لزوم بازسازی چهره آمریکا در نزد ایرانیان

سخنی که آقای علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران مبنی بر اعلام آمادگی مجدد آمریکایی‌ها برای مذاکره با جمهوری اسلامی در سفر اخیر ایشان به افغانستان مطرح کردند و بیان این نکته که «تهران هیچ سیگنال و پیامی برای مذاکره با آمریکا نداده و این طرف آمریکایی است که برای مذاکره پیام می‌دهد» امری حقیقی است. امر مسلم این است که آمریکایی‌ها مترصد موقعیتی هستند تا در گفت‌وگو و مذاکره با ایران را بگشایند. آمریکایی‌ها در ورای تبلیغاتی که انجام می‌دهند، تمایل به مذاکره در رفتارهایشان بسیار چشمگیر است. اکنون کابوس دونالد ترامپ، شکست در داستان تحریم‌های جمهوری اسلامی است، این کابوس که ترامپ نتواند با اتخاذ تحریم‌ها، ایران را شکست دهد، تبدیل به کابوس کاخ سفید شده است و یا اینکه بتواند مردم ایران را به ستوه آورد و آنها را وادار به قیام علیه حاکمیت ایران کند! به نظر می‌رسد تحقق و یا عدم تحقق چنین کابوسی می‌تواند در سرنوشت آقای ترامپ و همکارانش، موثر باشد. لذا اینکه این تیم درصدد یافتن مسیرهایی برای انجام مذاکره با تهران باشند، امری قابل توجه است. اما فرصتی برای این کار برای آمریکایی‌ها پدید نمی‌آید زیرا در کمتر نشست و یا کنفرانس بین‌المللی در سطح جهان برگزار می‌شود که دو طرف توأمان در آن حضور یابند تا بتوانند برای گشایش امور خود، به گفت‌وگو بپردازند. اینکه در افغانستان به طرف ایرانی پالس می‌دهند که آماده گفت‌وگو هستند، بحث تازه‌ای است. اما آنچه که آقای شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مطرح کرده‌اند، فقط می‌تواند معطوف به بحث مذاکره ایران با آمریکا در مباحث مربوط به افغانستان و طالبان باشد و دربرگیرنده سایر مسائل دوجانبه نباشد. شاید بتوان این فرض را در نظر داشت که مقامات سیاسی و نظامی واشنگتن در افغانستان، خواهان مذاکره در یک مورد خاص باشند زیرا که پیش از این نیز در این مورد، دو کشور گفت‌وگوهایی داشته‌اند و درباره امنیت در افغانستان و حل مشکلات مردم این کشور و همکاری‌های امنیتی، به توافقاتی رسیده بودند اما متاسفانه آمریکایی‌ها در این مورد هم از ضوابط و چارچوب‌های توافق شده، عدول کردند وگرنه جمهوری اسلامی ایران همکاری‌های لازم را با ایالات متحده در افغانستان به عمل آورده بود. شاید بتوان گفت که پیام آمریکایی‌ها به دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، ناشی از پشیمانی آنها باشد. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها نتوانسته‌اند به هیچ‌کدام از اهداف خود در افغانستان دست یابند و با پرداخت هزینه‌های گزاف و متحمل شدن شکست‌های متعدد، از اهداف خود به کلی دور شده‌اند و آنچه که اکنون در افغانستان حاصل شده است جز ناامنی، افزایش 50برابری تولید مواد مخدر و بی‌ثباتی سیاسی در این کشور نبوده است. آنچه که آمریکایی‌ها را آزار می‌دهد، عدم تحقق اهدافشان در کشور افغانستان است و به نوعی باعث آبروریزی آنها شده و همین عوامل باعث شده تا واشینگتن به گفت‌وگو با تهران در این مقطع، ترغیب شود. البته آمریکایی‌ها در همه جا چنین رفتار و منشی دارند. یعنی در ظاهر اهل تنش و جنگ و زورگویی به دیگرانند، اما در پشت پرده دست همکاری و التماس و نیاز به سمت کشورها دراز می‌کنند. اینکه آیا واقعا موضوع افغانستان می‌تواند نقطه آغاز مناسبی برای گفت‌وگوی جمهوری اسلامی و آمریکا باشد یا نه، قابل تردید است زیرا مردم ایران نسبت به رفتارها و گفتارهای مقامات واشینگتن، بی‌اعتماد هستند. آقای ترامپ چند سال مذاکرات فشرده و طاقت‌فرسای ایران با 1+5 که منتهی به توافقنامه برجام شد را نادیده گرفت و یکجانبه از آن خارج شد و تمام تعهدات را زیر پا نهاد. اکنون و با چنین سابقه‌ای، هرگونه مذاکره با طرف آمریکایی و این دولت مستقر در کاخ سفید، اقدامی ناپسند تلقی خواهد شد. این درحالی است که دولت آمریکا بیش از هر زمان دیگری با ارتجاع منطقه پیوند برقرار کرده و همین پیوند هم چهره آمریکایی‌ها را در نزد مردم ایران مخدوش کرده است. در این مقطع هرگونه مذاکرات جزئی و یا کلی با دولت فعلی آمریکا از نظر مردم ایران، روشنفکران، دانشگاهیان، اصحاب رسانه و غیره امری بی‌فایده و خسارت‌زا خواهد بود. آمریکا ابتدا باید اظهار ندامت کند زیرا او بوده که بدعهدی کرده است و در صدد جبران خسارت‌های وارده ناشی از بدعهدی خود در رابطه با برجام برآید و دست از حمایت نیروهای متخاصم علیه منافع جمهوری اسلامی بردارد زیرا آمریکایی‌ها در نزد افکارعمومی ایران، وضع خوبی ندارند و تا ترمیم این چهره بیش از پیش مخدوش شده خود، راه درازی در پیش‌رو دارند.
* تحلیلگر مسائل بین المللی