بوف تنها پشت دیوار خط خطی!

سکوت سرشار از ناگفته هاست.اگر سینیور و پروفسور این جمله را از بر کنند دیگر آژیر قرمز به گوش ها نخواهد رسید و زیر آوار خط و نشان ها محبوس نخواهیم شد. درست در روزهایی که تیم ملی باید از هفت خوان جام رد شود و خواب های پرکابوس را به ملاقات نپذیرد،کی روش و ایوانکوویچ از راه دور رجزخوانی می کنند و برای یورش های گاز انبری و مه آلود کردن هوا، بهانه به دست هم می دهند.کاش لااقل برای چند روز هم که شده حضرات دندان روی جگر بگذارند و اندک سرخوشی را از ملت دریغ نکنند. برای جنگیدن فرصت هست.اجازه دهید پشت پنجره های دق و دیوارهای خط خطی کمی نفس بکشیم و تیترهای سیاه تر از سیاه را میهمان چشم‌خانه هایمان نکنیم.این بوف تنها می خواهد بپرد. البته اگر پشت چشم نازک نکنند!

گلادیاتورها کنار نیمکت های دوزخی!
با کمی فاصله از مرتع سبز می توان فرماندهانی را به نظاره نشست که هر یک با وسعت فریادهایشان می توانند گوش قاره را کَر کنند.رهبرانی که روزگاری کنار پرزرق و برق ترین نیمکت های فرنگی رویاهایشان را جستجو می کردند، حالا در خاک امارات به خاطر یک گل آدرنالین خونشان بالا و پایین می رود.دیروز هکتور کوپر کبیر که با فراعنه به جام جهان نما رسید روی نیمکت ازبک ها چشم ها را خیره کرد تا معلوم شود دیگر توپچی های آسیای میانه دوزخ را تقدیر خویش نمی دانند. آن سوتر روی نیمکت سرخ های عمان پیم فربیک هلندی پیچ و مهره شده بود.همو که روزگاری با مونشن گلادباخ بوندس لیگا را هم آواز پرندگان خود می کرد. آنجا در ابوظبی ، العین


شارجه و دبی دیگر از مربیان بومیِ بیمناک خبری
نیست و نقشه ها به دست گلادیاتورها ترسیم
می شود.این یعنی هیچ لشگری قصد ندارد خاطرات رنگ باخته خود را در کویر دفن کند و دست از پا درازتر به خانه اش برگردد. آنجا همه و همه جامه مدعی به تن کرده اند.حتی مورچه های ترکمنستان که نود دقیقه در چهارشنبه شرجی‌زده خواب را از چشمان سورمه ای های سرزمین آفتاب تابان دریغ کردند و برای مردن سنگ تمام گذاشتند!

نمایش دلربا در آل نهیان!
دیروز تیم داوری ایران در آل نهیان نمایش بی نقصی از خود ارائه داد و در ورزشگاهی که پر از خالی بود آب از آب تکان نخورد و عشق آبادی ها با جان و دل به سوت های محتوم دل باختند. علیرضا فغانی پس از هنرنمایی در فراسوی سیبری،حالا آوازهای ناب ماسیده در گلو را به سوت هایش الصاق می کند و باصلابت‌تر از هر وقت دیگر به پیمانه کردن عدالت در سبزی چمن می پردازد.جنتلمن داوری ایران
می تواند پای ثابت فینال باشد،اگر زبانمان هزار مرتبه لال، یوزها قبل رسیدن به ایستگاه آخر در برهوتی خاکستری تسلیم شوند!

شمعی در باد!
اما امروز سه جدال تب آلود اجاق جام ملت ها را گرم‌تر از روزهای پیشین خواهد کرد.پسران منامه پس از کشیدن ترمز ماشین میزبان، باید روبروی تایلند زخم‌خورده بایستند.تایلندی که اگر مثل بازی با هند ظاهر شود،همین امشب چمدان هایش را خواهد بست. سربازان پیروز اردن پس از ذبح کانگوروها حالا به ملاقات همسایه خود می آیند و با سوری ها مچ در مچ می اندازند.شاید یک مساوی هم زیر برگه صعود اردنی ها را امضا کند تا بساط عیش و طرب در خیابان های شلوغ امان پهن شود.
در آخرین نبرد هم مرتاضان هندی برابر میزبان صف‌آرایی خواهند کرد.میزبانی که با جان کندن از تله بحرین گریخت و به وعده های سکاندارش شک کرد.
آیا امشب شمع ها از آل مکتوم تا زاید روشن خواهند شد؟ پلک نزنید لطفا.