قامت سينما در آينه كلمه و كتاب

نیامدن اسم داستان «يك موضوع موقت» از جومپا لاهيري در تیتراژ فیلم «ايتاليا ايتاليا»،شايد تصوير درستي باشد از وضعيت كلي آثار اقتباسي در سينماي ايران!
علی مصفا در فيلم «پله آخر» و با اقتباس از داستان «مردگان» از مجموعه «دوبیلینی ها» به نویسندگی جیمز جویس به نوعی به جنگ با سینماگران اروپایی رفته است
بعضي فيلم ها با اقتباس از داستان هاي ايدئولوژيك، حرف سياسي و عقيدتي خود را مطرح مي‌ كنند كه بيشترين تعداد فيلم هايي با اين سبك را در دهه 40 و سال هاي ابتدايي انقلاب مي بينيم
هرچند نمي توان بين خيل عظيم آثار سينمايي ساخته شده، تك فيلم هاي برجسته اقتباسي را مثال زد اما شايد بتوان پس از سال ها، يك شعور سينمايي را در كليت فضاي سينماي اقتباسي ايران ديد


سال هاي بعد از انقلاب و نزولي كه به خير گذشت!
عرصه سينما نيز مانند تمام عرصه هاي كشور از انقلاب 57 بيشترين تاثير را گرفت و پس از مدتي كه سينماها دوباره آغاز به كار كردند، به خاطر فضاي سياست زده و تغيير معيارهاي ايجاد شده در اين فضا، رنگ ديگري به خودش گرفت. شايد اصلي ترين اتفاق اين بود كه يا حكومت با نويسندگان پيش از انقلاب زاويه پيدا كرد يا نويسندگان معيار هاي تازه را تاب نياورده و از كشور خارج شدند. در نتيجه هرگونه اقتباس از آثار آنها ممنوع اعلام شد. در اين شرايط و محدوديت هاي موجود،مصلحت ايجاب مي كرد كه به خاطر عواقبي كه ساخت يك فيلم مي توانست براي فيلمسازان داشته باشد تا حد امكان از اقتباس از نويسندگاني كه با حكومت زاويه داشتند صرف نظر كنند. «موج توفان» ساخته 1359 منوچهر احمدی با اقتباس از «مروارید شوماز» جان اشتاین بک، «نقطه ضعف» ساخته 1362 محمد رضا اعلامی با اقتباس از داستانی به همین نام نوشته‌ آنتونیس ساماراکیس،«بی‌بی چلچله» ساخته 1363کیومرث پوراحمد و براساس داستانی از ژوزه هائودو داسکونسلوس و اپیزود اول «دستفروش» ساخته 1365 محسن مخملباف، با نام‌ «بچه خوشبخت» براساس داستانی از آلبرتو موراویا از جمله آثاري بودند كه به صورت يك نسخه پاكسازي شده از متون خارجي ساخته شدند.به جز این‌ها تعدادی از فیلم‌ها نیز براساس آثار ادبی ایرانی ساخته‌ شدند؛ مانند «بند» ساخته 1360 غلامحسین طاهری‌دوست با اقتباس از داستانی نوشته محمود دولت‌آبادی، «جایزه» ساخته 1360‌ علیرضا زرین‌دست براساس «خوشبختی آقای‌ ایزدی» نوشته ابراهیم مکی، «استعاذه» ساخته 1362محسن مخملباف، براساس آیات قرآن و«بحار الانوار»علامه مجلسی‌ و «استعاذه» آیت ا... دستغیب، «بنفشه زار» ساخته 1362 محمد باقر خسروی، با نگاهی به داستان«عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی،«مادر» ساخته 1363 فتحعلی اویسی با الهام از شعری نوشته ملک الشعرا ي بهار و «جاده‌های سرد» ساخته 1364 مسعود جعفری جوزانی براساس داستانی از رضا سرشار به نام «اگه بابا بمیره». این روند نيز به مرور با وجود عدم استقبال مردم از این نوع فیلم ها باعث کم شدن تعداد فیلم های اقتباسی شد.
