سطرهاي كتاب در سكانس‌هاي سينما

اقتباس ادبي همواره به همراه خود ، تضمين نسبي براي سازندگان فيلم به همراه داشته است
مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينما از جمله «پدرخوانده»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «سکوت بره‌ها»، «کازابلانکا» و «کشتن مرغ مقلد» اقتباسي بوده اند
فيلم هاي اقتباسي می‌توانند از اهرم شهرت کتاب‌های پرفروش و شناخته‌شده و مخاطبان آن‌ها استفاده کنند و در نتيجه موفقيت فيلم تقريبا قابل پيش بيني است
در يك دوره به‌خصوص،برخي از استوديوهاي فيلمسازي، فيلمسازان را براي سرعت در ساخت آثار تحت فشار گذاشتند، در نتيجه فيلمسازاني به سمت متن هاي آزموده شده در كشور هاي ديگر سوق پيدا كردند


سينما در مقايسه با ساير هنرها از حيات كم‌رمق‌تري برخوردار است.به اين صورت كه اگر عمر ديگر هنرها به عهد باستان مي رسد، تنها زمان اندكي از 100 سالگي سينما مي گذرد.با اين حال اين هنر نسبتا جوان توانسته از ديگر هنرها پيشي گرفته و از قدرت نفوذ خود ميان مخاطبان بيشترين بهره را بگيرد؛ قدرت نفوذي كه براي رسيدن به آن، از هنرهاي ديگر نيز استفاده كرده كه يكي از مهم ترين آن‌ها ادبيات است. بايد گفت از اوايل پيدايش سينما، اقتباس ادبي خون حيات بخشي در شريان هاي اين هنر بوده و نكته جالب اينكه حتي مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينما از جمله «پدرخوانده»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «سکوت بره‌ها»، «کازابلانکا» و «کشتن مرغ مقلد» نيز اقتباسي بوده اند. شايد يكي از اصلي ترين دلايل اين امر هم آن باشد كه كتاب ها از سال ها قبل‌تر ميان مردم آزموده شده و امتحان خود را پس داده بودند.در نتيجه فيلم هايي با اين سبك و سياق می‌توانستند از اهرم شهرت کتاب‌های پرفروش و شناخته‌شده و مخاطبان آن‌ها استفاده کنند و در نتيجه محبوبيت آن‌ها معلوم و موفقيت فيلم تا حدودي قابل پيش بيني بود، چراكه اقتباس ادبي همواره به همراه خود ، تضمين نسبي براي سازندگان فيلم به همراه داشته است.اين امر در دهه هاي اخير كه مسائل اقتصادي در سينما در حال رسيدن به اولويت هاست و به يكي از تاثيرگذارترين مولفه هاي سينما بدل شده،افزايش چشمگيري داشته است به طوري‌كه مي بينيم بسياري از فيلم هاي موفق و پرفروش اين سال ها،از روي تعدادي از پرفروش ترين كتاب هاي سال ها و دهه هاي اخير اقتباس شده‌اند.اين پديده ، دير زماني است كه در عمر نه چندان بلند سينما، به عنوان يك ژانر مستقل تعريف شده است به طوري كه در جشنواره سينمايي بزرگي مانند اسكار نيز بخش جايزه فيلمنامه اقتباسي اهدا مي شود.
تغییر در يك روند و تاثير بر يك فضا
تنها با جست‌وجوي اجمالي ميان موضوعاتي كه ادبيات داستاني ما طي چند دهه اخير از آن‌ها نشأت مي گيرد،به يك نوع روزمره شدن و گاه بازي با فرم و كلمات در ميان اين آثار مي رسيم كه در اكثريت آن‌ها،اين عنصربه وفور حس مي شود.گويي يك روند آشنا وجود دارد كه اكثريت نويسندگان، آن را سرلوحه كارهاي‌شان قرار مي دهند و آن هم به اين صورت نگاشته مي شود كه روزمرگي شخصيت هاي داستان اغلب با حوادث دروني و حسي آميخته شود.با اين همه،در ميان آثار اقتباس شده در سينماي ايران، فيلم هاي اميدواركننده و ماندگار كم نيستند. همکاری کیومرث پوراحمد با هوشنگ مرادی کرمانی، تلاش‌های کارگردانی همچون داريوش مهرجویی که هنوز هم مانند روزگار جواني، متن هاي ادبي را بهترين منبع قابل اتكا براي نگارش فيلمنامه هايش مي داند و با ساخت آثاری همچون مهمان مامان، درخت گلابی، پری و ... اين نكته را بارها ثابت كرده است، همکاری برخی نویسنده ها در نگارش فیلمنامه ها که اغلب از آثار داستانی خودشان است همچون اصغر عبدالهي، داود غفارزادگان، حسین مرتضاییان آبکنار، جعفر مدرس صادقی، نرگس آبيار و ... نشانگر این است که اگر چه از لحاظ كمي، سينماي اقتباسي روند نزولي داشته اما از لحاظ كيفي و شيوه اقتباس مي توان رشد چشمگيري را در آن شاهد بود.
