افول فارابی

سینمای خصوصی نه‌تنها اولویت‌های فرهنگی را درنظر نمی‌گیرد، بلکه مجالی برای پیدا‌ شدن استعدادهای نو هم در آن وجود ندارد. مهم‌ترین نهادهایی که تا به امروز با بودجه‌های عمومی و دولتی، به تولید محصولات سینمایی می‌پرداختند، چند سالی است که به‌شدت کم‌کار شده‌اند و مدیران فرهنگی، در پنج سال اخیر، بیشترین توجه خودشان را معطوف به سینمای خصوصی کرده‌اند. این درحالی است که بخش اعظم اکران سینمای ایران در تهران متمرکز شده و سهم کمتری که باقی می‌ماند، به چند شهرستان بزرگ رسیده و روی همین حساب، سینمای خصوصی و تجاری با این چرخه ضعیف و معیوب اکران، نمی‌تواند وجود خارجی داشته باشد. به همین دلیل است که سینمای خصوصی در این چند سال تبدیل به یکی از اصلی‌ترین مکان‌ها برای پولشویی و فرارهای مالیاتی شده چنان‌که در سال ۱۳۹۷ زنگ‌خطرها در این خصوص به صدا درآمد و بیانیه‌های مختلفی از طرف نهادهایی صادر شد که تا پیش از این به اهمال و سکوت در این زمینه متهم می‌شدند. از طرفی انتشار فهرست کمک‌های مالی بنیاد سینمایی فارابی به فیلم‌های سینمای ایران مشخص کرد که بسیاری از مدعیان استقلال مالی و سینمای غیر‌دولتی، از همین نهاد کمک‌های مالی دریافت کرده‌اند.   سازمان سینمایی حوزه هنری

معاونت سینمایی حوزه هنری(سازمان توسعه سینمایی سوره) از سال 1379 دارای تشکیلات رسمی، ساختار سازمانی و اساسنامه شد ولی شروع فعالیت‌های سینمایی آن در زمینه‌های «تولید آثار سینمایی»، «پخش فیلم» و «سینما‌داری» از ابتدای شکل‌گیری حوزه هنری و با تولید فیلم «توجیه» (1360) آغاز شد و این مجموعه به تدریج دامنه فعالیت‌های خود را گسترش و توسعه داد و طی حدود چهار دهه نزدیک به 70 اثر بلند سینمایی تولید کرد. حوزه هنری غیر از تولیدات سینمایی‌اش، در زمینه مسائل فنی سینما که مربوط به بخش پس از تولید می‌شوند هم فعالیت گسترده و دامنه‌داری داشته است که عمده آن مربوط به صداگذاری فیلم‌ها می‌شود. اکران فیلم‌های سینمایی، فعالیت دیگری است که حوزه هنری در آن فعالیت چشمگیری داشته؛ این مجموعه با اداره بیش از 80 سالن نمایش در سطح 19استان، توانسته است ارائه خدمات نمایشی به بیش از یک‌سوم تماشاگران کشور را در سبد سهم خود قرار دهد و علاوه ‌بر اینها در زمینه کشف و پرورش استعدادهای جوان هم فعال بوده که تولید ده‌ها اثر کوتاه داستانی و مستند، ثبت بیش از 10هزار فیلمنامه و طرح در بانک فیلمنامه حوزه هنری، آموزش سالانه بیش از 300هنرجوی علاقه‌مند به رشته فیلمنامه‌نویسی، تکثیر و توزیع بیش از 100اثر داخلی و خارجی در کانون رسانه خانگی کشور، راه‌اندازی بانک جامع اطلاعاتی سایت سینمایی سوره و ده‌ها فعالیت دیگر را می‌توان از نمونه‌های آن شمرد. اما گذشته از بررسی کمی و عددی تولیدات حوزه هنری، می‌شود به سطح کیفی کارها در این یک دهه هم توجه داشت. عمده فعالیت‌های مفید حوزه‌هنری در زمینه ساخت آثار بلند سینمایی به جاهایی برمی‌گردد که توانسته است فیلمسازان نوپا، جدید و خلاق را به سینمای ایران معرفی کند. در دهه ۶۰ فیلم‌هایی از قبیل بلمی به سوی ساحل(ملاقلی‌پور ۱۳۶۴)، گذرگاه (بحرانی ۱۳۶۵)، هراس(بحرانی ۱۳۶۶)، رد پایی بر شن(هنرمند ۱۳۶۶)، مهاجر(حاتمی‌کیا ۱۳۶۸) و چشم شیشه‌ای(قاسمی جامی ۱۳۶۹) توسط حوزه هنری تولید شده بودند و این مجموعه در معماری نسل فیلمسازان پس از انقلاب نقش موثری داشت؛ اما تنها فیلمساز موفقی که توسط حوزه هنری در 10 سال اخیر معرفی شد، سیدمحمدرضا خردمندان بود که در سال ۱۳۹۵، «بیست‌ویک روز بعد» را ساخت و پس از او رضا زهتابچیان را می‌توان نام برد که امسال با «دیدن این فیلم جرم است!» به تهیه‌کنندگی حمزه‌زاده در فجر سی‌وهفتم حاضر خواهد بود و تنها نماینده حوزه هنری در تولیدات امسال سینمای ایران است. حوزه هنری با توجه به اینکه بخش‌های آموزشی متعددی در مناطق مختلف کشور دارد و در زمینه تولید آثار مستند و کوتاه هم فعال است، می‌تواند به کشف استعدادهای جدید در سینمای ایران کمک فراوانی بکند که به‌رغم بعضی تلاش‌های صورت گرفته در این زمینه، طی 10 سال گذشته این انتظارات هنوز کاملا برآورده نشده‌اند. البته بخشی از کم‌کاری حوزه را می‌توان به سیاست‌های فرهنگی دولت‌هایی که در هر مقطع از زمان، مدیریت فرهنگی کشور را برعهده داشته‌اند ربط داد؛ چنان‌که دیده می‌شود از سال ۹۲ به این سو فعالیت‌های تولیدی حوزه هنری کاهش محسوسی داشته‌اند. در این سال‌ها این موسسه فرهنگی، هنری اوج بود که بخشی از وظیفه پیشین حوزه هنری را برعهده گرفت. اما «اوج» از طرفی مثل حوزه‌هنری یک سیستم آموزشی گسترده نداشت و دست این مجموعه در کشف استعدادهای نو کمی بسته‌تر بود و از طرف دیگر، این حوزه هنری بود که به تمام ژانرها سرک می‌کشید و تولیداتی داشت که برای تامین سبد سرگرمی مردم ساخته می‌شدند اما در آنها معیارهای اصولی مطابق با سینمای انقلاب رعایت می‌شد. در سال‌های اخیر، فعالیت‌های سازمان سینمایی اوج کمک خوبی برای سینمای ایران شده است اما حوزه هنری هم باید باشد و دامنه فعالیت‌هایش را بیشتر کند تا چشم‌اندازهای فرهنگی انقلاب اسلامی امید بیشتری برای تحقق داشته باشند.     بنیاد سینمایی فارابی دو سال بعد از شروع فعالیت‌های سینمایی حوزه هنری، در خردادماه سال ۱۳۶۲ و در زمان فعالیت فخرالدین انوار در سمت معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدمحمد بهشتی، محمدمهدی دادگو و محمدآقاجانی که هر سه از برنامه‌ریزان صداوسیما بودند با حضور مهدی مسعودشاهی، مدیرکل وقت اداره نظارت و نمایش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به‌عنوان نماینده وزارتخانه گروه مشاوره‌ای برای رسیدگی به وضعیت سینمای کشور تشکیل دادند. این گروه به‌منظور جهت‌دهی به محصولات سینمایی و اجرای سیاست‌های وزارت ارشاد در زمینه سینما، تصمیم گرفتند نهادی مجزا از وزارتخانه را تاسیس کنند. به این منظور آنها باشگاه فارابی را که در سال ۱۳۵۶ با هدف گسترش فرهنگ سینمایی از طریق کلوب‌های نمایش فیلم تاسیس شده بود، به‌عنوان بستر فعالیت‌شان انتخاب کردند. سپس باشگاه فارابی به بنیاد فارابی تغییر نام داد و مسئولیت‌ها میان این سه نفر تقسیم شد: «محمد بهشتی مدیرعامل، محمدمهدی دادگو مدیر تولید و مسئول اجرایی و محمد آقاجانی قائم‌مقام مدیرعامل.» اولین محصول بنیاد سینمایی