آثاري كه ماندند
شايد بسياري از مخاطبان ندانند كه كدام يك از فيلم هايي كه تاكنون تماشا كرده اند در زمره پروژه ناتمامي به نام سينماي اقتباسي در ايران جاي مي گيرد اما بايد گفت كه تعداد آن به ويژه در دودهه پيش نسبت به سال‌هاي اوليه انقلاب روند صعودي به خود گرفت! در سال 1365 ناصر تقوايي با برداشت آزاد از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همينگوي، فيلم «ناخدا خورشيد» را ساخت. تقوایی در این جنايي به خوبی توانست فضای داستان را تغییر دهد و عناصری از جنوب ایران را به فیلم راه بدهد و فیلمی با داستانی از یک نویسنده آمریکایی را با عناصر بومی بسازد. او حتی ماجرای قتل حسنعلی منصور را به این داستان واردكرده كه از نكات مثبت فيلم است. يكي از به ياد ماندني ترين همكاري هاي هوشنگ مرادي كرماني و كيومرث پوراحمد،اثر ماندگار«قصه هاي مجيد» است كه اولين نمايش تلويزيوني آن از سال 1369 تا 1370 بود و در قالب مجموعه تلويزيوني براي كودك و نوجوان ساخته شد. از داستان هاي هوشنگ مرادي كرماني اما، باز هم اقتباس شده است. در سال 1371محمد علي طالبي، فيلمي به همين نام و با اقتباس از اين كتاب ساخت كه يك بازيگر خردسال داشت و در جنوب روايت مي شد. اما در معرفي اثر بعدي باز هم، به نام داريوش مهرجويي در جايگاه فيلمساز بر مي خوريم. «سارا» فیلم مشهور و محبوب داریوش مهرجویی، با اقتباس از نمایشنامه «خانه عروسک» هنریک ایبسن در سال 1371 ساخته شد كه معضلات خانوادگی نمایشنامه ایبسن بسیار خوب در «سارا» نمود پیدا کرده بود. مهرجویی در اين فيلم حتي به نام شخصیت های کتاب هم وفادار بود.دو سال بعد يعني در سال 1373 و در روزگاري که کمتر مخاطبی با دی جی سلینجر آشنا بود،داریوش مهرجویی با اتکا به داستان خوب «فرانی و زویی» فیلم «پری» را ساخت. اين فیلم نيز به متن کتاب وفادار بود و تنها تغییرات کمی در اقتباس آن شکل گرفته که شاید مهرجویی از زهر تلخی داستان تا حدی کاست.اما بعد از فيلم «دو نیمه سیب» ساخته کیانوش عیاری، که از داستان «خواهران غریب» اریش کستنر ساخته شده بود، کیومرث پوراحمد نيز «خواهران غریب» را کارگردانی و با توسل به موزیک سعی در ارائه تصویری شاد براي اين فيلم کرد. تصویر دو مرحوم هنرمند، پرویندخت یزدانیان و خسرو شکیبایی در این فیلم همچنان، هم دیدنی و هم خاطره انگیز است. «درخت گلابي» نيز عنوان فيلم ديگري است كه بر اساس داستاني از گلي ترقي و با نام «جایی دیگر» ساخته شده با کارگردانی داریوش مهرجویی در سال 1376 روی پرده رفته است.كارگردان نام آشناي ديگر اما در اين معرفي،داوود ميرباقري است كه در سال 1376 فيلم به ياد ماندني «ساحره» را بر اساس داستان کوتاه «عروسک پشت پرده» صادق هدایت ساخت.در اين ميان نمي توان از بازي درخشان ويشكا آسايش در اين فيلم غافل بود.
دهه هشتاد در اقتباسي دوردست
در دهه هشتاد اما عنوان11 فيلم در حوزه اقتباس به چشم مي‌‌خورد.«گاو خوني» نام رمان کوتاهی از جعفر مدرس صادقی است که در ۱۳۶۰ نوشته شد. بهروز افخمی بر اساس این رمان فیلم «گاوخونی» را در سال ۱۳۸۱ کارگردانی کرد.شايد مهم ترين اقتباس در اين دهه از داستان «شب هاي روشن» از فئودور داستایوفسکی باشد که در سال 1848 نوشته شده است.بر اساس این داستان لوکینو ویسکونتی فیلمی با نام «شب‏‌های سفید» در ایتالیا ساخته است، همچنین در ایران فرزاد مؤتمن فیلمی به نام «شب‏های روشن» و با بازی مهدی احمدی و هانیه توسلی در سال 1381 ساخته است.اقتباس از داستايوفسكي اما در فيلم هاي ايراني كم نيست.«جنایت» فیلم محمدعلی سجادی است كه در سال 1382 ساخته شده و از داستان «جنایت و مکافات» فئودور داستایوفسکی الهام گرفته است.