تاريخچه اقتباس در سينماي ايران
آوانس اوهانيانس و ابراهيم مرادي، شايد از جمله سه، چهار هنرمندي باشند كه سينماي ايران با نام آن‌ها آغاز مي شود. اوهانيانس به عنوان اولين كارگردان سينما و باني نخستين مدرسه بازيگري در ايران و مرادي كه با حضور در شاخه هاي مختلف سينما از پيشگامان اين عرصه محسوب مي شد، تا قبل از دوران فترت سينما طي سال هاي 1316 تا 1327 با كمترين امكانات فني و سنگ اندازي هاي فراوان به ميدان آمدند اما سختي ها را تاب نياورده و به ميانه هاي مسير نرسيده، بازگشتند!از ميان اين جمع آغازگر،تنها عبد‌الحسین سپنتا ماند كه هم مسير با معضلات سياسي و سينماي جا نيفتاده ميان مردم كوچه و بازار، فيلم هاي خود را مي ساخت و روانه بازار سينماي ايران مي كرد. وي پس از «دختر لر» ، چهار فيلم ديگر ساخت و بازار سينماي ايران را تا حدودي گرم نگاه داشت. شايد بتوان ردپاي كمرنگ اقتباس در سينماي ايران را همان حوالي جست‌وجو كرد، چراكه اكثر فيلم هاي سپنتا درون مايه تاريخي، ادبي و ملي داشتند و از دامنه فرهنگي محدود و اجتماعِ سياست‌زده و ناآرام آن روزها وام مي گرفتند. گام بعدي سپنتا، باز بر زمين اقتباس بود؛ رفتن سراغ سرگذشت فردوسي و چگونگي سرايش شاهنامه ،عشق اندوهبار ليلي و مجنون ، ماجراهاي شورانگيز شيرين و فرهاد و لشكركشي نادرشاه افشار به هند و فتح لاهور نيز از جمله فعاليت هاي وي بود كه ته مايه هاي اقتباس در آن‌ها حس مي شد. به اين ترتيب «شيرين و فرهاد» در سال 1314و«ليلي و مجنون» در سال 1315 نخستين اقتباس هاي ادبي سينماي ايران بودند كه توسط سپنتا ساخته شده و بعدها چندين بار با الهام از ماخذ آن‌ها فيلم هاي ديگري هم ساخته شد.
جدي ترين گام هاي اقتباسي
چند سال بعد،قلم افرادي كه سال ها در زمينه قصه و نمايشنامه نويسي فعاليت كرده بودند به سينما ورود پيدا كرد و همين ورود نويدبخش اتفاقات خوشايندي در سينماي اقتباسي ايران شد.افرادي همچون فضل‌ا... بايگان،محمد حجازي،حاج رفيع حالتي،احمد بهار مست،پرويز خطيبي،محمد شب پره،عطا ا... زاهد،علي كسمايي،هايك كاراكاش،مجيد محسني و... كه به نوعي اكثر فيلم هاي دوران فترت و سال هاي اول پس از آن دوره،اقتباسي از داستان هاي پاورقي و نمايشنامه‌هاي آن‌ها محسوب مي شد.اين ورود توفاني اما به سرانجام چندان درخشاني منجر نشد چراكه اين افراد شناخت چنداني از سينما نداشتند و فيلم هاي ساخته شده از آثار آن‌ها نيز بيشتر شبيه به نمايش صوري يك متن بود كه كمبود مولفه هاي سينمايي در آن‌ها بسيار به چشم مي آمد.در سال 1330 دو فيلم «خواب هاي طلايي» ساخته معز ديوان فكري و «پريچهر» ساخته فضل ا... بايگان با اقتباس ادبي ساخته شدند كه اولي عينا شبيه به نسخه اي بود كه روي صحنه تئاتر اجرا شده بود و به دليل ضعف ساختاري بسيار، حتي اسمي از آن به ميان نمي آورند.«پریچهر» هم كه برداشتي آزاد از داستاني به همين نام نوشته محمد حجازي بود، به خاطر كپي نعل به نعل از روی داستان كه در نهايت خلق اثري تازه و بديع را سبب نشد،نه در كوتاه مدت براي فيلم دستاوردي داشت و نه توانست تاثیری بر روند رشد سینما و اقتباس سينمايي در ايران داشته باشد.فیلم اقتباسی بعدی را در سال 1331 پرویز خطیبی با نام «حاکم یک روزه» و بر اساس نمایشنامه ای به نام «جنون» ساخت که برای اولین بار تفاوت هایی با متن نمایشنامه داشت و این تفاوت بدعت تازه اي در روند ساخت فيلمنامه هاي اقتباسي بود. بعد از آن حسین مدنی طنزنویس رادیو، «جدال با شیطان» را بر اساس نمایش رادیویی «همسر شیطان» جمشید وحیدی ساخت و منصور مبینی هم «اشتباه» را در سال ۱۳۳۲ بر اساس یکی از داستان های آندره موروا ساخت که به همراه آثاري همچون «گل نسا» و «اشتباه» فیلم هایی بودند که بر اساس متون خارجی و غیرمعروف ساخته شده بودند و نه بر اساس قصه هایی که می‌توانست به علت مقبولیت عمومی فروش را تضمین کنند.
