با تمام غزل ها قافیه باش پسر!

از اشاره رنگ ها تا چراغانی نیرنگ ها بال گشودی و در اوان جوانی از شعف و حیات لبریز.انگار گمشده این فوتبال پوسیده بودی که با آمدنت سکوها کِل کشیدند و سمفونی صامتِ آرزوها به دلنوازترین نغمه ها بدل شدند. تو سربازی بودی که یکشبه سردار ما شدی. تمام ستاره های عالم را به عشق دریبل ها و فرارها و گل هایت روی شانه هایت نشاندیم و با آنکه هنوز خنده هایت طعم رویاهای کال را می داد، اما به تو ایمان آوردیم.تو،پسر والیبالیست باحیای گنبد که عمری کنار تورها جنگید و با آبشارهایش ترکمن ها را سر به هوا کرد، اما از بدِ روزگار نه حساب های مالی اش پر شد و نه پنت هاوسی در حوالی زادگاهش خرید.عشق بود و عشق بود و عشق در آن
سال های وبا!
حالا تو تمام آمال پدر را برآورده کرده ای. خواب های بلورین پدر که هیچ، خواب های ملتی را رنگ آمیزی کرده ای تا باور کنیم انبارهای باروت با جنبش سردار آریایی آتش می گیرند و سنگرها در طرفه العینی مشتعل خواهند شد.
حالا آنجا کنار برج خلیفه تو با ردای سپید بر دوش، پرواز می کنی تا غم های ملتت را با شادی تاخت بزنی و کاری کنی که اینجا در این محنت آباد توده برای نود دقیقه هم که شده زخم هایشان را مرهم بگذارند و فوتبال را آخرین دوای دردهای خود بدانند.


حالا که با تمام غزل ها قافیه ای در
دامچاله های تبختر و تفرعن اسیر نشو و دل بسته به سرزمین گربه ای شکل تنها زیبایی ماهتاب را به خاطر بسپار.با یک تعویض نه قهر کن و نه سگرمه هایت را در هم ببر که تو سرداری.سردارها در سیاهی طاقت های بریده تاب
می آورند و به سادگی زانو نمی زنند.غرور برای مرد اول خط آتش ایران یعنی فروچکیدن.یعنی مردن تدریجی و محو شدن.پس عادت کن اخمت را قورت بدهی و در هر شرایط
گلخنده ها را بر لب ها بنشانی.به دلبری ات در دوزخی ترین دقایق عادت کرده ایم.این عادت سُکرآورِ گوارا را از ما نگیر!

>به باران رسیده ها!
اما دست بالای دست بسیار است.اگر پسران
کی روش پنج بار یمنی ها را به جزیزه ناکامی الحاق کردند، دیروز عنابی ها رکورد شکستند و شش بار سرجوخه های نحیف کره شمالی را گوش مالی دادند و در اوج گرما به باران رستگاری رسیدند تا بهترین نتیجه را تا دقیقه اکنون
رقم بزنند.
شاگردان فلیکس سانچز اسپانیایی در ورزشگاه کوچک العین به تیمی متحول شده و باصلابت بدل شدند و از دیوار کوتاه چشم بادامی های پیونگ یانگ بارها گذشتند تا در جلد یک مدعی فرو روند و برای مدعیان خط و نشان بکشند.
سامورایی های خاور دور هم برای آنکه
دشداشه پوش های عمانی را ساکت کنند یک گل زدند و بعد به هنرنمایی میرغضب مالزیایی
دل بستند. داوری که بارها گاف داد و با
سوت هایش عدالت را در مخمل سبز کاملا پاک کرد
تا فوتبال روی زشت و کریه خویش را نشانمان دهد.مثل اینکه قرار بود این تحفه الهه زیبایی باشد و آرامش بیاورد،نه کینه و نفرت و نابسامانی.راستی آیا این ژاپن شکننده می تواند تا پایان راه پیش بیاید و حریفان تیزچنگ را از دم تیغ
بگذراند؟

>معجزه در جاده شارجه!
در ادامه جام امروز میزبان به ملاقات تایلند می رود تا با اتکا به پلن های زاکرونی سه امتیاز دیگر صید کند و با هفت امتیاز جشن صعود و صدرنشینی توامان را در زاید
برپا کند.
در دیگر نبرد دوشنبه هند به مصاف بحرین خواهد رفت.پسران کنستانتین برای آنکه اتفاقی تاریخی را رقم بزنند و گام در مرحله حذفی بگذارند باید سپاه از
هم پاشیده منامه را وادار به زمین گیر شدن کنند و مثل روز نخست به معجزه متوسل
شوند.
پرسپکتیو جاده های شارجه مهربانی
مهارجه ها را مضاعف و آرزوهایشان را بزرگ نشان
می دهند.همیشه جاده ها با اشک ها و لبخندها رابطه دارند!