داستانی که در ادبیات جهان به اندازه کافی شهره است و جزيیات و شخصیت های ریز و درشت آن ممکن است هر کارگردانی را برای به تصویر کشیدن آن به وسوسه بیندازد. يك سال بعد يعني در سال 1383، فيلمي با نام «گرداب» به کارگردانی و نویسندگی حسن هدایت ساخته شد. این فیلم اقتباسی از یکی از داستان‎های کوتاه صادق هدایت به همین نام است.اما تنها بردن نام فيلم «مهمان مامان» كافي است تا فضاي خانوادگي و كمدي فيلم داريوش مهرجويي را دوباره براي علاقه‌مندان به سينماي او تداعي كند.اين فيلم از محصولات سال 1383 است كه بر اساس كتابي به همين نام ساخته شده است. همچنين «عروسک فرنگی» که ساخته فرهاد صبا است و در سال 1385 روی پرده رفته، بر اساس داستانی از آلبادسس پدس ساخته شده است.فيلم «کنعان»،اثر تحسين شده مانی حقیقی نيز كه از محصولات سينمايي سال 1386 است،با اقتباس از داستاني كه آلیس مونرو آن را نگاشته ساخته شده است.اين فيلم بعد از «چهارشنبه سوري» دومين همكاري مشترك ماني حقيقي و اصغر فرهادي محسوب مي شود.«تردید» اما از آن فیلم هایی است که سال ها مراحل تولیدش طول کشید، در میان کار متوقف شد و دوباره از سر گرفته شد. واروژ کریم مسیحی برای ساخت دومین اثرش سراغ اقتباس از «هملت» شکسپیر رفت. فیلمنامه «تردید» محصول سال 1387روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست می گیرد.در فیلم اشاره هایی به شخصیت شاهزاده دانمارکی می شود. در «سوپراستار» محصول سال 1387 ، تهمینه میلانی با انتخاب داستانی از هرمان هسه ، بار دیگر دفاع از حقوق بشر و بخصوص زنان را به تصویر کشید.فيلم «چهل سالگی» علیرضا ريیسیان هم كه محصول سال 1388 است با اقتباس از رمان ناهید طباطبایی ساخته شده است و تا حدي توانسته به متن وفادار باقي بماند.«اینجا بدون من» فیلم محبوب و مشهور بهرام توکلی محصول سال 1389 از نمایشنامه «باغ وحش شیشه‌ای» تنسی ویلیامز اقتباس شده بود.دست گذاشتن روی این نمایشنامه به اندازه کافی می تواند بار مثبتی برای یک اثر هنری باشد. توکلی هم با مهارت و تجربه توانست این فیلم را در شکلی ایرانیزه شده کارگردانی کند و داستان را باب میل مخاطب عام و خاص پیش ببرد.
دهه نود،مي توان اميدوار بود؟!
در دهه نود تاكنون،نام هشت عنوان از فيلم ها در حوزه سينماي اقتباسي به چشم مي خورد كه اولين آن با شروع دهه نود ساخت «پله آخر» محصول سال 1390 اقتباسی آزاد از داستان «مردگان» از مجموعه «دوبیلینی ها» به نویسندگی جیمز جویس است.علی مصفا با اقتباس از این اثر ادبی به نوعی به جنگ سینماگران اروپایی رفته و اثری سینمایی را تولید کرده است.«پله آخر» روایتی خطی ندارد و با خاطره‌گویی شکل گرفته است.فیلم چندان از داستان مردگان گرته برداری نکرده است و تنها در شکل گرفتن خط قصه به آن نگاهی داشته است. سیاوش اسعدی اما برای دومین فیلمش، داستان «شعله افتخار» دوایت تیلر را انتخاب کرد. اسعدی که در فیلم قبلی اش هم نشان داده بود که به فیلم های خیابانی و اجتماعی علاقه دارد،در فيلم «جيب بر هاي خيابان جنوبي» باز هم نگاه پررنگی به این معضلات داشت.در این فیلم مصطفی زمانی و نورا هاشمی دو بازیگر اصلی فیلم هستند.«شیار 143» فيلم اقتباسي ديگري به كارگرداني نرگس آبیار است که او آن را بر اساس رمانی با عنوان «اختر و روزهای تلواسه» در سال 1392 ساخت و برگزیده بهترین فیلم از نگاه تماشاگران در جشنواره فیلم فجر شد.«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» عنوان فیلم ديگري به کارگردانی بهروز افخمی است که در سال 1392 سیمرغ بهترین فیلم را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از مرجان شیرمحمدی ساخته شده است.