روزنه اي رو به جغرافياي خارج از ايران
در سال هاي بعد اما ، سينماي اقتباسي ايران وارد فاز تازه اي شد و آن هم آثاري بودند كه با اقتباس از متون خارجي اقتباس مي شدند. يكي از دلايل ورود به اين فاز تازه هم اين بود كه در يك دوره بخصوص،برخي از استوديوهاي فيلمسازي، فيلمسازان را براي سرعت در ساخت آثار تحت فشار گذاشتند، در نتيجه فيلمسازاني كه تا آن زمان از بهره گيري هاي خود از متون ايراني نتيجه‌اي نگرفته بودند، به سمت متن‌هاي آزموده شده در كشور هاي ديگر سوق پيدا كردند، متوني كه در شرايط جغرافيايي ديگر با اقبال مواجه شده بودند و انتظار مي‌رفت در ايران نيز مردم را تا پايان زمان فيلم در تماشاخانه ها نگاه دارند. در سال 1332 صمد صباحي، فيلم «مشهدی عباد» را بر اساس نمایشنامه «اُلماسن بواُلسون» که در ترکی به معنای «این یکی نشد اون یکی» ساخت. این فیلم که با موضوعیت رشوه خواری و پایمال شدن حقوق زنان بود، به نوعی از اولین فیلم ها با گرایش نقد اجتماعی محسوب مي شد که می توانست آغاز خوبی براي سينماي نوع خودش باشد اما همین فیلم هم به مانند اغلب فیلم های اقتباسی قبل از خود اقبال عمومی نيافت و ادامه دهنده اي در ميان فيلمسازان براي خود پيدا نكرد. در ادامه اين روند، مهدی ريیس‌فیروز «لغزش» را براساس‌ رمان «مادام کاملیا» ساخت و محمد رضا زندی «خسیس» را در سال ۱۳۳۴ براساس نمایشنامه «مولیرو گرجی عبادیا» و احمد فهمی‌ «غروب عشق» را با الهام از «رومئو و ژولیت» شکسپیر عرضه‌ کردند. از دیگر فیلم هایی که از متون خارجی اقتباس کردند و هیچ موفقیتی نه درگیشه و نه در هنر سینما کسب نکردند فیلم «بازگشت به زندگی» با اقتباس از رمان «زندگی پس از مرگ» نوشته ماری کوری بود که عطاا... زاهد آن را در سال ۱۳۳۶ ساخت. اصلي ترين دليل عموميت پيدا نكردن و عدم اقبال نسبت به اين فيلم ها شايد اين بود كه آن فضا سازي‌ها هيچ سنخيتي با آداب و رسوم و اتمسفر زندگي مردم ايران نداشت و حتي تلاشي براي بومي كردن آن فضاها نيز نمي شد.به همين دليل در اين دوره باز هم نمي‌توان از يك اقتباس موفق نام برد.بعد از بهره گيري نافرجام از پاورقي هاي رمانتيكي كه امثال مستعان و محمد حجازي مي نوشتند، متاسفانه برداشت از متون خارجي هم نتوانست سينماي اقتباسي را از افتادن به ورطه نابودي نجات دهد. در نتيجه فيلمسازان علاقه‌مند رجعت به متون قديمي و كهن ايراني كردند تا شايد بتوانند نبض مخاطب را بالاخره به دست گيرند. در نتيجه با تكيه به فیلم هایی همچون «امیرارسلان نامدار»، «لیلی و مجنون»، «رستم و سهراب»، «بیژن و منیژه» و «رستم دستان» در همان دوران يعني حد فاصل بين سال هاي 1333 تا 1337 ساخته شد. در حالي كه هنوز هم مشخص نبود معضل كجاست!