فارابی فیلم «تاتوره» به کارگردانی کیومرث پوراحمد در سال ۱۳۶۳ بود. اصولا کیومرث پوراحمد جزء فیلمسازانی به‌حساب می‌آمد که در دهه ۶۰ بیشترین همکاری‌ها را با فارابی داشت. فارابی غیر از پروژه‌هایی که سرمایه‌گذاری یا تهیه‌کنندگی‌شان را به‌طور کامل عهده‌دار شده بود، تقریبا در اکثر فیلم‌های دیگر سینمای ایران هم به نحوی مشارکت مالی داشته و دارد. انتشار سالانه فهرست کمک‌هایی که فارابی به فیلمسازان سینمای ایران کرده است، باعث ایجاد حرف و حدیث‌های فراوانی بین مردم و رسانه‌ها شد؛ چراکه خیلی از این فیلمسازان مدعی فعالیت در بخش خصوصی و استقلال مالی از منابع دولتی بودند. فارابی تاکنون تهیه‌کننده ۲۶ اثر سینمایی در ایران بوده و ۴۶ فیلم دیگر هم محصول همین مجموعه بوده است. محمد بهشتی را به‌عنوان پایه‌گذار سینمای روشنفکری پس از انقلاب اسلامی می‌شناسند. او کسی بود که توانست با دست‌وپا کردن توجیهاتی عرفانی، پای سینمایی را که بعدها به معناگرا معروف شد به ایران باز کند و ازجمله اقدامات او در دوران مدیریت سینمایی‌اش، آشنا کردن سینمای ایران با آندره تارکوفسکی، فیلمساز روس بود. تارکوفسکی در سطح جهانی یکی از فیلمسازان متوسط سینمای روشنفکری بود و چندان شخصیت مشهوری به حساب نمی‌آمد اما مدیریت سیدمحمد بهشتی او را در ایران به یکی از دردانه‌های تاریخ سینما تبدیل کرد و به همین واسطه به فیلم‌های زیادی در سینمای ایران جهت داد. به این ترتیب همان‌طور که فیلم‌هایی مثل «دیده‌بان»، «روز واقعه»، «مسافر ری»، «مزرعه پدری»، «۳۳ روز» و «چ» در فارابی ساخته شده‌اند، «بی‌بی چلچله»، «میان جاده‌های سرد»، «تنوره دیو»، «پابرهنه در بهشت»، «همه چیز برای فروش» و... که متعلق به جریان روشنفکری بود هم در همین مجموعه تولید شدند. فارابی محصولات متعددی در حوزه کودک‌ونوجوان هم دارد اما در کل این مجموعه را می‌توان شبه‌جزیره‌ای دانست که دریاهای مختلفی را از هم جدا کرده و در میانه‌شان ایستاده است. در دهه ۶۰ حوزه هنری سینمای ایدئولوژیک را در دستور کار قرار داد و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تمام وجهه همت خود را صرف سینمای روشنفکری کرد. فارابی در این میان سعی می‌کرد هوای دو طرف را داشته باشد. ارتباط بنیاد سینمایی فارابی با صداوسیمای جمهوری اسلامی و به‌خصوص مجموعه «سیما فیلم» یک ارتباط ریشه‌دار است و این شاید به سابقه فعالیت موسسان فارابی در صداوسیما برگردد. آخرین اثر تولیدی فارابی به‌طور کامل، «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» در سال ۹۱ بود و پس از گذشت ۶ سال در سال ۱۳۹۷ اثری به نام «دوچ» به کارگردانی امیر مشهدی‌عباس توسط فارابی تهیه شد که نه کارگردان شناخته شده‌ای داشت و نه اساسا اثر مهمی بود. اینکه فارابی بعد از این همه سال که پای خود را از تهیه مستقیم آثار کنار کشیده بود و صرفا به‌عنوان بازوی حمایتی سینمای ایران فعالیت می‌کرد به یکباره سراغ اثری این‌چنینی می‌رود و از آن حمایت می‌کند، مقداری عجیب است اما به هر حال این بنیاد سینمایی مدت‌هاست که مثل سابق در زمینه کشف استعدادهای نوی سینمای ایران فعالیت نکرده است.