روزنامه ابتکار
1397/10/11
چرا دانشآموزان و دانشجویان چنان که باید به درس ادبیات علاقهمند نیستند؟ زنگ «ادبیات» دوستداشتنی!
گروه فرهنگ - سالهای دور، بوستان و گلستان سعدی، دیوان حافظ و مولانا بخش مهمی از آنچیزی بود که در مکتبخانهها به محصلان آموزش داده میشد. به همین دلیل ادبیات بخشی از زندگی بچههای نسلهای گذشته بود. اما دورهای رسید که ادبیات خواندن، آن هم در دانشگاه چندان از نظر جامعه جدی به نظر نمیآمد. گویا رشته ادبیات زنگ تفریح است و دانشجویانش هم از سر ناچاری این رشته را میخوانند، فارغ از آنکه این دانشجویان هستند که باید از زبان فارسی و ادبیات کهن این سرزمین در برابر حملاتی که هر روز در معرض آن است، حفاظت کنند.تستی یا تشریحی؟
کتاب ادبیات، یکی از اصلیترین دروس در دوران تحصیل دانشآموزان است، اما آیا این درس توانسته است به آن اندازه که باید، شور و شوق و علاقه به ادبیات را در دانشآموزان زنده کند؟ زهیر توکلی، شاعر و معلم زبان و ادبیات فارسی در اینباره به ایسنا گفته است: بچهها اهل مطالعه نیستند و با دو ساعت در هفته که زنگ ادبیات است هم نمیشود آنها را اهل مطالعه کرد. آنها باید مطالعه کنند تا به ادبیات علاقهمند شوند در حالیکه متاسفانه دانشآموز کتابخوان خیلی کم داریم. ساختار آموزش و پرورش طوری است که مبتنی بر کنکور است و حجم کتاب درسی هم بالا است. مطالبی هم که باید گفته شود تا بچهها برای کنکور آماده شوند زیاد است. برای همین اصلا فرصت نمیشود تا معلم بتواند خارج از کتاب حرفی بزند. شیوه تدریس خود درسهای کتاب را هم نمیشود مبنی بر این گذاشت که معلم ذوقی درس بدهد. پس باید مبتنی بر این باشد که مثلا به دانشآموزان بگوییم اینجا آرایه لفونشر دارد و صرفا به گفتن آرایهها و قواعد کتاب که مورد نیاز کنکور است اکتفا کنیم. اینها مطالبی است که به هیچ درد دانشآموز نمیخورد و حتی دانشآموزانی که بخواهند در رشته ادبیات فارسی ادامه تحصیل بدهند، این مباحث با این روش، اصلا و ابدا به دردشان نمیخورد و فقط باعث زدگی آنها از این درس میشود.
فرح نیازکار، مدرس دانشگاه اما معتقد است قبل از هر چیز باید ببینیم که از ادبیات چه انتظاری داریم. او گفت: پیش از هر چیز، باید به این مسئله پرداخت که ما از ادبیات چه انتظاری داریم و بر اساس چشمانداز انتظاری که از ادبیات داریم، به این مهم برسیم که آیا برای دستیابی به انتظاراتمان، شرایط و بسترهای مقدماتی آن را فراهم آوردهایم یا خیر؛ برای این منظور مثلا در ذهن من پرسشهایی شکل میگیرد همانند اینکه آیا ما میتوانیم از ادبیات به عنوان یک فرآیند کاربردی در جامعه یاد کنیم؟ اگر در واقع در اجتماع نیازسنجی کنیم، نمیتوانیم نقش ادبیات را در جامعه نادیده بگیریم. توقعی که ما از هنر داریم، چیست؟ آیا هنر خلق میشود برای ایجاد لذت هنری صِرف؛ یعنی هنر برای هنر یا اینکه هنر برای اجتماع؟ این دو نظریه، هر کدام به نوبه طرفدارانی دارند که در جایگاههایی قابل تامل است، اما برای دانستن نقش ادبیات در اجتماع، کافی است تاریخچه ادبی را کمی ورق بزنیم، آنگاه میبینیم که اتفاقات مهمی در این عرصه افتاده است.
