چرا شهروندان در شرایطی که طرح‌های دولتی برای مبارزه با آلودگی هوا شکست می‌خورد، فکری برای سلامت خود نمی‌کنند؟

ساختارِ بیمار، شهروندِ مقصر
زهرا داستانی
در هشتاد و ششمین روز پاییز 1397 آلودگی هوا، آسمان 6 کلان‌شهر ایران از جمله اصفهان، کرج، اهواز، اراک، تهران و ارومیه را تیره کرد تا برای چندمین‌بار به مسئولان و متولیان شهری ایران بگوید اقداماتی که برای کاهش آلودگی هوای کلان‌شهرها انجام داده‌اند اثرگذار نبوده و باز هم برای نجات از این مخمصه باید دست به دعا برداشت تا باران و باد بیایند و شهر را نجات دهند. مسئولان اما انگشت انتقاد را به سمت شهروندان نشانه می‌روند. شهروندانی که قوانین و مقرراتی که برای کاهش آلودگی هوا وضع شده‌اند را دور می‌‌زنند. به راستی آیا باید شهروند را مقصر آلودگی بی‌پایان دانست؟
«آلودگی» کلمه‌ای است که هر کودکی در جهان صنعتی امروز با مفهوم آن به خوبی آشنا می‌شود و هر چه جهان پیش‌ می‌رود «آلودگی» در زندگی انسان‌ها نقش بیشتری ایفا می‌کند که چون نیمی از زندگی انسان در جدال با آن سپری می‌شود، آلودگی هوا مهم‌ترین چالش زیست محیطی پدیده‌ نوظهور قرن بیستم یعنی کلان‌شهر است. چالشی که رتبه پنجم عوامل موثر در مرگ‌و‌میر را به خود اختصاص داده است. آمارها می‌گوید سالانه ۲.۴۸ تا 7 درصد تولید ناخالص داخلی کشورها را می‌بلعد تا صرف عوارض ناشی از آن شود. ایران نیز قریب به 20 سال است که با چنین چالشی دست و پنجه نرم می‌کند؛ درست از زمانی که ساخت کلان‌شهرها را از دوره سازندگی آغاز کرده است. بارگذاری بالای جمعیت در شهرهای مختلف ایران در طول این سال‌ها سبب شده تا آلودگی هوا در فصل زمستان که وارونگی دما اتفاق می‌افتد بر چندین کلان‌شهر از جمله اصفهان، اراک، تهران، اهواز و ... چیره شود. معضلی بزرگ که حتی با ارائه طرح‌ها، لوایح و تصویب قوانین از سوی حاکمیت نیز درمان نشده است. امسال نیز گرچه متولیان هوای پاک در ایران برای جلوگیری از افزایش آلودگی اقدامات پیشگیرانه را از ماه‌ها قبل از شروع فصل سرما آغاز کرده‌اند اما آلودگی هوا زودتر از همیشه به استقبال مردم آمده است. پاییز سال 97 با پیشواز از آلودگی آغاز شد و در هشتاد و ششمین روز این فصل آلودگی نفس کشیدن را در 6 کلانشهر ایران سخت کرده است. شهرهایی که یک ویژگی مشترک آنها را به این روز انداخته است؛ «بارگذاری زیاد جمعیت».


احد وظیفه، مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی درباره علت آلودگی هوا در این 6 کلان‌شهر به «ابتکار» می‌‌گوید: «ویژگی مشترک این شهرها جمعیت و منابع آلاینده متحرکی از جمله اتومبیل‌ها است.» او می‌افزاید: «آلودگی هوا در اکثر کلان‌شهرهای جهان و ایران ارتباط خاصی به ویژگی‌های جغرافیایی آنها ندارد. آیا شهر پاریس در میان کوه‌ها محصور شده که این شهر هم دچار آلودگی می‌شود؟» وظیفه می‌گوید: «آلودگی کلانشهرهای ایران به دلیل عدم تخلیه هوا با توجه به جریان باد یا بارش باران و همچنین تولید مادام آلاینده‌ها است.»
گرچه طبق پیش‌بینی او هوای اکثر کلان‌شهرهای درگیر با آلودگی از شب دوشنبه با ورود موج بارشی به ایران پاک می‌شود، اما تجربه ثابت کرده که آلودگی هوا تا پایان فصل سرما دست از سر کلانشهرهای ایران بر نخواهند داشت، مگر اینکه معجزه‌ای رخ دهد یا اقدام تاثیرگذاری از سوی متولیان و مدیران شهری انجام شود. گرچه تجربه باز هم اثبات کرده که اقدامات و طرح‌های مسئولان اغلب در این زمینه شکست می‌خورند.
