بازخوانی سناریوهادرباره قضیه خاشقجی

شاید بتوان گفت اتحادیه اروپا در ماه های اخیر یکی از پرچالش ترین دوران استقلال سیاسی و یکپارچگی خود را سپری می کند. در حالی که کشورهای عضو این اتحادیه درگیر خروج بریتانیا از جمع خود هستند، ایالات متحده آمریکا از توافقی که آن‌ها سال‌ها برایش وقت صرف کرده بودند، خارج شد و کشورهای اتحادیه را بر سر دوراهی سخت تبعیت از آمریکا یا حفظ شأن و اعتبار خود قرار داد؛ دو راهی‌اي که سعی کردند با ذلت از آن عبور نکنند. در نتیجه راه حمایت از جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفتند و حال با چالش بزرگ چگونگی حفظ برجام و دور زدن تحریم‌های آمریکا مواجه هستند. 
اما سیر آزمون‌های اتحادیه اروپا به همین جا ختم نشد و یکی از شرکای خاورمیانه ای آن‌ها که از آن تحت عنوان «شریک راهبردی» نیز یاد می کنند، با ارتکاب عملی جنایتکارانه علیه یک روزنامه نگار منتقد، باز هم اتحادیه اروپا را بر سر دوراهی سخت «منافع» و «ارزش‌ها» قرار داد؛ دوراهی‌اي که البته هنوز مشخص نیست کدام یک از آن‌ها را بر می گزیند.
عربستان سهم زیادی در واردات کالا به اتحادیه اروپا ندارد، اما وارد کننده بسیاری از محصولات اروپایی به ویژه از دو کشور آلمان و انگلیس است؛ هرچند واردات تسلیحات بخش بزرگی از این تجارت را تشکیل می دهد. بنابراین با وجود رخداد فاجعه قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان و فاش‌شدن نقش مقامات ارشد این کشور در این فاجعه حقوق بشری، متغیرهای مالی و تجاری همچنان از صاعقه‌های مهم و اثر گذار در روابط و مناسبات دو طرف است. متغیر مهم دیگر در مناسبات اتحادیه اروپا و عربستان به جنگ یمن بر می‌گردد، هر چند حمله ائتلاف عربی به یمن و ادامه این جنگ خانمانسوز، منافع بسیاری را به دلیل فروش تسلیحات بیشتر نصیب کشورهای اروپایی به ویژه آلمان و انگلیس کرده است، اما با طولانی شدن این جنگ، رواج قحطی فراگیر در این کشور فقیر و نمایش هر روزه ابعاد مختلف وقوع فجایع انسانی در یمن از رسانه‌های مختلف، کشورهای اروپایی برای اقناع افکار عمومی خود هم که شده به جبهه مخالفان ادامه این جنگ پیوسته اند؛ بنابراین رویکرد عربستان در یمن نیز از مسائل تاثیر گذار در مناسبات دو طرف خواهد بود. 
نکته اینجاست که کشورهای اروپایی بر خلاف آمریکای تحت حکومت ترامپ، به طور سنتی برای ملاحظات اخلاقی و حقوق بشری نیز اهمیت قائل هستند و هر چند آن‌ها نیز همچون آمریکا در عمل حاضر نیستند منافع مالی و تجاری خود را فدای آرمان‌های حقوق بشری کنند، اما حداقل از این حادثه دردناک به عنوان ابزار فشار و امتیازگیری بیشتر از مقامات سعودی بهره خواهند برد. بنابراین به نظر می رسد افزایش رویکرد انتقادی نسبت به عربستان و فشار بیشتر بر این کشور برای ایجاد تغییرات حقوق بشری، مهم‌ترین تحولی است که به‌تازگي در روابط عربستان و اتحادیه اروپا ایجاد شده است. با این وجود، باید توجه داشت که آلمان به عنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای اتحادیه اروپا، سیاست دوگانه ای را در قبال عربستان اتخاذ کرده، این کشور از یک سو منتقد جدی سیاست‌های منطقه ای عربستان سعودی و به ویژه جنگ یمن است و از سوی دیگر نمی‌خواهد منافع شرکت‌های بزرگ تجاری آلمان همچون «زیمنس» و «بایر» در این کشور ثروتمند عربی به خطر بیفتد. 


فرانسه نیز همواره عربستان را به عنوان شریک راهبردی خود معرفی می کند و همچون دیگر کشورهای قدرتمند اروپایی منافع ثابت و تعریف‌شده ای در روابط با عربستان دارد؛ به طوری که حتی بعد از قتل خاشقجی نیز مقامات فرانسه اعلام کردند تا روشن شدن کامل ابعاد این قضیه، روابط راهبردی خود با عربستان را قطع نخواهند کرد. بنابراین به نظر می رسد سه‌گانه قدرت در اتحادیه اروپا که حال با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا تنها دو ضلع آلمان و فرانسه را  در بر می گیرد، هر چند تمایل به گرفتن ژست‌های حقوق بشری دارد، اما در قطع تعاملات با عربستان شتاب چندانی به خرج نخواهد داد و بقیه کشورهای اروپایی نیز دنباله روی همین سیاست خواهند بود. 
