نه شلاق ساواک و نه شلاق بر آبرو، نتوانست هاشمی را به زانو درآورد

رییس جمهور گفت: آیت الله هاشمی رفسنجانی شخصیت بلندی است که بر گردن انقلاب، مردم، ایران و نواندیشی اسلامی حق بزرگی دارد.
به گزارش ایسنا، حجت‌ الاسلام و المسلمین حسن روحانی در مراسم دومین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی بیان کرد: جلسه امروز برای احترام در برابر شخصیت بلندی است که بر گردن انقلاب، مردم، ایران و نواندیشی اسلامی حق بزرگی دارد.
وی ادامه داد: هاشمی همواره بالاتر از جایگاهی بود که در آن قرار داشت. وقتی یک طلبه جوان پرشور بود، به فکر آن بود که از قلم بزرگان حوزه استفاده شده و مجله مکتب تشیع را منتشر کند. در دهه سی اگر کسی مقاله ای می نوشت، نویسنده را روزنامه نویس می گفتند و سخنرانی مایه عزت او نبود و می گفتند منبری است. نواندیشی آن طلبه جوان را در نظر بگیرید. در نهضت اسلامی از یاران نزدیک امام بود و همواره بالاتر از نخبگان حوزه تلاش می کرد.
رییس جمهور با اشاره به اینکه هاشمی یک شخصیت بنام در انقلاب بود، گفت: دو نفر در ساخت نظام بنام هستند؛ یکی شهید بهشتی که قانون اساسی را به ثمر نشاند و دیگری هاشمی و نقش وی در تشکیل اولین مجلس شورای اسلامی؛ اداره مجلس اول خیلی سخت بود.


وی گفت: نظر اکثریت این بود که رهبری رییس مجلس شود، ولی ایشان به گونه‌ای سخن گفت که همه رای دادند هاشمی رییس مجلس شود. ایشان به بهترین شکل مجلس اول و دوم را اداره کرد.
روحانی همچنین با بیان اینکه اگر صدها ساعت فرصت باشد، خاطرات من از هاشمی تمام نمی شود، گفت: فرصت زیادی برای گفت و گو با هاشمی داشتم و از این فرصت بهره می بردم. در مسیر تهران تا اهواز یا مسیرهای دیگر همواره گفت و گوی زیادی با هم داشتیم. هاشمی در دفاع مقدس و استقرار صلح، نقش کم نظیری داشت. در جنگ فرمانده کل قوا امام راحل بود، اما بعد شهادت شهید بهشتی هر وقت خدمت امام می رسیدم، تقریبا کلام امام مشابه این بود، از من می‌پرسید اینها که به من گفتی به هاشمی و خامنه‌ای گفته ای؟ اگر نگفته بودم، توصیه می‌کرد به این دو هم بگویم؛ بار جنگ بر دوش این دو بود.
رییس جمهور با بیان این که هاشمی درباره امیر کبیر کتاب نوشت و وقتی کسی به فکر ملت‌های خاورمیانه نبود، راجع‌ به فلسطین کتاب نوشت، در این باره گفت‌: او اموالش را در راه خدا داد. بسیاری از طلبه‌های فقیر را صاحب خانه کرد. مشکلات نتوانست او را به زانو در آورد. نه شلاق ساواک و نه شلاق بر آبروی هاشمی، نتوانست او را به زانو درآورد.
وی  ادامه‌ داد: این جا جمع شده ایم تا بگوییم که هاشمی زنده است و می ماند. فکر و اندیشه هاشمی در مدارا، استقامت، فداکاری و تحمل و آرزوهای هاشمی باقی می ماند. آرزوی او نظام سربلند اسلامی و ایرانی با شکوه بود. تا این هدف ادامه‌ دارد هاشمی هم هست. تا ایران و نظام اسلامی وجود دارد هاشمی هم هست. آخرین بار ملت هاشمی را در خیابان انقلاب بدرقه کرد. تا خیابان انقلاب هست هاشمی هست. هاشمی نمرده و نمی میرد.
رییس جمهور در ادامه‌ با اشاره به اینکه او جایگاه رفیعی میان ملت داشت، خاطرنشان کرد: هوشیاری مردم ایران نسبت به هاشمی در دو صحنه آشکار شد، یک صحنه بعد از این همه تهمت‌های ناروا، هاشمی در آخرین انتخاباتی که شرکت کرد رای بالای مردم استان تهران را به خود اختصاص داد و صحنه دیگر هم بدرقه باشکوه او توسط مردم است. این دو صحنه به همه دشمنان و سرکوبگران اعلام کرد که با تهمت و دروغ نمی‌توانند یک فرهیخته محبوب ملت را از صحنه دور کرد.