معضلي به نام متن!
بايد گفت معضلي كه در سال هاي اول، سينماي اقتباسي ايران با آن دست به گريبان بود،اين بود كه متوني كه تا آن روز در ساخت فيلم ها اقتباس شده بود يا متون قديم فارسي بودند يا متون خارجي يا نمايشنامه هايي كه از متون خارجي كپي شده و يا به نوعي غير اصولي بومي شده بودند.در سال 1343 و بعد از آن سال 1345 اما با ساخت دو فيلم، تحولي در سينماي اقتباسي ايران شكل گرفت. اولين فيلم «شب‌قوزي» ساخته فرخ غفاري بود كه از داستان «خیاط، احدب، یهودی، مباشر و نصرانی» از شب بيست و چهارم داستان هاي «هزار و يك شب» اقتباس و نگاشته شده و بخشي از فضاي سياه دهه 40 سينماي ايران را به نمايش مي گذاشت.در اين فيلم براي اولين بار نگاه جدي و عميق به متن توسط كسي انجام شده بود كه سينما را به خوبي مي شناخت و همين باعث شد اين فيلم نماينده ايران در جشنواره فيلم كن باشد و بعد از آن به جشنواره هاي ديگر نيز راه پيدا كند.بعد از اين فيلم و زماني كه اسماعيل كوشان، داستان «امير ارسلان نامدار نقيب الممالك» را روي پرده برد، استقبالي از اين فيلم صورت گرفت كه همان توانست نقطه شروعي براي آشتي مردم با فيلم هاي اقتباسي باشد.قدم موثر بعدي در سال 1347برداشته شد. در اين سال فيلمي با اقتباس از رمان «شوهر آهو خانوم» كه در سال 1340 جايزه كتاب سال سلطنتي را برده بود روي پرده رفت. هر چند تاقبل از ساخت اين فيلم و بنا به تجربه هاي پيشين،طبق پيش بيني،منتقدان اين فيلم را هم مانند ساير فيلم هاي اقتباسي شكست خورده مي دانستند اما فيلم داوود ملاپور با اقبال منتقدان و مخاطبان روبه رو شد و همين امر نقطه عطفي از ساخت فيلم هاي اقتباس شده از رمان هاي فارسي شد. اما شايد بتوان فیلم «گاو» مهرجويي را یکی از مهم‌ترین اقتباس‎های تاریخ سینمای ایران خواند. این فیلم در سال ۱۳۴۸ و بر اساس داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی ساخته شده و در جشنواره‌های بین‎المللی به نمایش درآمد. همان فيلم كه ساعدی درباره ساخت آن حساسیت‌های زیادی نشان داد. از جمله اينكه دايم سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و كاملا در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم و همچنين فشارها، باز هم برخی بخش‌هاي فيلم حذف شدند. علي حاتمي نيز در اولين فيلم خود با نام «حسن کچل»،که آن را در سال ۱۳۴۸ کارگردانی کرده، به زعم بسياري از اقتباس ادبي استفاده كرده است. داستان این فیلم نزدیکی زیادی با داستان «دختر روس در شب سه‌شنبه» از کتاب «هفت پیکر نظامی گنجوی» دارد. این فیلم در حال و هوای ایران قدیم ساخته شده و آهنگین (موزیکال) است.
سرلوحه بحث برانگيزي همچون «بوف كور»!
«بوف کور» رمانی مطرح و بحث‌برانگیز از صادق هدایت است.این کتاب تا کنون منشأ خلق کتاب‌های زیادی بوده که تلاش کرده‌اند این رمان را تفسیر کنند، همچنین فیلم‌هایی بر اساس آن ساخته شده؛ رائول روئیز، سینماگر شیلیایی مقیم فرانسه، فیلمی را با نام «بوف کور» با برداشت آزاد از این رمان ساخت، همچنین داریوش مهرجویی الگوی خود را برای ساخت «هامون»، «بوف کور» می‌داند. «هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال 1368 ساخته شده و با بازی خسرو شکیبایی و بیتا فرهی روی پرده رفته است.علاوه بر این بزرگمهر رفیعا بر اساس «بوف کور» فیلمی ساخته که در واقع پایان‏‌نامه اوست و در یکی از کشورهای آمریکای لاتین فیلمبرداری شده است.کیومرث درمبخش هم فیلم «بوف کور» را در سال 1354 ساخته است. در این فیلم پرویز فنی‌زاده نقش پیرمرد خنزرپنزری را بازی می‌کند كه بخشي از داستان حول محور او مي چرخد.احمد الستی هم بر اساس این رمان در فرانسه فیلمی ساخته است.
