کاوشی در نیایش های شاهنامه در گفت وگو با دکتر علیرضا قیامتی

جلیل فخرایی- تا به حال شرح و تفسیرهای مختلفی از شاهنامه را دیده ایم اما هیچ اثر حماسی در دنیا به اندازه شاهنامه این همه نیایش‌های پر سوز و گداز با پروردگار ندارد. زمانی که از ادوارد براون پرسیدند چه شده که همیشه دیوان حافظ، مثنوی و شاهنامه در کنار دست توست، گفت: «هیچ ادبیات و فرهنگی به اندازه فرهنگ ایران زمین این همه سخن از صلح ، امید، دادگری و نیایش با پروردگار نداشته است.» در ادامه نگاهی به وجوه نیایشی شاهنامه از منظر دکتر علیرضا قیامتی داریم.
قیامتی معتقد است شخصیت‌های بارز شاهنامه به خداوند کاملاً گره خورده اند و حتی رابطه انسان با خداوند است که مرز بین انسانیت و دیو را مشخص می‌کند.
کیخسرو موفق‌ترین شهریار شاهنامه است که بیشترین نیایش‌ها در شاهنامه مربوط به اوست. چنان که از جانب او در شاهنامه نوشته شده است:« به یزدان شوم یک زمان ناسپاس/ به روشن روانم درآید هراس». در جای دیگری از شاهنامه رستم رو به سپاه ایران می‌گوید:«  مگر دست گیرد جهاندار ما/ وگرنه بد است اختر و کار ما». وی مهم‌ترین عنصر در نیایش‌های شاهنامه را «شکر یزدان و سپاس خداوند» می‌داند و می‌گوید: نیایش‌ها پناهگاه همه خداجویان و خدا باوران است چرا که در شاهنامه علیرغم حماسی بودن، میل به قدرت نمایی و دفاع از هویت ایرانیان نهفته است اما مایه سرافرازی ایران و ایرانی در درجه اول به واقع اخلاق و انسانیت است و بعد زور بازو. جالب این که فردوسی حتی زمانی که خود نیز شاهنامه را به پایان می‌رساند و بیماری بر او غلبه کرده بود و بیم آن را داشت که نتواند شاهنامه را به پایان برساند، به نیایش با خدا می‌پردازد و می‌سراید:«همین خواهم از دادگر یک خدای/که چندان بمانم به گیتی به پای /که این نامه شهریاران پیش/ بپیوندم از خوب گفتار خویش.»