تبعات اخروی ریاست

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز گذشته در ابتدای درس خارج فقه به شرح حدیثی از پیامبر اعظم صلوات‌ ا...‌علیه و ‌آله درباره‌ «تبعات اخروی ریاست» پرداختند. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌ ا... خامنه‌ای، متن بیانات ایشان به این شرح است: «بسم‌ ا...‌الرّحمن‌الرّحیم، الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة  ا... علی اعدائهم اجمعین، عن النّبیّ صلَّی ‌ ا... علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلی عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلی عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلی غِلِّهِ. لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلی عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلی عُنُقِه؛ این حدیث درباره‌ بنده و امثال بنده است؛ رسول اکرم صلّی  ا... علیه و آله فرمود که هیچ کس نیست که بر 10 نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد ــ هر کسی که بر 10 نفر، نه حالا بر 80 میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛  ــ "اِلّا جی‌ءَ بهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلی عُنُقِه"، [مگر این که] این آدمِ رئیس را که این ‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست ‌بسته او را وارد محشر می کنند، آن هم به این شکل که دست اش به گردنش بسته است. نفس این مسئولیت و آمریت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب می کند این را.  در آن حوزه‌ مأموریت که ما آن جا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام می گیرد که ما می توانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت، پُست نگهبانی ماست دیگر یا بعضی از کارها باید انجام می گرفت در حوزه‌ مأموریت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر این که ما نفهمیدیم، دقت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاء ا... بعداً، فردا و ضایع شد، فوت شد.  اگر عقل داشته باشیم، نباید دنبال ریاست بدویم  اگر ما عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی می دوند دنبال ریاست، نمی فهمند که نفس این آمریت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمی است. مغلولاً می‌آورند او را در پای محاسبه‌ الهی. فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه اگر او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آن چه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجه او نبود، این جا رها می کنند او را. بالاخره شارع مقدس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عن‌تقصیرٍ نباشد ــ گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهل مان عن‌تقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کرده‌ایم، زحمت مان را کشیده‌ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده ــ این [قصور]، این جا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه. وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلی غِلِّه اما اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است ــ هرجور بدعملی که فرض کنید ــ این جا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا می کند. می‌بینید بعضی برای نمایندگی مجلس خودشان را می کُشند!  این ها را باید ما بفهمیم؛ این ها را باید بفهمیم. دنبال کرسی‌های ریاست [بودن] ــ چه ریاست اجرایی، چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را می کُشند، اگر راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیت اش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار می زند که چرا نشد ــ عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر این ریاست، مایه‌ یک چنین دغدغه‌ای است، خب انسان رها کند؛ مگر این که واقعاً متوجه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است.]  امام فرمودند نامزدی بر تو واجب عینی و تعیینی است بنده دوره‌ دوم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به این که نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دوره‌ اول که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دوره‌ دوم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمی شوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آن جا «خُذها بقُوَّة»؛ (۴) باید با قوّت انسان دنبال بکند.