در طول چند سال اخیر اقدامات بسیاری از طرح lez تا طرح 100 روزه شهرداری برای کاهش آلودگی هوا ارائه و اجرا شده اما به نظر می‌رسد که مجموعه این اقدامات به افزایش روزهای پاک کمک نکرده است. اگرچه وظیفه می‌گوید که هواشناسی وظیفه پایش و اندازه‌گیری تعداد روزهای آلاینده و پاک را ندارد و شهرداری و سازمان حفاظت محیط‌زیست بهتر از هر نهاد دیگری می‌توانند به این موضوع پاسخ دهند اما می‌گوید در سال 97 بیش از هر چیز دیگری شرایط جوی و آب و هوا در کاهش روزهای آلاینده و افزایش روزهای پاک موثر بوده است.
معاینه فنی خودروها آخرین اقدام متولیان پاکی هوا برای کاهش آلودگی هوا بوده است. اقدامی که باز هم شهروندان آن را دور زده‌اند و متولیان اجرای آن تخلف کرده‌اند. مسئولان برای آنکه برای یک بار پیروزی طرح خود را بینند می‌گویند قرار است ناظری برای متولیان اجرای این طرح بگذارند. اقدامی که خود هزینه و بار مالی دیگری بر دوش کشور می‌گذارد. بسیاری‌ معتقدند باید شهروندان قانون‌گریز را اصلاح کرد، شاید با کار فرهنگی حتی به زور تهدید و تنبیه.
نادر صادقیان، جامعه‌شناس اما نظر دیگری دارد. او به «ابتکار» می‌گوید: «نباید بیش از حد در بسیاری از مسائل اجتماعی و آسیب‌ها انگشت اتهام را به سمت مردم نشانه رفت. نگاه ساختاری در بررسی مسائل در کشور بسیار ضعیف است. بیشتر تحلیل‌ها در رسانه و جامعه‌ عامل محور است و با معلول درگیر می‌شود.»
این جامعه‌شناس می‌گوید: «نظم و قانون همیشه ظاهر زیبایی دارد و در ابتدای امر بعید است که فردی معتقد به عدم رعایت نظم و قانون باشد ولی در عمل افرادی هستند که از نظم و قانون سرپیچی می‌کنند. برای بررسی این اتفاق اما کمتر کسی تحلیل ساختاری ارائه می‌دهد و اغلب به تحلیل‌های روانشناختی بسنده می‌کنند.»
او می‌افزاید: «شهری که عرصه آن حداکثر جای 3 میلیون و 800 هزار نفر است، سیاست‌گذاران شهری طی 4 دهه آن را به مکانی برای زندگی نزدیک به 10 میلیون انسان تبدیل کرده‌اند. شهری که آن را تهران نامیده‌اند. با افزایش جمعیت تعداد وسایل حمل و نقل در تهران را که حد استانداردش 8 هزار دستگاه اتومبیل است به 3 میلیون دستگاه اتومبیل رسانده است. آیا در این شهر باز هم می‌توان انتظار داشت که شهروندان قوانین را رعایت کنند؟»
صادقیان می‌گوید: «چه کسانی خودرو خود را به معاینه فنی می‌برند؟ کسانی که تا همین چند ماه پیش برای خرید پراید 20 میلیون پول می‌داد و امروز باید این ارابه مرگ را با قیمتی 2 برابر گران‌تر بخرد.» به اعتقاد او، تبعیض، بی‌عدالتی و انواع فشارها سبب می‌شود که فرد احساس حقن می‌کند و چون می‌بیند که قدرت و دولت کارش را به درستی انجام نمی‌دهد انگیزه‌ای برای رعایت قوانین ندارد. صادقیان ادامه می‌دهد: «آلودگی هوا نوعی کشتار بی‌صدا است و مرگ‌و‌میر و بیماری‌هایی که ریشه در آلودگی هوا دارد در کشور چند برابر شده است. راننده تاکسی که به هزار زحمت ماشین قراضه‌ای خریداری کرده تا خانواده‌اش بی‌پول نمانند و هزینه اسهلاک ماشینش با تورمی که گریبان‌ جامعه را گرفته نیمی از درآمد او را می‌بلعد، ساختارهای این جامعه را تشکیل می‌دهند. ساختاری که با فشارهایی که بر او وارد است نمی‌تواند آنچنان شهروند وظیفه‌شناسی باشد.»
این جامعه‌شناس می‌افزاید: «آنچه در کشور ما رخ می‌دهد و دور باطلش همچنان ادامه دارد این است که آسیب را خود ایجاد می‌کنیم و آسیب‌دیده را تنبیه‌ می‌کنیم.»
به اعتقاد او توسعه یک امر متوازن است، پس نباید انتظار داشت که در جامعه‌ای که توسعه اقتصادی و سیاسی رخ نداده، توسعه فرهنگی در قله ایستاده باشد. او می‌گوید: «تجربه نشان داده که عکس این قضیه صادق است. آموزش زمانی است که حداقل رضایتمندی و امنیت روانی وجود داشته باشد. اگر این موارد وجود نداشته باشد شهروندان به زندگی رقابتی و جنگلی روی می‌آورند تا زنده بمانند.»
سایر اخبار این روزنامه