چاپ رساند مطرح کرد.هرچند بعدها که کارهای بهتری را نشر داد از تجدید چاپ آن جلوگیری نمود و این خود نشان دهنده سیر پیشرفت و کمال داستاننویسی او نیز هست. با اینهمه «آتش خاموش» نخستین نوشته دانشور و نخستین داستانی است که یک زن در ایران به چاپ رساند.
رضا براهنی دانشور را آغازکننده رمان زنانه در ایران میداند و محمدعلی سپانلو «سووشون» را ایستاده در نقطه تکامل رمان اجتماعی ایران. آیا شما نیز چنین جایگاه و شانی را برای دانشور و آثارش قائل هستید؟
صد در صد.. ببینید ایشان همسر کسی هستند به نام جلال آلاحمد که بهواقع در تمام جریانات اجتماعی و سیاسی ایران حضور دارد و خودش هم پا به پای او در همه وقایع ِ مهم اجتماعی حاضر بوده است. کانون نویسندگان ایران که تاسیس میشود، کانونی که جمع ِ تمام روشنفکران و نویسندگانی بود که با مسائل روز درگیر بودند، سیمین دانشور اولین رئیس این کانون است. افزون بر همه اینها تجربه دوساله تحصیل در آمریکا و مسائلی که در آنجا دانشور با آن مواجه شده و میآموزد، در بازگشت همگی در آثار او بازتاب مییابند. بدینوصف، هم سخن سپانلو صحیح است و هم براهنی.
بهطور کلی اصولا آیا تفاوتی بین نثر و شعر زنانه و مردانه هست؟ همانطور که فروغ را نماینده نگاه زنانه در شعر و دانشور را در حیطه داستان میانگارند و آیا بهواقع سبک و رویکرد مضمونی دانشور را واجد نگرشی متمایز و اساسا زنانه میدانید؟
از طرفی تفاوتی نیست؛ چراکه چه زن و چه مرد قصد دارند خودشان را در آثارشان متجلی کرده و بروز دهند و از طرفی هم واقعا متفاوت است. در شعر اگر فروغ را با پروین اعتصامی مقایسه کنیم خواهیم دید که پروین اعتصامی شعرش بیشتر مادرانه است؛ چنان چون مادری که قصه میگوید، اما فروغ زنی است که هویت خود و زنانگیاش را در شعرش جاری میکند. در داستان هم سیمین همینگونه است. مردها هیچگاه بدین نحو نمیتوانند از زن بنویسند و در واقع تنها زنی که در رمانش زن را با تمام ویژگیها و ابعادش تصویر کرد خانم دانشور و رمان «سووشون» است. من فکر نمیکنم هیچکس تا قبل از سیمین توانسته باشد آنگونه که او زن را در داستانهایش تشریح میکند، کار کرده باشد، گرچه بعدتر دیگرانی ادامه دادند که کار آنها هم در جای خودش ارزشمند است، اما به یقین سیمین دانشور آغازگر این نگاه است همانگونه که در شعر فروغ فرخزاد.
نثر دانشور دارای چه ویژگیهای منحصربهفردی است که اینگونه با اقبال روبهرو گردیده و مثلا «سووشون» به هفده زبان ترجمه شده و یا «ساربان سرگردان» به تیراژ افسانهای هشتاد و هشت هزار رسیده است؟
دقیقا بهخاطر نثر نیست. نثر جلال آلاحمد که خیلیها تحتتاثیر او بودند نثری تند، چکشی و فشرده و کوتاه است اما نثر سیمین نه، سیمین زنی است که به آرامش و طمانینه رسیده و از این ویژگی نثرش نیز برخوردار است، ولی آنچه که سبب اقبال اینگونه به آثار او شده مسئله نثر او نیست، بلکه بهخاطر محتوای داستانها و قصههای اوست. در «سووشون» دانشور تنها با تخیل صرف داستانپردازی نمیکند، بلکه واقعیتهای شیراز در سالهای جنگ دوم را از صافی ذهن و تجربهاش میگذراند و این روست که «سووشون» را به شاهکار بدل میکند. بسیاری رمانهای دیگر را میخوانید که در همان زمان ِ نگاشته شدنشان تمام میشوند، اما «سووشون» زنده است هنوز و همیشه زنده خواهد ماند. در واقع ما هیچ نویسندهای نداریم که آثارش بدین میزان ترجمه شده باشد، محمود دولت آبادی و هوشنگ گلشیری هستند که برخی از آثارشان ترجمه شده، ولی کسی که بیش از همه داستانهایش در زبانهای دیگر ترجمه و چاپ شده خانم دانشور است.
