روزنامه ایران ورزشی
1397/10/23
زنگ خطر تیمهای کوچک آسیا را جدی بگیریم
فوتبال آسیا درحال تغییرزنگ خطر تیمهای کوچک آسیا را جدی بگیریم
سعید زاهدیان
Saeed Zahedian
بهترین تیمملی تاریخ فوتبال ایران کدام است؟ هواداران فوتبال، کدام نسل را در ذهن خود برای همیشه به یادگار نگه داشته و آنها را نسل طلایی میدانند؟
تقریبا در فوتبال ایران هر دهه نسل خودش را دارد و آنهایی که در جوانی و نوجوانی به فوتبال گرایش پیدا کردند، نسلی را که در اوج بوده بهعنوان نسل طلایی میشناسند. مثلا تیمی که به جام جهانی 78 آرژانتین رفت برای متولدین دهه 40 تیمی خاص با ستارههایی تکرار نشدنی است، ستارههایی نظیر حجازی، پروین، روشن، آشتیانی، بهزادی و خیلیهای دیگر.
اما برای متولدین دهه پنجاه، نسل محمدخانی و علیدوستی و درخشان و چنگیز تیم دیگری است که دلخوشی آنها در بحبوحه جنگ بود. این نسل به دلیل جنگ و شرایط خاص آن دوره کمتر دیده شد اما هواداران خودش را دارد؛ هوادارانی که بازیهای آن دوره را از نزدیک دیدهاند، عاشق این نسل فوتبال ایران هستند.
برای اغلب دهه شصتیها، تیم ملی ایران با احمدرضا عابدزاده، علی دایی، خداداد عزیزی، کریم باقری، مهدویکیا، مجیدی و پاشازاده شناخته میشود. به این گروه از ستارهها باید علی کریمی را هم اضافه کنیم، اگرچه او در اردوی بروجرد پیش از جام جهانی 98 خط خورد اما بعد از آن تا 15 سال ستاره بیچون و چرای فوتبال ایران بود.
تیم ملی فعلی هم برای بچههای دهه هفتاد و هشتاد یک تیم بزرگ و پرستاره است؛ برای همین هیچگاه نمیتوان نسلی را با نسل قبلی مقایسه کرد و هواداران فوتبال را قانع کرد که این نسل بر دیگری برتری دارد. در مجموع فوتبال ایران در هر دوره ستارهها و بازیکنان بزرگ خودش را داشته و همواره در جام ملتها بخت زیادی برای قهرمانی داشته اما سالهاست که با نسلهای متفاوت به این موفقیت نرسیدیم. امسال هم گروهی معتقدند که این تیم از تمام تیمهای قبلی بهتر است و میتواند بعد از 40 سال به حسرت قهرمانی ما پایان دهد اما مخالفان این نظر با استناد به ستارههای گذشته مثل دایی، باقری، کریمی، نکونام و تیموریان، این تیم را کم ستاره میپندارند در حالی که میتوان سردار آزمون را با علیدایی مقایسه کرد یا جهانبخش، قدوس و دژاگه کم از مهدویکیا ندارند. شماره یک این تیم علیرضا بیرانوند، با درخشش در جام جهانی، لیگ قهرمانان آسیا و حالا در جامملتها، ظرفیت تبدیل شدن به یکی از بزرگترین دروازهبانهای تاریخ ایران را دارد.
نخستین نسل فوتبال ایران بعد از انقلاب، با قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن شاهکار کرد که تا سالها فراموش نمیشد. تیمی که به جام جهانی 98 صعود کرد و پیش از آن در جام ملتهای آسیا1996 به کره جنوبی 6 گل زد و در نهایت با ناداوری به مقام سوم رسید، صعود دراماتیک مقابل استرالیا و پیروزی برابر آمریکا را در ویترین افتخارات دارد و ستارههای این نسل هم شاید تکرارشدنی نباشند. یا تیمی که برانکو داشت، در بازیهای آسیایی بوسان قهرمان شد، با ناداوری در جام ملتهای 2004 چین به مقام سوم رسید و سرانجام صعود آسان و بیدردسری به جام جهانی 2006 داشت.
