نگاهی به مهم‌ترین مانع بر سر راه به‌نتیجه‌رسیدن مذاکرات خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا

برگزیت و بحران لاینحل ایرلند شمالی
همدلی| گروه سیاسی- روح‌اله نخعی: به نظر می‌رسد هنوز رسانه‌های فارسی‌زبان روی ترجمه‌ای مناسب برای این کلمه توافق نکرده‌اند و در گزارش‌های خود مرتب از «مشکل ایرلند شمالی» و «طرح ایرلند شمالی» سخن می‌گویند. کلمه Backstop که در نگاه اول، کلمه doorstop، را به یاد می‌آورد، یعنی قطعه‌ای که برای بازنگه‌داشتن در زیر آن گذاشته می‌شود، کاربردی هم مشابه آن دارد و البته برای مخاطب انگلیسی‌زبان نیز، کلمه‌ای نه‌چندان آشناست که از چندین دهه پیش، برای توضیح مفهومی که در مذاکرات برگزیت به میان آمده به کار رفته‌است.
به طور خلاصه این کلمه به ایده‌ای در گفت‌وگوهای بریتانیا و اتحادیه اروپا اشاره می‌کند که طبق آن، بعد از خروج بریتانیا، در غیاب توافق دوباره برای نوع رابطه این کشور با این اتحادیه و تا زمان دستیابی به چنین توافقی، به جای آنکه طبق پیش‌فرض، در جزیره ایرلند، بین جمهوری ایرلند به عنوان یک کشور مستقل عضو اتحادیه اروپا و ایرلند شمالی، بخشی از قلمرو بریتانیا، مرز «سخت» یعنی مرزی به معنای مرسوم در دیگر نقاط جهان، با قواعد گمرکی مشخص، ایجاد شود، مرز آبی بین ایرلند شمالی و بقیه بریتانیا، مرز پایان قواعد اتحادیه اروپا و آغاز بریتانیای خارج‌شده باشد. در این نوشته قصد داریم درباره چرایی و عواقب اجرا یا عدم‌اجرای چنین طرحی، توضیحاتی ارائه کنیم.
تفاوت ایرلند شمالی با بقیه بریتانیا چیست؟


ساده‌ترین توضیح برای سرنوشت متفاوت ایرلند شمالی با بقیه قسمت‌های بریتانیا مسئله جغرافیایی است. بریتانیا یا به عبارت صحیح‌تر از لحاظ قانونی، «پادشاهی متحده بریتانیا و ایرلند شمالی» که کشور درگیر در این گفت‌وگوهاست، عملاً از چهارقلمرو عمده تشکیل شده است: انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی. سه‌تای اول، در یک جزیره کنار هم هستند، هر چند جزایر کوچکی در اطراف هم دارند. ایرلند شمالی اما، نه‌تنها از بدنه خاکی اصلی جداست، بلکه روی تنها بخشی از این مجموعه است که روی زمین با سرزمینی دیگر مرز مشترک دارد؛ به عبارت دیگر اگر ایرلند شمالی نبود، یا به طریق دیگر، تمام جزیره ایرلند بخشی از جزیره می‌شد، پادشاهی متحده، مجمع‌الجزایری بود که از بقیه دنیا با آب جدا می‌شد؛ اما مستقل‌شدن جنوب جزیره به عنوان جمهوری ایرلند در سال ۱۹۲۲ باعث شد، بریتانیا مرزی خاکی با دنیای خارج هم داشته باشد. این مرز اما با عضویت هر دو سرزمین در سال ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا و با توجه به قوانین متعددی که مفهوم مرز بین کشورهای عضو را تا حد زیادی بی‌معنا می‌کرد، بیشتر از اغلب مرزهای دیگر در اروپا بی‌اثر شده بود و جزیره تا حد زیادی، بیش از آنکه از نقطه تقاطع دو سرزمین انتظار می‌رود، شبیه به یک جزیره رفتار می‌کند.
تفاوت ایرلند شمالی، چه تاثیری روی مذاکرات گذاشته است؟
مستقلاً تاثیر این وضعیت در خروج بریتانیا این خواهد بود که پس از خروج بریتانیا، در حالی که جمهوری ایرلند در اتحادیه اروپا مانده است، باید روی جزیره ایرلند و بین این دو قلمرو، مرزی عادی برپا شود. مشکل اینجاست که برقراری چنین مرزی مشکلات مختلفی ایجاد می‌کند که به دلیل همان مشکلات، این وضعیت برای جمهوری ایرلند بسیارنامطلوب است.