دانشور در تمام سالهای فعالیت ادبی سعی نموده سبک خاص خودش را یافته و در روح آثارش بدمد، همانطور که در جایی به طنز گفته است من سیمین دانشور هستم نه سیمین آلاحمد… با اینهمه با توجه به حضور نزدیک صادق هدایت و سایه سنگین او بر تمامی ادبیات داستانی ایران و با عنایت به اینکه او از نخستین کسانی بوده که دستنوشتههای دانشور را میدیده و نقد و نظرش را ابراز میکرده است و از سویی دیگر بهخاطر حضور آلاحمد در خانه بهعنوان همسر، آیا رنگ و تاثیر سبک داستاننویسی هدایت یا آلاحمد در آثار سیمین دانشور دیده نمیشود؟
ابدا… سیمین تنها کارهای اولیهاش را نشان هدایت میداده است و مثلا درباره همان «آتش خاموش» هدایت نکاتی را گفته، ولی آن زمان هنوز کارهای بزرگ دانشور چاپ نشده بودند، از آنطرف، هم خود جلال در جایی میگوید هرکاری را قبل از آنکه منتشر کند سیمین میخوانده و وقتی مهر تایید بدان میزده، آلاحمد آن را نشر میداده است. در واقع در نگاه ادبیِ جلال، جنبه سیاسی اجتماعی به جنبه فرهنگی میچربد و هدایت هم درونمایه داستانهایش به نوعی ابزورد و مرگاندیشی است، در حالی که سیمین به عکس، به زندگی، به امید و نوید، به زیبایی و خوبی تاکید دارد. ایشان زنی متشخص با زبان ویژه خود است که نه تحتتاثیر جلال بوده و نه متاثر از صادق هدایت و بهراستی حیف که جلال آنقدر زنده نماند تا «سووشون» را ببیند، چرا که نشر «سووشون» و مرگ جلال درست در یکسال- 1348- اتفاق افتاد.
خانم دانشور بهطور کلی چه در نگارش داستان و چه در نظر، فضا و قالب انتزاعی را برای بیان هنری مناسب نمیدانند، علت توجه ایشان به قالب رئالیستی که همواره داستانهایش از آن برخوردارند چیست؟
شعر است که زبان انتزاعی بیشتر در آن بهکار رفته و میرود و تخیلات در آن بیشتر دخالت دارد، اما رمان اساسش بر زندگی و واقعیات بنا شده است. اصلا قرار نیست در رمان، انتزاعیات به رخ کشیده شوند که بناست واقعیات بازتاب یابند و به همین خاطر قالب اصلی داستان همان رئالیسم است، فارغ از اینکه رئالیسم اجتماعی باشد یا رئالیسم جادویی. خانم دانشور در کارهای اولیه شان بیشتر به رئالیسم اجتماعی متمایلند، ولی در کارهای متاخرتر به رئالیسم جادویی نزدیک میشوند.
هر چند رئالیسم جادویی پایگاه اصلیاش را آمریکای لاتین و مهم ترین نمایندهاش را مارکز با رمان «صد سال تنهایی» میدانند، کتابی که نوبل را نصیب او کرد و سبب شد این کتاب به بیشتر زبانهای دنیا منجمله فارسی ترجمه شود، اما نباید از یاد برد که قبل از مارکز، ما در ایران نویسندگانی داشتیم که این قالب را بهکار بردند. درنگاشتن ِ داستان با اسلوب رئالیسم جادویی پیش از همه غلامحسین ساعدی است با مجموعه داستان «عزادران بَیَل» که داریوش مهرجویی گاو را بر اساس یکی از قصههای آن ساخت و سپس خانم دانشور با داستان «سوترا» از مجموعه «به کی سلام کنم؟» که در سال 1359 چاپ شد و این داستان بهطور مشخص از ساختار رئالیسم جادویی بهره میبرد. بایستی اشاره کنم رمان «اهل غرق»، نوشته خانم منیره روانیپور هم که در همین ژانر نوشته شده، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه بسیار تحتتاثیر داستان سوترای دانشور است.
ادامه دارد...
پربازدیدترینهای روزنامه ها
پس از انتشار تصاویر ماهواره ای از میزان خسارت ها به پایگاه نواتیم، دیروز نیز تصاویر ماهوارهای پایگاه رامون ارتش صهیونیستی منتشر شد که نشان می دهد علاوه بر آشیانه ها، مراکز تجهیزات نظامی نیز توسط موشک های بالستیک ایران هدف قرار گرفته است (خراسان) امیر واحدی: اینبار با بمبافکن su ۲۴ پاسخ ویرانگر میدهیم / سردار حاجیزاده: صد در صد میزنیم (جوان) اخبار ویژه (کيهان) ابعاد اختلافنظر اسرائیل و حماس در مورد آتشبس و تبادل اسرا (تجارت)
سایر اخبار این روزنامه
مصاحبه با پژمان تیمورتاش کارگردان فیلم سینمایی «مفت آباد» از ادبیات سینما را آموختم
گذری بر زندگی و هنر سیمین دانشور از نگاه منصور اوجی در گفتوگو با همدلی؛ راوی راستین عشق و تعهد
ادای احترام سراسری به شهدای مرزبانی در حمله تروریستها سربازان در مرز شهادت
به بهانه 9 اردیبهشت؛ روز شورا شوراها، سودای قدرت یا دغدغه خدمت؟!
روح احمدینژاد بر صندلی مناظره
سید حمید تقویفر انتخابات ریاست جمهوری پیشرو و بیم و امیدها
فلسفه شکلگیری تفکر شورایی
سردار صریح باش