آسیب های جدی طرح تکراری استانی شدن انتخابات

مجلس شورای اسلامی ظاهرا ششمین مجلسی است که افتخار دارد(!) در ماه های آخر عمر خود، طرح استانی شدن انتخابات مجلس را کلید بزند و احتمالاً این بار هم مانند مجلس هفتم در سال 86 و مجلس نهم در سال 94 با درِ بسته شورای نگهبان برخورد کند (البته اگر تلاش های ابتری را که در مجالس پنجم و ششم برای این طرح انجام شد نادیده بگیریم) این که مجالس ما چرا در آخرین روزهای حیات خود به فکر استانی کردن حوزه های انتخابیه می افتند و این که چرا به رغم اطلاع از ایرادات کاملاً مبنایی و کلان شورای نگهبان به این طرح، باز هم وقت مجلس را صرف این طرح می کنند، موضوع دست دومی است که در مقابل مسئله اصلی یعنی ایرادات این طرح فرعی محسوب می شود. البته نمی توان منکر شد که استانی شدن انتخابات ممکن است در صورت فراهم شدن شرایطی از جمله وجود احزاب واقعی و قوی مزایایی هم داشته باشد اما به نظر می رسد ایرادات جدی  این شکل  از انتخابات، به مزایای آن بچربد.
اولین و شاید مهم ترین ایراد این طرح این است که در این سبک از انتخابات، تنها افرادی قادر به پیروزی در انتخابات هستند که در کل استان شناخته شده و اصطلاحاً «چهره» باشند وبه نظر می رسد  این ممکن نیست مگر با صرف هزینه های کلان از سوی فرد یا احتمالاً خدای ناکرده متصل شدن آن ها  به باندهای قدرت و ثروت و تشدید لابی های سیاسی برای حضور در فهرست های انتخاباتی. به عبارت دیگر اگر در شرایط فعلی یک فرد غیرمطرح و گمنام و البته توانمند می تواند از دل یک حوزه انتخابیه کوچک به مجلس راه یابد و زبان گویای مردم منطقه خود باشد، با اجرایی شدن این طرح تنها افرادی که در شهرهای بزرگ استان مطرح باشند به بهارستان راه می یابند و به همین دلیل به تدریج ارتباط مردم با منتخبان خود و در نهایت با حاکمیت  کم و کمتر می شود. قطع رشته ارتباط مردم با بدنه حاکمیت که امروزه از طریق وکلای ملت در مجلس انجام می شود، خطرناک ترین اتفاقی است که برای یک نظام مردمی می تواند رخ دهد. آسیب بعدی این طرح، کاهش مشارکت در انتخابات است؛ با کاهش احتمال پیروزی یک فرد در «استان» افراد کمتری در شهرها و روستاهای کوچک و دورافتاده متقاضی شرکت در انتخابات می شوند وبه تبع  با فروکش کردن گرمای تنور انتخابات، مشارکت کلی نیز تنزل می یابد،مشارکتی که اکنون و در فضای تهدید های مستمر و پررنگ خارجی علیه کشورمان یکی از مهم ترین مولفه های ثبات و مردمی بودن حکومت است  .حال با توجه به چنین عوارض شدیدی که به نظر می رسد اجرای این طرح در پی خواهد داشت، سوال این است که موافقان آن با چه استدلالی از استانی شدن انتخابات مجلس حمایت می‌کنند؟ به عبارتی نگاهی به استدلا ل های موافقان، یک موضوع را به عنوان شاه بیت این حمایت مطرح می‌کند:« تمرکز نمایندگان بر مسائل کلان  کشور و دور شدن از بخشی نگری»  موضوعی که اگرچه به نظر می رسد ایراد به جایی است اما از دو منظر می توان آن را قابل مناقشه دانست.اولا این که آیا برآورده شدن این موضوع به هزینه ها و مخاطرات جدی که در بالا برشمرده شد می ارزد و دوم این که چه تضمینی وجود دارد که همین بخشی نگری از شهرستان به استان منتقل نشود .
شاهد مثال هایی می توان یافت که به نظر می رسد این طرح موجب شود، مسائل تنها از شهرستان به استان برسد و اتفاقاً موجب صف آرایی شدیدتر نمایندگان هر استان در موضوعاتی مانند بحران آب، مسائل بودجه ای و .... شود که نظیر آن در تنش ایجاد شده در سخنرانی رئیس جمهور در مجلس و استعفای نمایندگان استان اصفهان دیده شد.  هم اکنون جزئیات چندانی از طرح مجلس در دست نیست و باید منتظر روزها و هفته های آینده بود، اما به نظر می رسد این طرح آسیب های بسیاری دارد که تا زمانی که مقدمات و لوازم آن به ویژه حضور احزاب واقعی، قوی و فراگیر فراهم نشده نمی توان تجربه کشورهای دیگر در رأی گیری فدرالی و استانی را ملاک قرار داد.