«اتوبوسی به نام هوس»، نمایشنامه ای است که بارها از آن فیلم های بسیاری اقتباس و ساخته شده است. نمونه جهاني اش هم فیلم وودی آلن به نام «یاسمین غمگین» با بازی ماندگار کیت بلانشت است. بهرام توکلی هم این نمایشنامه را انتخاب کرد تا فیلم «بیگانه» را کارگردانی کند. فیلم با شکلی ایرانی و نگاهی به آن نمایشنامه درباره نسرین (پانته آ بهرام) معلم نقاشی یک آموزشگاه آزاد است که به بهانه دیدار با خواهر ناتنی اش (مهناز افشار) به خانه او می رود، اما آن جا برای چند روزی ماندگار می شود.اما طي آنچه تاكنون به آن پرداختيم، مهرجویی شاید جزو معدود کارگرداناني باشد که برای ساخت اكثر فیلم هایش دست روی آثار ادبی یا نمایشی گذاشته است. او برای فیلم «اشباح» ، نمایشنامه‌ای به همین نام از هنریک ایبسن را در دست گرفت. قصه فیلم درباره تیمسار سلیمانی و همسرش است در روابط خود به بن بست می رسند، تلاش های وکیل خانواده برای بهبود اوضاع زندگی آن ها بی نتیجه می ماند. فیلم در زمان پخش در جشنواره و بعد از آن در اکران نه تنها مورد اقبال قرار نگرفت بلکه انتقادهایی سخت و تیز را در بر داشت. چون کارگردان نه تنها نتوانسته بود به نمایشنامه وفادار باشد و ارزش آن را حفظ کند بلکه فیلمش را به ضعیف ترین شکل روانه بازار فیلم کرده بود. اما اگر فيلم «تابستان داغ» ابراهیم ایرج‌زاد را که خودش، تاثیر گرفتن از «کرامر علیه کرامر» را رد کرد كنار بگذاريم ،آن وقت مي توان گفت كه تنها فیلم اقتباسی سال 1395 فيلم «ایتالیا ایتالیا» است که به گفته کارگردانش، برداشتی از یک داستان کوتاه نوشته جومپا لاهیری بود. نکته اینجاست که در همان «ایتالیا ایتالیا» هم هیچ اسمی از جومپا لاهیری یا داستانش در تیتراژ فیلم نیست و از روی قرائن موجود در داستان ‌مي توان فهميد که داستان مورد نظر کاوه صباغ‌زاده برای فیلمش، داستان «یک موضوع موقت» از مجموعه «مترجم دردها»ست. این نیامدن اسم کتاب در تیتراژ تنها فیلم اقتباسی كه در جشنواره آن سال هم حضور داشت،شايد تصوير درستي باشد از وضعيت كلي آثار اقتباسي در سينماي ايران!
در انتها بايد گفت كه شايد اصلي ترين پيامد كاهش اقتباس در سينماي ايران، ضعف فيلمنامه و قصه گويي باشد؛ چيزي كه اغلب منتقدان آن را پاشنه آشيل سينماي ايران مي دانند. بيشتر كارگردان ها در اين دوران از سينما، دوست دارند خودشان هم فيلمساز باشند و هم نگارنده فيلمنامه. نتيجه اين است كه براي بسياري از مخاطبان سينما، مفهوم سينماي اقتباسي آنچنان كه بايد جا نيفتاده است. همچنان كه در ذهن بسياري از فيلمسازان ايراني نيز ، اقتباس مساوی است با کپی کردن. حتی مواردی هم بوده که کارگردان منکر شباهت بین فیلم‌نامه خود و متن مشابه شده است! همچنين در روندي كه از اقتباس در اين گزارش مطرح شد در مي يابيم كه به جز فيلم هايي كه امير نادري، با ساخت آن جهشي در روند بهبودبخش براي سينما برداشته، اغلب اقتباس هاي ايران سه مسير را تاكنون دنبال كرده‌اند. اولين و اصلي ترين اينكه از شهرت داستان هاي معروف استفاده كرده و تضميني براي فروش و موفقيت اثر خود بودند كه اين مسير البته تاكنون آنچنان كه بايد در سينماي ايران جواب نداده است.دوم اينكه با بهره‌گيري از داستان هاي ايدئولوژيك، حرف سياسي و عقيدتي خود را مطرح كنند كه بيشترين تعداد فيلم ها يي با اين سبك را در دهه 40 و سال هاي ابتدايي انقلاب مي بينيم، هرچند اين‌گونه فيلم ها به دليل داشتن ظرف زماني و يا ضعف در بيان،خيلي زود فراموش شدند و سوم اينكه متون آماده را براي سرعت بخشيدن به زمان ساخت فيلم خود استفاده كنند كه نتيجه اين مسير نيز پر واضح است! در اين ميان هرچند هنوز هم نمي توان بين خيل عظيم آثار سينمايي ساخته شده، تك فيلم هاي برجسته اقتباسي را مثال زد اما شايد بتوان يك شعور سينمايي را در كليت فضاي سينماي اقتباسي ايران ديد و همين شايد روزنه اي باشد براي اميدواري به روزی كه سينماي اقتباسي به تعداد مناسب و نحوه درستی ختم شود.