امروز در تیم ملی با نسل جدیدی مواجه هستیم که یک جام جهانی خوب و ماندگار در روسیه را برای ما به یادگار گذاشته و حالا در جام ملتهای آسیا میخواهد بعد از 43 سال به حسرت ایران در قهرمانی قاره کهن پایان دهد. این تیم هم مثل همه ادوار، ستارهها و بازیکنان ممتاز خاص خودش را دارد. در گذشته تنها انتظار ما از ستارهها رساندن تیم ملی به جام جهانی بود اما در این زمانه، دیگر صعود به جام جهانی برای ما کافی نیست و سطح انتظارات تا جایی بالا رفته که از تیم ملی انتظار صعود از گروه اسپانیا، پرتغال و مراکش را داشتیم؛ اکنون در جام ملتها هیچ نتیجهای جز قهرمانی برایمان مطلوب نیست. شاید وظیفه این نسل باشد که ما را به خواستهای قدیمی برساند و به حسرت 43 ساله قهرمانی پایان دهد و از خود یک اتفاق بزرگ را در ذهنها یه یادگار بگذارد.
تیمملی تا اینجا دو بازی ابتدایی خود را مقتدرانه برده و در عوض رقبای دانهدرشت ما در آسیا نتایج خوبی کسب نکردهاند. با این تحلیل که سطح مسابقات پایین آمده، نباید تیمملی را با ادوار گذشته و نسلهای قبلی مقایسه کرد. تیم ما رشد چشمگیری در دوران کیروش داشته ولی این فقط ما نبودیم که در این سالها پیشرفت کردهایم، بلکه تیمهای کوچک آسیا هم خود را به سطح بالاتری رساندهاند و شاید مدعی قهرمانی نباشند اما به رقبای چالش برانگیزی مقابل تیمهای بزرگ تبدیل شدهاند. اگر تیم ایران تا اینجا دو بازی خود را برده، نباید آن را به حساب ضعف رقبا بگذاریم و اگر در آینده به موفقیتی هم رسید، مراقب باشیم که اسیر تحلیلهایی از این دست نشویم که رقبا ضعیف بودهاند، بلکه تیم ایران با اقتدار این نتایج را کسب کرده. این تورنمنت نشان میدهد که توازن قدرت در فوتبال آسیا در حال تغییر است و شاید در آیندهای نهچندان دور، با تیمهای جدید و نوظهوری مواجه شویم که در گذشته جایگاهی در فوتبال آسیا نداشتهاند اما با سرمایهگذاری زیاد و به خدمت گرفتن مربیان بزرگ، رشد محسوسی داشتهاند و اگر ایران به رشد خود ادامه ندهد، ممکن است در آینده گرفتار دردسر تیمهای کوچکی شویم که دیگر کوچک نیستند. این تحولات را باید بهعنوان زنگ خطر جدی ببینیم و برای انتخاب مربی بعدی تیمملی، به نتایج و ستارههای فعلی مغرور نشویم. یک تصمیم اشتباه ممکن است فوتبال ایران را از مسیری که در آن قرار گرفته خارج کند و دوباره 10 سال زمان نیاز باشد تا به نقطهای برسیم که امروز با کیروش رسیدهایم.
وقتی نتایج این جام ملتها را کنار موضوع قطع همکاری کیروش قرار میدهیم، کمی نگران میشویم که فوتبال ایران با توقع صعود از مرحله گروهی جام جهانی و قهرمانی آسیا، به گذشته نهچندان دور خود که صعود به جامجهانی رویا بود بازنگردد، چرا که با رشد تیمهای کوچک آسیا شاید اینبار به بیش از یک دهه برای رسیدن به نقطه فعلی «زمان» لازم باشد. نحوه پایان همکاری با برانکو برای ما یک درس است که به ستارهها و بازیکنان مغرور نشویم و اشتباهات گذشته را در مورد تیم خوبی که داریم تکرار نکنیم.