در این راستا به نظر می رسد در خصوص آینده روابط اتحادیه اروپا و عربستان بتوان از سه سناریوی محتمل نام برد؛ سناریوی نخست که بیشتر امکان تحقق دارد، سناریوی حداقلی است؛ به این معنا که کشورهای اروپایی برای همدردی با افکار عمومی جریحه دار شده بین المللی در کوتاه مدت عربستان را مورد انتقاد قرار دهند، اما هیچ اقدام جدی عملیاتی که مستلزم تضعیف مناسبات اقتصادی دو طرف باشد، انجام ندهند. هر چند دامنه بحران سیاسی که مقامات سعودی در مقطع فعلی گرفتار آن شده اند، بسیار گسترده است و تاثیرگذاری آن بر افکار عمومی جهانی به حدی است که می‌تواند پایه های قدرت عربستان در عرصه داخلی و خارجی را بلرزاند و آن را دچار فروپاشی کند، اما احتمال اینکه عربستان بتواند از این ماجرا سر سالم به در ببرد، بسیار است. عربستان سعودی همچون برخی کشورهای قدرتمند و با قدمت مثل ایران از دیپلمات‌های کارکشته، متخصص و اهل فن برخوردار نیست، اما تجربه نشان داده که سیاست «باج دادن» و «سر کیسه شل کردن» این کشور همواره در موقعیت‌های مختلف به دادش رسیده و به مراتب بیش از ساعت‌ها مذاکرات دیپلماتیک و تخصصی برایش کارایی و منفعت داشته است، هر چند اعتبار و احترامی پشت این رویکرد نبوده و نیست.    
از این رو، این سناریویی محتمل است که بحران اخیر و افتضاحات هیات حاکمه عربستان در کوتاه‌مدت به انتقاد، فشار و کاهش سطح مناسبات سیاسی این کشور با اتحادیه اروپا منجر شود، اما در بلند مدت تاثیري جدی بر مناسبات اقتصادی اتحادیه اروپا و عربستان نگذارد. 
رویکرد محتمل دیگر سناریوی میانه است؛ در این سناریو کشورهای اتحادیه اروپا به سیاست انتقاد و فشارهای حقوق بشری بر عربستان ادامه می دهند و با تبلیغات گسترده و فراگیر بخش‌هایی از مناسبات تجاری خود با این کشور عربی که چندان تاثیر گذار و سودده نیست را نیز پایان می‌دهند تا آبی بر آتش احساسات برافروخته شده ملت‌های‌شان بریزند. 
سناریوی سوم که کمتر احتمال وقوع دارد، اما تحولات غیر منتظره عرصه روابط بین الملل و البته قدرت دیپلماسی و لابی‌گری موجود در این عرصه باعث می شود که آن را نیز محال ندانیم، سناریوی حداکثری است که بر مبنای آن  اتحادیه اروپا تحت فشار رسانه ها و افکار عمومی، تحریم هایی گسترده و فراگیر علیه عربستان وضع کرده و به طور جدی خواستار پایان جنگ یمن و تغییر سیاست‌های غیر انسانی این کشور شود. 
احتمال اجرایی شدن این سناریو در دو صورت افزایش می یابد؛ نخست اینکه فشار رسانه ای درباره قتل خاشقجی ادامه پیدا کند و حساسیت افکار عمومی در مورد نحوه برخورد سران کشورها با این فاجعه افزایش یابد. چنین رویکردی می‌تواند رهبران اروپایی را مجاب کند که برای حفظ اعتبار خود و شعارهای سنتی اتحادیه اروپا پیرامون «لزوم حفظ ارزشهای حقوق بشری»، به برخی اقدامات عملیاتی علیه عربستان سعودی دست بزنند. مساله دیگری که می‌تواند کشورهای اروپایی را به تحریم عربستان و سختگیری علیه این کشور مجاب کند، پیش دستی و عرض اندام کشورهایی است که می‌توانند جایگزین خوبی برای عربستان باشند و منافع این اتحادیه را تامین کنند. ترکیه، برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و جمهوری اسلامی ایران کاندیداهای بالقوه این امر هستند؛ هرچند هر کدام با چالش‌هایی در این زمینه مواجهند.حال باید منتظر ماند و دید لابی گری‌ها، دیپلماسی آشکار و پنهان کشورهای ذی نفع در این بحران و سایر تحولات عرصه روابط بین الملل اروپایی ها را به کدام سو سوق می‌دهد و کشورهای عضو این اتحادیه با چه نمره ای آزمون‌های سخت خود را پشت سر می گذارند.