پیشینه «خراسانِ» خراسانی ها

نوائیان-خراسان تا چند دهه قبل، یک روزنامه محلی بود؛ روزنامه‌ای که می‌کوشید اوضاع و احوال شمال شرق ایران را برای مسئولان و مردم همین خطه انعکاس دهد و خواسته‌ها را پیگیری کند. مبنای فعالیت روزنامه از سال 1328 خورشیدی به این سو، چیزی جز این نبود؛ نه این‌که نسبت به امور و وقایع مملکت بی‌تفاوت باشد؛ نه! وقتی عرصه وسیع می‌شد، به ویژه در روزهای پرالتهاب انقلاب اسلامی، خراسان یک پارچه آتش بود و از همه ایران و برای همه ایرانیان سخن می‌گفت. در سال‌های پر شور و حرارت دفاع مقدس نیز، خراسان انعکاس دهنده اخباری بود که همه مردم این سرزمین دوست داشتند، بشنوند. ماجرای خراسان در روزها و ماه‌های پرالتهابی که بر این مرز پرگهر گذشته است، به همین‌ها خلاصه نمی‌شود. نام این جریده، با آزادی‌خواهی گره خورده است؛ 110 سال قبل، وقتی مشروطیت زیر غرش توپ‌های قزاقان رنگ می‌باخت و لیاخوف روس، شیرینی درهم کوبیدن خانه ملت را با محمدعلی‌شاه تقسیم می‌کرد تا استبداد صغیر متولد شود، این‌جا در این گوشه از ایران، مردانی پیدا شدند که جرئت فریاد زدن داشتند؛ می‌خواستند همپای برادران آذربایجانی خود، آزادی را فریاد بزنند؛ در آرزوی کشوری بودند، آباد و سربلند؛ بی‌هیچ وابستگی به اجنبی. همان روزها بود که سیدحسین اردبیلی، مخفیانه با میرمرتضی موسوی، صاحب چاپخانه «طوس» در بالاخیابان، قراری گذاشت و روزنامه یا بهتر بگویم، جریده‌ای بیرون آمد که نامش را خراسان گذاشتند. نخستین شماره‌های آن مملو بود از تلگراف‌های مشروطه خواهان اقصی نقاط ایران، به انجمن ایالتی خراسان؛ تلگراف‌هایی که از پایداری سخن می‌گفت؛ از ستارخان و باقرخانی که هنوز غیرت در رگ‌هایشان ته‌نشین نشده است و می‌خواهند مشروطیت را از چنگ دیو استبداد و استعمار، نجات دهند. نخستین شماره در اسفند 1287 بیرون آمد؛ حدود 110 سال پیش. خراسان عصر مشروطه، 24 شماره دوام آورد و کمی قبل از فتح تهران و سقوط استبداد صغیر، پرونده‌اش به ظاهر بسته شد. اما آن‌هایی که برای خراسان می‌نوشتند، سر از «طوس» و «نوبهار» درآوردند. این آخری را شیخ احمد بهار منتشر می‌کرد؛ روزنامه‌ای که برخی نویسندگان خراسان درآن مطلب می‌نوشتند و افرادی در آن پرورش پیدا کردند که بعدها، در ادبیات و روزنامه‌نگاری، به وزنه‌ای سنگین تبدیل شدند؛ افرادی مانند حسن عمید که بعدها در دوره جدید روزنامه خراسان، از تیرماه سال 1328، سردبیری روزنامه را برعهده داشت؛ مردی ادیب و صاحب‌سبک که «فرهنگ عمید» یادگار ادبی اوست.با وجود جو سیاسی حاکم بر کشور و جاذبه‌ای که فعالیت‌های سیاسی، به ویژه در سال‌های 1329 تا 1332 داشت، خراسان در کنار نوشتارهای سیاسی، به موضوع مطالبات شهروندی مردم، توجهی ویژه نشان داد و مبدل به روزنامه‌ای مردمی شد؛ روزنامه‌ای که می‌توانست تریبونی برای خواسته‌های افراد جامعه، از هر طبقه و صنفی باشد. این رویه، حتی پس از کودتای 28 مرداد 1332 و در شرایطی که سیاست صاحبان روزنامه تغییرات ناگهانی و اساسی کرد، همچنان حفظ شد و نام خراسان را در ذهن مردم مشهد و استان خراسان، نهادینه کرد. از افرادی که در این دوره تاریخی با روزنامه خراسان همکاری داشتند، می‌توان به روانشاد فخرالدین حجازی، زنده‌یاد دکتر علی شریعتی، استاد شفیعی کدکنی، پرویز خرسند و روانشاد دکتر غلامحسین یوسفی اشاره کرد.روزنامه خراسان، در دوران اوج‌گیری انقلاب اسلامی، متأثر از شور و نشاط سیاسی جامعه، به انعکاس اخبار راهپیمایی‌ها و مبارزات مردمی پرداخت. برای کسانی که می‌خواهند درباره وقایع مشهد در دوران انقلاب، پژوهش و تحقیق انجام دهند، خراسان یک منبع فوق‌العاده است؛ منبعی که هم نوشتاری و هم تصویری است. روزنامه‌ای که این روزها، جشن انتشار 20 هزارمین شماره دوره جدید را برگزار می‌کند و نخستین جلد از تاریخ پرفراز و نشیب آن، با عنوان «خراسان نامه» منتشر می‌شود، روزنامه‌ای است که از پنجره آن، می‌توان به بیش از یک قرن تاریخ پر فراز و نشیب خطه خراسان نگریست.