دهه پر اقتباس 50
شايد بتوان دهه 50را يكي از پر اقتباس ترين دوره‌هاي اقتباس در سينماي ايران قلمداد كرد.پس از فيلم موفق ناصر تقوايي با عنوان «آرامش در حضور ديگران» كه در سال 1349 و بر اساس داستاني با همين نام از غلامحسين ساعدي روي پرده رفت با شروع دهه 50، دوران پركار سينماي اقتباسي در ايران آغاز شد. بايد گفت در ميان كارگردانان ايراني، داريوش مهرجويي از پركارترين فيلمسازان در حوزه سينماي اقتباسي است.«پستچی» از اولين آثار ساخته شده توسط او در حوزه اقتباس و محصول سال 1351 است. در اين فيلم كه بر اساس نمایشنامه‎ای از گئورگ بوخنر به نام «وویزک» ساخته شد، علی‎ نصیریان، عزت‌ا...انتظامی و ایرج راد نقش‌آفرینی کرده‌اند.
فيلمساز پركار بعدي،مسعود کیمیایی است كه فیلم «خاك» را براساس داستان «آوسنه باباسبحان» نوشته محمود دولت‌آبادی ساخت. این فیلم در شهریور ۱۳۵۲ اکران شد و متعاقب آن دولت‌آبادی در یادداشتی به آنچه تغییر نظرگاه داستان خود می‌نامید، اعتراض کرد.بخشی از نامه اعتراضی دولت‌آبادی به این شرح است: «باباسبحان یک داستان سرزمینی و محدود به مسائل درونی است. مبنای واقعی و گرایش به واقعیت دارد و از جنبه‌های کنایی (سمبلیک) برکنار است. همچنان‌که نویسنده باباسبحان هم برکنار است.‌ من کار کیمیایی را در فن و تکنیک و خلق بعضی صحنه‌ها ستایش می‌کنم، اما آگاهانه یا ناآگاهانه کیمیایی در ارائه داستان به صورت فیلم زاویه‌ای جدا از زاویه دید من انتخاب کرده است و من خود را با نظرگاه او در تضاد می‌بینم. من متاسفم! نه برای خودم، زیرا تاب شنیدن زخم زبان این و آن را دارم. حتی برای کیمیایی هم متاسف نیستم، چون او باز هم یک فیلم پرفروش ساخته است... من تنها برای «آوسنه باباسبحان» متاسفم. دلم می‌خواست از یک داستان ملی فیلمی چنین ساخته شود. چنین نیز می‌پنداشتم، اما نشد و باباسبحان‌ها به تاراج رفتند. یک بار در زمین و یک بار در فیلم!»
تنگسیر نخستین رمان صادق چوبک است و ماجرای رمان در تنگسیر، دواس و بوشهر می‌گذرد. «زایر محمد» قهرمان این داستان، از شخصیت‌های ماندگار ادبیات ایران است. امیر نادری در سال 1352 بر اساس این رمان ، فیلمی به همین نام ساخت که در آن چهره‌‏هایی چون بهروز وثوقی، پرویز فنی‌زاده، جعفر والی و عنایت بخشی بازی می‏‌کردند.«دایره مینا» نيز فیلم سینمایی ساخته‌شده در ۱۳۵۳ به کارگردانی داریوش مهرجویی است. اين فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس، برلین و سپس ایران به نمایش درآمد. این فیلم بعد از «گاو» دومین کار مشترک مهرجویی و غلامحسین ساعدی است. فیلمنامه «دایره مینا» از داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» اقتباس شده است.غلامحسین ساعدی در بازنویسی و حتی هنگام ساخت فیلم با مهرجویی و گروه همکاری می‌کرد.«دایی جان ناپلئون» نيز نام کتابی طنز از ایرج پزشکزاد است که آن را در سال 1349 نوشت و ناصر تقوایی بر اساس آن در سال 1355، یک مجموعه تلویزیونی به همین نام ساخت.فيلم سينمايي «غزل» نيز در سال 1355 با کارگردانی مسعود کیمیایی و بر اساس داستان کوتاه «مزاحم» از خورخه لوئیس بورخس ساخته شده است.درهمين سال‌ها فيلم هاي اقتباسي به نسبت بهتري هم از متون خارجي ساخته مي شد كه نشانگر اين بود كه مساله اقتباس كم‌كم مساله شناخته شده و جا افتاده است و سينماي ايران كم‌كم مي تواند فرق بين اقتباس و كپي نعل به نعل از متون را ياد بگيرد!