وی با اشاره به جلسه هاشمی با امام خمینی (ره) برای اتمام جنگ، خاطرنشان کرد: یکی از روزهای بسیار خوشحال هاشمی را در غروب جمعه‌ تیر ماه دیدم که از خدمت امام برگشتم، هاشمی گفت‌ من جنگ را به پایان می رسانم اما امام من را عزل و توبیخ کند و هم محاکمه، اما امام خمینی (ره) نمی پذیرفت که خودش را کنار بکشد و یکی از حواریونش را فداکاری کند. به دستور امام خمینی (ره) جلسه مهمی در ریاست جمهوری در خدمت رهبر انقلاب که رییس جمهور بودند تشکیل شد، در این جلسه فرماندهان نظامی نیز حضور داشتند و اواخر جلسه حاج احمد آقا آمدند و پیام امام خمینی (ره) را خواندند و کار جنگ تمام شد و سرنوشت جنگ با صلح عزتمندانه پایان یافت.
رییس جمهور در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به این که نباید نقش هاشمی را در روزهای بحران کشور از یاد ببریم، در این باره خاطرنشان کرد: بعد از رحلت امام خمینی (ره) کسی که مجلس خبرگان را جمع کرد و موضوع رهبری را به سامان رساند، هاشمی بود. اگر هاشمی در مجلس خبرگان 14 خرداد سال 68 حضور نداشت جلسه به نظر نهایی نمی رسید. او بسیار وقت شناس بود. من به مجلس خبرگان آمدم که خبری درباره جنگ به او بدهم که وی به من گفت‌ که خبر را پشت تریبون بخوانم. او می دانست که چگونه باید هدایت و رهبری کند. اگر هاشمی نبود  معلوم نبود بعد از 14 خرداد چه می‌شد.
روحانی با اشاره به این که هاشمی در بسیاری از مسائل درجه یک کشور و انتخابات مهم نقش داشته است، بیان‌ کرد: آیا می‌توانیم نقش هاشمی را در انتخابات 76 نادیده بگیریم؟ نقش وی در انتخابات سال 92 استثنایی بود. دو ماه قبل از رحلتش به من توصیه کرد که در انتخابات شرکت کنم ساعت‌ها با او جلسه داشتم و اشکالاتم را به من می گفت‌ و آنها را رفع می‌کرد و گفت‌ که وظیفه من است در انتخابات شرکت کنم. جای او در انتخابات باشکوه سال 96 خالی بود. هیچ روز سختی در دولت نداریم که این احساس را نداشته باشیم که دولت یک حامی بزرگ را از دست داده است. اگر هاشمی بود فضا را به گونه‌ای دیگر می ساخت.
وی ادامه‌ داد: هاشمی بسیار نگران مذاکرات هسته ای بود و این مذاکرات را مرحله به مرحله دنبال می‌کرد و درباره این مذاکرات از من، وزیر امور خارجه و سایر مسئولان سوال می‌کرد.  هاشمی ایران سربلند و عزیز و مدرن می خواست و دغدغه‌اش پیشرفت کشور بود. الهام اولیه‌اش را هم شاید از امیرکبیر گرفته بود. همان طور که شهید مدرس در تفکرات امام خمینی (ره) نقش داشت. ما باید شرح حال مدرس و امیرکبیر را بخوانیم.
آیت‌الله هاشمی، امیرکبیر را زمامداری دینی می‌دانست
محمد سروش محلاتی پژوهشگر دینی نیز در مراسم دومین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی با بیان اینکه یکی از جنبه های شخصیت هاشمی مربوط به نگرش فقهی ایشان است، اظهار کرد: آیت الله هاشمی به لحاظ تفکر اسلامی نسبت به سایر علما تفاوت هایی دارد، ولی باید دید منشاء و اصل این تفاوت ها چیست.
وی ادامه داد: در موضوع تشکیل حکومت اسلامی دو نگاه در حوزویان متعارف است. یک نگاه حکومت را با شایستگی های فقیه آغاز کرده و اسلامی بودن حکومت را به آن می دانند که یک فقیه عادل در راس حکومت قرار گیرد. سایر امور برای آنها اهمیت چندانی ندارد.
سروش محلاتی بیان کرد: نگاه دوم این است که به جای تمرکز بر فرد، باید بررسی کرد حکومت، شریعت را به خوبی اجرا می‌کند؟ بر این اساس حکومت اسلامی حکومتی است که دنبال اجرای شریعت است. این حکومت مطلوب است حتی اگر در راس آن فقیه جامع نباشد.
سروش محلاتی با اشاره به اینکه هاشمی نگاه سومی دارد که طرفداران زیادی ندارد تصریح کرد: از دیدگاه وی، دینی بودن حکومت را با معیار سومی باید ارزیابی کرد؛ یعنی بررسی شود آیا حکومت به آرمان ها و اهداف خود پایبند است؟ اگر به این اهداف پایبند باشد، اسلامی است حتی اگر برخی احکام اسلامی را به دلیل مشکلات اجرا نکند. پس به جای تمرکز بر اجرای تمام احکام شرعی، باید دنبال اجرای اصول و اهداف باشیم و اگر شرایط جامعه فراهم است، احکام اسلامی دیگر هم اجرا شود.