استانداری که با چالش انتخاب شود، استاندار نیست؛ معضل است!

آفتاب یزد ـ گروه گزارش: نُهم خرداد 1395 و در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی، «قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان» که به تصویب و تایید مجلس شورای اسلامی‌و شورای نگهبان قانون اساسی رسیده بود توسط حسن روحانی، به سازمان مدیریت و برنامه ریزی ابلاغ شد یعنی یک سال پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و 15ماه پیش از آغاز به کار دولت دوم روحانی!
اردیبهشت 96 انتخاباتی با شکوه برگزار و حسن روحانی برای دومین بار اجازه یافت تا 4 سال در پاستور، تمام زمام اجرایی ج.ا ایران را به دست گیرد اما یک سال بعد مجلس در حرکتی قابل تقدیر، با یک طرح دو فوریتی، «اصلاح قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان» را در دستور کار خود قرار داد که به نوعی کارناتمام را به شایستگی تمام کند.
با تصویب و تایید و ابلاغ این قانون، موجی از امید و آرامش به جامعه تزریق شد که با کنارگذاشته شدن بی قید و بند بازنشستگان ـ مگر در مواردی بسیار استثنایی ـ در آغاز دهه پنجم انقلاب، بالاخره گردش نخبگان و اضافه شدن جوانی و نشاط به بدنه مدیریتی کشور شکل خواهد گرفت. از همان روزهای نخستِ بررسی این طرح از سوی بهارستان نشینان، هشدارهایی متوجه وزارت کشور بود که تقریباً نیمی‌از استانداران و بسیاری از معاونان و کارمندان رده بالای این وزارتخانه، با تایید نهایی باید سکان مدیریتی را تحویل داده بقیه عمر را به بازنشستگی و انتقال تجربیات بپردازند و اما این روزها که پایان پاییز فرا رسیده وقتی به بهار و تابستان از دست رفته می‌نگریم به این فکر می‌افتیم که گویی وزارت کشور اساساً مسئله ای به نام بررسی و آینده نگری پیرامون این مصوبه در دستور کار خود قرار نداده زیرا در خلال اجرایی شدن 9 ماهه قانونی که از همان ابتدا نیز معلوم بود نهایی و اجرایی می‌شود هنوز چهار استان در بلاتکلیفی صرف به سر می‌رند از جمله استان یزد.



> «یا»آخرین حرف الفبا، اولین حرف نام یزدان!
یزدی‌های یزدان اندیشِ کویر نشین سال‌ها است عادت کرده اند برای هر مسئله ای منتظر بمانند! از ثبت نام گرفته تا تعیین استاندار! این را طبیعی می‌دانند که در بین حرف الفبا، اگرچه«یا» اول نام یزدان است اما در انتهای جدول سی و دو حرفی قرار دارد اما این هم نقیضی دارد به نام همدان، استانی که در یک قدمی‌یزدی‌ها است ولی خیلی وقت است که تعیین تکلیف شده است!
این روزها استان و شهر یزد را باید بلاتکلیف تر از هر بلاتکلیفی به شمار آورد حتی بلاتکلیف‌تر از سرنوشت تعریفی مدون برای«جرم سیاسی!»
باور کردنی نیست که این روزها یزدی‌ها به سه امضاء وزیر کشور نیاز مبرم دارند؛
امضاء اول: تعیین استاندار
امضاء دوم: تایید حکم شهردار
امضاء سوم: تعیین فرماندار
پس نتیجه می‌گیریم در موردی عجیب و شاید کم نظیر! یزد نه استاندار دارد نه شهردار و نه فرماندار و این یعنی وزارت کشور اساسا!
حواس پرتی مزمن گرفته که نمی‌داند این چنین بلاتکلیفی نه معضل که فاجعه است.
از نخستین تغییراتی که در پی تایید و ابلاغ «اصلاح قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان» در بدنه استانداری‌ها آغاز شده تا به امروز، یک شنبه و چهارشنبه‌های یزد، یک شنبه و چهارشنبه‌های گمانه زنی و حرف و حدیث است و چون آخرین دقایق ساعات اداری سپری می‌شود و یزد همچنان روی دورِ بلاتکلیفی گام برمی‌دارد، چالش و حاشیه ای دیگر استانداری که انتخاب نشده است را دچار «حرف و حدیث»هایی تمام ناشدنی می‌کند.
حرف با مجموعه وزارت کشور و مدیران تصمیم ساز
و برنامه‌ریز در این مجموعه آن است که چه کسی
بهتر از خودتان از تعداد استاندارانی که باید
از قطار دولت پیاده می‌شدند خبردار بوده‌اید؟ طی این همه ماه و هفته‌ای که سپری شده و می‌شود چرا به این موضوع نیندیشید که یک استان در سایه نداشتن استاندار و فرماندار و شهردار، دچار چه حرف و حاشیه و چالش‌هایی می‌شود؟ حالا که می‌دانید چرا دست دست می‌کنید؟ از نظر وزارت کشور سیستان و بلوچستان با همدان و یزد چه تفاوتی دارد که استانی دیگر به چشم بر هم نهادنی تعیین تکلیف می‌شود و استان تا خرخره در چالش و حرف‌های تایید شده و نشده فرو می‌رود؟!
این استان با این همه معضل بدون استاندار چگونه خواهد توانست در ماراتن بودجه بندی، اشتغال، جذب سرمایه گذار و تغییر اقلیم خشکی که نفس در سینه حبس کرده گام بردارد؟ سخن ما با وزیر محترم کشور یک جمله بیش نیست و آن این که در بدترین زمان ممکن و در روزهایی که یزدی‌ها بیشتر از تمام دورانی که تدبیر و امید بر سرنوشت شان حاکم بود به کمک و همراهی وزارت کشور نیاز داشتند اما این وزیر کشور و وزارت کشور بود که در انتهایی ترین نقطه توجه نیز توجهی به یزدی‌ها نکرد!
از حالا به بعد هر که استاندار یزد شود با
کوله باری از حرف و حدیث، هیچ گرهی را نخواهد توانست که بگشاید چون معتقدیم: «استانداری که با چالش، گمانه‌زنی و«حرف و حدیث» انتخاب شود، استاندار نیست؛ معضل است!» پس از اینجا به بعد وزارت کشور برای یزدی‌ها استاندار انتخاب نمی‌کند بلکه معضل می‌تراشد؛ معضلی
به نام آقای استاندار!