سوالشان این است بخوانیم که چه شود؟
اما چرا با وجود سالها آشنایی با شاعران و اشعارشان و خواندن نوشتههای نویسندگان بزرگ ایران و جهان در کتابها باز هم دانشآموزان از این درس لذت نمیبرند؟ توکلی گفت: آموزش ادبیات ما آموزش ادبیات نیست بلکه آموزش کنکور است. در کنکور هم چیزهایی که از دانشآموز میخواهند هیچ ربطی به لذت بردن از ادبیات و زیباییشناسی ادبیات ندارد. از همه بدتر چیزی است به اسم قرابت معنایی و تناسب مفهومی، که گاهی وقتها هر چهار گزینه خارج از کتاب است و دانشآموز میپرسد «من چطور میتوانم این تستها را بزنم»؛ ما هم میگوییم که هیچ چارهای ندارد جز اینکه تستهای زیادی از آن بزند. مسخرهتر از آن این است که از یک بیت گاهی میشود چند معنای مختلف برداشت کرد و این باعث میشود که در واقع حتی بیش از یک گزینه درست باشد. اینها باعث میشود که نتوان در کلاس ادبیات چیزی به نام لذتبردن از ادبیات را با آنها تمرین کرد و پرورش ذوق ادبی دانشآموز در چنین کلاسهایی میسر نمیشود.
مریم کهنسال، مدرس دانشگاه نیز در اینباره گفت: یکی از مهمترین عوامل پرهیز دانشجویان از خوانش متن و دنیای ادبیات، افزون بر تکراری و یکسویه بودن مطالب درسی کتابهای فارسی عمومی، مواجه شدن آنان با تعداد بسیاری از آرایههای ادبی و سالشمارهای زندگی شاعران و نویسندگان است که دانشجویان هرگز نه ضرورت آن را درک کردهاند و نه به درستی آنها را آموزش دیدهاند؛ بنابراین در کلاسهای فارسی عمومی، متون ادبی را تنها با هدف درک ساده متن و آشنایی با زیباییهای کلامی آن بدون تکیه بر اصطلاحهای ادبی دشوار و البته تمرین خوانش متن ادامه میدهیم. به مرور که دانشجویان با این روش بیشتر با کلاس و با درس ادبیات انس میگیرند به فراخور توانمندی و علاقههای هر گروه، مقالاتی در رابطه با موضوعهای موردعلاقه آنان به عنوان کار گروهی و کار جانبی کلاس، با هم میخوانیم و یاد میگیریم.
نسرین فقیه ملکمرزبان، مدرس دانشگاه اما علت عدم علاقه دانشآموزان و دانشجویان را بیشتر مشکل در برنامهریزیها دانست و گفت: بچهها به ادبیات علاقهمندند، اما از دو جهت دارند لطمه میخورند؛ اول آمادگی برای رشته ادبیات فارسی و تشخیص ارزشهای آن است که متاسفانه برنامهریزهای آموزش و پرورش خیلی در این زمینه دقیق کار نکردهاند و دوم آینده شغلی و حتی آینده ارتباط اجتماعی است. در این قضیه ما برنامهریزها هستیم که بچهها را به شکلی درآوردهایم که متاسفانه الان از هر کلاسی فقط تعداد کمی اهل کار و رغبت به علم هستند، بقیه به اجبار حضور دارند چون با خودشان فکر میکنند آیندهای ندارند.
ادبیاتی که پول ندارد!
