من از پنجره باز می ترسم

شايد روزي كه فيفا اعلام كرد پرسپوليس يك سال قادر به جذب بازيكن نيست، هيچ‌كس حتي تصورش را هم نمي‌كرد اين دوران طولاني تبديل به مقطعي درخشان از تاريخ باشگاه شود و اين همه قاب زيبا و فراموش‌نشدني بسازد. قهرماني در ليگ هفدهم، رسيدن به فينال ليگ قهرمانان آسيا و باقي ماندن در كورس مدعيان امسال، كارنامه باورنكردني تيمي است كه هيچ بازيكن جديدي نگرفت، طارمي، مسلمان، احمدزاده، محرمي و اميري از آن جدا شدند و ماهيني و انصاري را هم به خاطر رباط پاره از دست داد. روي كاغذ كاري كه تيم برانكو كرد در حد «غيرممكن» بود، اما اين پرسپوليس آن‌قدر مصمم، جنگجو و البته با كيفيت بود كه توانست دوران تلخ محروميت را با سربلندي پشت سر بگذارد. حالا همه خوشحالند از اينكه پنجره‌ها دوباره باز شده و پرسپوليس هم مثل ساير باشگاه‌ها مي‌تواند خودش را تقويت كند.
راستش اما اين مساله همان اندازه كه خوشحال‌كننده است، مي‌تواند باعث نگراني هم باشد. پنجره باز چيز خطرناكي است، اگر قرار باشد به جاي آدام همتي و شايان مصلح كه حداقل تا پاي جان زحمت مي‌كشند، امثال يانسكي و تادئو و نیومایر وارد شوند، ارز مملكت را تباه كنند و جان مردم را بالا بياورند. امروز اگر آدام و شايان پاس گل نمي‌دهند، حداقل وقتي دوربين چهره بسته آن‌ها را به تصوير مي‌كشد، آدم از صورت غرق در عرق اين بچه‌ها لذت مي‌برد.
لحظه عجیبی بود، روزی که پریموف اوكرايني در سرمای فولادشهر سرش را از جلوی توپ ذوبی‌ها دزدید تا ضربه نخورد؛ آخر گناه داشت طفلکی! پنجره باز چيز خطرناكي است، اگر قرار باشد ديگر بعد از ساده‌ترين گل‌هاي پرسپوليس نيمكت اين تيم از جا كنده نشود و كاورپوش‌ها به سرعت برق و باد از سر و كول زننده گل بالا نروند.
وقتی یک کلکسیون ستاره از تیم برانکو جدا شد، پرسپولیس دیگر شکارچی گل نداشت، اما بچه‌های روی نیمکت این تیم انگار «شکارچی شادی گل» بودند؛ بي‌آنكه نگران سهم خودشان از اين تيم باشند.


هنوز هم هیچ كرنومتري نفهمیده رادو با چه سرعتی به سمت گلزن حرکت می‌کرد که زودتر از بازیکنان داخل زمین به او می‌رسید! پنجره باز چیز خطرناکی است، اگر قرار باشد پشت بازیکنان این تیم باد بخورد و آن‌ها دیگر برای تک‌تک توپ‌ها تا پای جان نجنگند. وضع عجیبی بود در این یک سال؛ سرخ‌ها انگار می‌خواستند ثابت کنند در مقابل تازيانه هیچ مصیبتی قرار نیست کم بیاورند و عقب بکشند. فوتبال برای آن‌ها تبدیل شده بود به محک اراده و نوعي كل‌كل مردانگی، که اگر غیر از این بود، بازی با عضله بسته و گردن خشکیده و کتف دررفته معنی پیدا نمی‌کرد.
پنجره باز چیز خطرناکی است اگر شادی‌های دیوانه‌وار جلال و بیرانوند را از تیم بگیرد، درست در همان لحظاتی که مردم و دوربین‌ها روی بازیکنان جلوی زمین فوکوس کرده‌اند و اين دو نفر آن عقب ركورد پرش ارتفاع را مي‌شكنند.از همه این‌ها مهم‌تر، پنجره باز چیز خطرناکی است، اگر قرار باشد دوباره یکی مثل محسن مسلمان به تیم برگردد، چهار نفر مثل خودش را دورش جمع کند و بعد از چند بازی نیمکت‌نشینی، پست «بچه‌های طلاق» روی اینستاگرام بفرستد. همسر هوادار مقتول پرسپولیس در ایلام، در حالی که طفل تازه یتیمش را در آغوش کشیده بود و به پهنای صورت اشک می‌ریخت، از ضجه‌های اول فصل شوهرش حرف زد؛ از اینکه بازیکنان جفاکار چطور دست تیم محروم را لاي پوست گردو گذاشتند و پيچيدند به بازي. مرد در خلوت خانواده آن‌قدر دلخوری‌هایش را تکرار کرده که زن خانه‌دار هم ديگر اسامی خوش‌مرام‌ها را از بر بود. پنجره باز چیز خطرناکی است، اگر قرار باشد امثال طارمی و محرمی و احمدزاده، بی‌حساب و کتاب برگردند و جواب آن بچه یتیم را نداشته باشند.