ایرلند از کشورهای بود که از بحران اقتصادی دهه گذشته ضربه سنگینی خورد و به تازگی و با طی مسیری صعب، به تازگی توانسته‌است از عواقب آن بحران بگذرد و حالا ذات خروج بریتانیا، ضربه اقتصادی مجددی برای ایرلند خواهد بود. تشکیل مرزی سخت روی خاک جزیره در نقطه اتصال به ایرلند شمالی، مشکل را تشدید خواهد کرد. مسائل اقتصادی اما شاید کم‌تنش‌ترین مشکلات حاصل از این اتفاق هستند و پیش‌زمینه‌های تاریخی این منطقه، نشانه‌های خطرناکی از احتمالات پیش رو ارائه می‌دهد.
پیش از بررسی به این پیش‌زمینه‌ها اما باید اشاره کرد که دغدغه‌های جمهوری ایرلند، به یک دلیل مشخص، دغدغه‌های اتحادیه اروپا هستند و به همین دلیل است که در مذاکرات اهمیت پیدا کرده‌اند: ایرلند عضو اتحادیه اروپاست. یکی از اصول اساسی چنین اتحادیه‌ای حمایت از اعضا در مقابل مشکلات احتمالی است. با موفقیت ایرلند در تشریح نارضایتی‌هایش از چنین شرایطی برای دیگر اعضا، اتحادیه اروپا مصمم است در این شرایط، اصطلاحاً هوای کشور عضوش را داشته باشد، حتی اگر این به معنای ایجاد مشکل برای بریتانیایی باشد که دارد می‌رود. به عبارت دیگر به شکلی کنایه‌آمیز، بریتانیا درست در هنگام خروج با یکی از کاربردهای اتحادیه اروپا برای اعضایش مواجه شده است.
پیش‌زمینه‌های تاریخی این وضعیت چیست؟
نکته غریب اینجاست که علی‌رغم هشدارهای صریح سیاست‌مداران قدیمی مثل جان میجر و تونی بلر، دو تن از نخست‌وزیران سابق بریتانیا از دو حزب اصلی، مسئله ایرلند، توجه چندانی در دوران رقابت انتخاباتی برگزیت به خود جلب نکرد؛ اما حالا به جدی‌ترین بحران تبدیل شده است.
تاریخچه روابط ایرلند، ایرلند شمالی، بریتانیا، جمهوری ایرلند و اتحادیه اروپا، خود می‌تواند سوژه مقاله‌ای مفصل باشد اما اجمالاً باید اشاره کرد که بعد از استقلال ایرلند در ۱۹۲۲ که مدت‌ها بعدتر با تغییرات قانون اساسی، جمهوری ایرلند نام گرفت، این کشور هیچ روابط رسمی با هم‌خون بریتانیایی‌اش، ایرلند شمالی نداشت، بلکه در عمل و در اواخر همین قرن گذشته، درگیری‌های مفصلی که در حد جنگ توصیف می‌شد، بین دو قلمرو برقرار بود. در سایه عضویت هر دو در اتحادیه اروپا و در همین دهه، یعنی حدود دو دهه پس از پیروزی انقلاب هنوز ۴۰ساله نشده ایران بود که سرانجام تازه نوعی عادی‌سازی روابط اتفاق افتاد. توافق بلفاست معروف به توافق «جمعه خوب» که در سالروز یک مناسبت مذهبی در منطقه مذهبی ایرلند به دست آمد، تکلیف ایرلند شمالی را بین بریتانیا و ایرلند تعیین کرد. به موجب این توافق، با تقسیمات قدرتی که بین ملی‌گراها و اتحادگراهای ایرلند شمالی انجام شد، تصمیم‌گیری درباره تغییر وضعیت ایرلند شمالی در راستای عضویت در بریتانیا یا پیوستن به ایرلند، به موجب «قاعده رضایت» به رای اکثریت سپرده شد که البته در ترکیب فعلی جمعیتی ایرلند شمالی، تا اطلاع ثانوی به معنای عضویت ایرلند در بریتانیا خواهد بود.
این توافق، همان طور که میجر و بلر اشاره کرده بودند، تا حد زیادی به واسطه عضویت دو کشور در اتحادیه اروپا ممکن می‌شد.