اما شاید یکی از دلایل بیعلاقگی دانشآموزان امروز به دلیل ناامیدی دانشآموزان در توانایی کسب درآمد از رشتهای مانند ادبیات باشد. اما آیا واقعا فرصت شغلی برای کسانی که ادبیات خواندهاند وجود ندارد؟ توکلی در پاسخ به این سوال گفت:این روزها هر کس با هر رشته و تخصصی ویرایش متن انجام میدهد، در حالی که همین ویرایش فنی، زبانی و ادبی را اگر اجازه میدادند تا اتحادیهای برایش بهوجود بیاید و در دانشکدههای ادبیات گرایش علمی ویرایش تاسیس شود و گفته شود کسی میتواند ویرایش کند که این رشته را گذرانده باشد و آزمون عملی بدهد، آنوقت دانشآموز میدانست اگر رشته ادبیات را بخواند، میتواند از آن پول دربیاورد. در رشتههای علوم انسانی ما ظرفیتهای خیلی خوبی برای پولسازی داریم اما اینها صاحب ندارند در حالی که در دیگر رشتهها صاحب دارند.
فقیه ملکمرزبان هم با تایید وجود نداشتن موقعیت شغلی برای فارغالتحصیلان گفت: وقتی چندینهزار دانشجوی ادبیات گرفته میشود اما امکان شغلی وجود ندارد، این یک نوع بیاعتبار و مسخره کردن است. این موضوعات برای آقایان هیچ اهمیتی ندارد و استراتژی کلان کشور ارج گذاشتن به هنر نیست، در نتیجه فقط شعار داده میشود.
با وجود تمام موارد مطرح شده، آیا راهی برای ایجاد علاقه بین دانشآموزان و حتی دانشجویان وجود ندارد؟ نیازکار میگوید: تشخیص اینکه ما در چه زمانی هستیم و در چه مکانی قرار گرفتهایم و اینکه نیاز آن روز زمان و مکان ما چیست، میتواند راهگشایی باشد برای اینکه ما را هدایت کند به سمت اینکه چه نوع ارتباطی را با این علم برقرار کنیم و چگونه آن را انتقال دهیم؛ گاهی ضرورت ایجاب میکند که در قالب موسیقی، در قالب فیلم و تئاتر و گاه در قالب مناظرههایی جدی آن را به مخاطب ارائه کنیم؛ گاه ادبیات عامیانه کاربردی میشود و گاه ادبیات حماسی و غنایی... . همه اینها بازمیگردد به ظرفیت اندیشگانی فردی که قرار است این مفاهیم را انتقال دهد، که در این صورت آن شخص باید با روح و جان ادب را و ادبیات را دریافته باشد. در این صورت قهرمانها و شخصیتهای آثار ادبی و خلق شعرها و نمایشنامهها و داستانها در واقع میتوانند به کالاهای فرهنگی ما تبدیل شوند. این تولید کالای فرهنگی یعنی رسیدن به نقطهای که ادبیات کاربردی را برای ما رقم میزند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
روحانی در دیدار با وزیر و مدیران ارشد وزارت نیرو:
صداوسیما تصور میکند تعریف از دولت ، مکروه است
ناصر فکوهی
بهداشت به مثابه مسئله امنیت ملی
چرا دانشآموزان و دانشجویان چنان که باید به درس ادبیات علاقهمند نیستند؟
زنگ «ادبیات» دوستداشتنی!
«ابتکار» از نهایی شدن طرح «تشدید مجازات مرتکبان اسیدپاشی» در کمیسیون قضایی مجلس گزارش میدهد
دفاتر مسافرتی معتقدند نمایشگاههای گردشگری خارجی هیچ دستاوردی برایشان ندارند
گردشگران انحصاری
گزارش «ابتکار» از مهمترین وقایع سال 2018
جهان در سالی که گذشت
«ابتکار» از واقعیتها تا شایعات استعفای وزیر بهداشت گزارش میدهد
ماندن یا رفتن آقای وزیر
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین مطرح کردند
بشارت پیروزیهای بزرگتر از بهزانو درآوردن ۴۸ ساعته رژیم صهیونیستی
سخنگوی وزارت خارجه خبر داد
دیدار نمایندگان طالبان با عراقچی در تهران
نه آتش و نه جشن، در جستجوی یک راه سوم
درسهای «روایت کربلای۴» برای همه