زهره نبی زاده =کارشناس ارشد سینما

«همه می دانند» ساخته اصغر فرهادی فیلمی است که در ایران امکان اکران ندارد.
بدین ترتیب آماری از تعداد تماشاگران و در نتیجه نظرات مخاطبان نیز موجود نیست اما به طور
مشخص مخاطبان خاص این اثر را دنبال کرده و دیده اند و گاهی نقدهایی بر آن روا داشته اند که برخی فرامتنی و مربوط به سازنده فیلم
است و برخی دیگر به اصل اثر وارد شده است. تکراری بودن آثار فرهادی مهم‌ترین ایرادی است که به او وارد شده است که البته در واقع می تواند نقطه قوت او باشد زیرا سبک فیلمسازی یعنی همین تکرارها و در نتیجه ارتقاء عناصری از فیلم مثل موضوع، ساختار، فیلمبرداری یا تدوین می باشد و بدین ترتیب است که فیلمسازی صاحب سبک شناخته می شود. فرهادی با تمرکز بر اخلاق و رفتار اجتماعی و انسانی جامعه خود توانست نشان دهد گسستی در درک و بروز احساسات بین جامعه خود و جامعه جهانی وجود ندارد او اکنون به عنوان یک فیلمساز جهانی در حال تجربه جدید سبک خود برای دیگر جوامع است جهانی با خط قرمزها و محدودیت های کمتر و باید این فرصت به او داده شود تا خود را در این موقعیت جدید بیازماید.


«همه می دانند» روایتی از حال و گذشته یک خانواده روستایی اسپانیایی، همسایگان و اطرافیان آنهاست. داستانی از یک عشق جوانی بین پاکو(خاویر باردم) و لائورا
(پنه لوپه کروز) که سرانجامی نداشته و از آن یک راز باقی مانده که همه می دانند به جز یک نفر که آن هم شخصیت اصلی داستان
پاکو است. این فیلم نیز مانند بقیه
فیلم های اصغر فرهادی کلاسیک، معما گونه، با تعلیق و همچنان دارای پایانی باز می باشد. تاکنون هر آنچه از فیلم های فرهادی دیده بودیم نمایشی از رذایل اخلاقی مانند دروغ، مصلحت اندیشی و پنهان‌کاری و نتایج تلخ و اجتناب ناپذیر آن بوده است. اما او در این فیلم گامی به پیش نهاده و شخصیت اصلی را در موقعیتی قرار می دهد که دو گزینه برای انتخاب دارد. یکی بی تفاوتی نسبت به وقایع پیرامون خود، حفظ وضع موجود و موقعیت خوب و رفاه نسبی ای که دارد، دوم گذشت از این موقعیت ها و قبول مسئولیت،
خطر کردن و احساس رضایتمندی ناشی از فداکاری. پاکو راه دوم را بر می‌گزیند و این انتخاب بزرگ نمایی کردن فضیلت های اخلاقی در اثر جدید فرهادی است. گاهی یک نما یا یک جمله معادلی برای کل فیلم است که اگر بخواهیم آن فیلم را تعریف کنیم به آن اشاره می کنیم.اکنون تاکستان انگور حاصل سال ها تلاش و زندگی اش بهای کار ارزشمندی شده است و پاکو در حالی که روی تخت با آرامش دراز کشیده، لبخندی با خشنودی روی لب های او نقش می‌بندد.