در صورت عدم‌اجرای چنین طرحی، چه مشکلاتی ایجاد خواهد شد؟
در صورت خروج بدون توافق بریتانیا از اتحادیه اروپا یا در صورت نبود هیچ استثناء یا برنامه‌ای برای تعیین تکلیف این منطقه، تبدیل دوباره مرز خاکی به مرزی سخت، عواقب متحددی به دنبال خواهد داشت، شامل نمونه‌های زیر:
۱. آزادی رفت‌وآمد در جزیره از بین خواهد رفت، این البته احتمالاً در هر گونه توافق هم رخ خواهد داد؛
۲. ملی‌گرایان ایرلندی در ایرلند شمالی، ناگهان به اقلیتی دائم تبدیل خواهند شد که دسترسی سختی به سرزمین ایرلند مستقل دارند؛
۳. تعاملات تجاری و اقتصادی در جزیره به موجب اعمال تعرفه‌ها و قواعد تجاری بین اتحادیه اروپا و یک کشور غیرعضو، دچار مشکل و تا حد زیادی ناممکن خواهد شد. این البته به این دلیل است که کسانی که خروج بریتانیا را خواسته‌اند، حاضر نیستند میزانی از هماهنگی با اروپا را که به تلطیف چنین مرزی منجر شود، بپذیرند.
ترکیب این اتفاقات باعث خواهد شد، آتش زیر خاکستر اختلافات مرزی سه قلمرو، جان دوباره‌ای بگیرد و دهه‌ها اختلاف و درگیری دوباره به احتمالی واقعی تبدیل شوند.
در صورت اجرای این طرح چه مشکلاتی ایجاد خواهد شد؟
اجرای چنین طرحی نیز بی‌عاقبت نیست و این عواقب، از دلایل اعتراضات مخالفان آن هستند:
۱. ایرلند شمالی برای داشتن مرز نرم با ایرلند و انتقال مرز سخت به آب، تا حد زیادی از قواعد اروپایی تبعیت خواهد کرد. برای بسیاری از سیاستمداران بریتانیایی و اتحادگرایان ایرلند شمالی، این به‌معنای جداشدن عملی ایرلند شمالی از بریتانیا خواهد بود. عملاً مرز اتحادیه اروپا به میان بریتانیا کشیده می‌شود.
۲. ایرلند شمالی با مرز نرم در جزیره و مرز سخت در آب، در حالی از قواعد اروپایی که قواعد جمهوری ایرلند هستند تبعیت خواهد کرد که به موجب عدم‌عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا، هیچ نقش و نمایندگی در فرایند تعیین آن‌ها ندارد. چنین وضعیتی، حتی ممکن است چالش‌های حقوق بین‌المللی ایجاد کند چون عملاً خلاف حقوق بشر است.
۳. بخشی از بریتانیا عملاً در اتحادیه اروپا مانده است. برخی طرفداران برگزیت، این را خلاف ذات برگزیت می‌دانند.
چه خواهد شد؟
هیچ کس درباره اینکه عاقبت برگزیت چه می‌شود چیز دقیقی نمی‌داند. فعلاً فقط می‌دانیم طرح نخست‌وزیر هفته آینده به پارلمان می‌آید، شانس چندانی برای پیروزی ندارد، بریتانیا فرصت کمی برای تصمیم‌گیری دارد و البته گزینه تمدید مهلت هم با بی‌میلی رهبران اروپا، مثل سابق بدیهی نیست. اما می‌توان گفت هر حالتی جز بازگشت بریتانیا به اتحادیه اروپا، موجب ایجاد چالش‌های سرزمینی جدی خواهد شد که ممکن است صلحی که هنوز نیم‌قرن سابقه ندارد را بر هم بزند. جایی در آینده دور یا نزدیک، ایرلند شمالی که در همه‌پرسی برگزیت هم به ماندن رای داده بوده، هر طرفش که مرز باشد، دوباره با سوال استقلال مواجه خواهد شد تا شاید از این راه به اتحادیه اروپا یا حتی اصلا به جمهوری ایرلند برگردد و مشکلات را از اساس حل کند. شاید این پرسش، پس از این در مقابل ایرلند شمالی قرار بگیرد که اسکاتلند از بریتانیا رفته باشد. همان اسکاتلندی که سال ۲۰۱۴، عضویت در اتحادیه از دلایل رای ۵۵ به ۴۵‌ «نه به استقلال» آن بود. شاید از یکی دو دهه بعد، وقتی به علل کوچک‌شدن دوباره بریتانیا یا به علل ازسرگیری اختلافات در جزیره مستعد تنش ایرلند فکر می‌کنیم، شروع ماجرا را همه‌پرسی عجیب ۲۰۱۶ ببینیم و کلمه‌ای که توافق بر سر معنایش
وجود نداشت: برگزیت.