ولنگاری اخلاقی در حوزه سیاست

 
 
 
جامعه امروز ما دچار ولنگاری زبان است. در جامعه‌ای که مدعی اخلاق دینی، ارزش‌های مذهبی و توجه به قانون به عنوان محصول این اخلاق و ارزش‌های دینی است، فرد یا افرادی با پشتوانه‌های متفاوت رسمی و غیر رسمی خود را مصون از پاسخگویی بداند و در جایگاه رسمی بدون توجه به راستی آزمایی گزاره‌هایی که به کار می‌برد، ادعاهای متفاوتی را در باب دیگران مطرح کند. 4 دهه از انقلاب اسلامی گذشته و در هر دهه از این انقلاب بسیاری از نیروهای انقلابی، مردمی که درباب این فریاد هزینه‌های متفاوت پرداخته‌اند، در بازی جناح‌‌های سیاسی دچار نوعی سردرگمی شدند. به گونه‌ای که امروز اصول و ارزش‌های برخاسته از اخلاق اسلامی و ایرانی از متن به حاشیه رفته و دیگر اعتماد و اعتباری در جامعه برای این نوع رویکردها دیده نمی‌شود. چرا که هر کس به خود حق داده بدون آنکه سند یا مدرکی درباب یک موضوع مطرح کند به داد سخن درباب آن موضوع بپردازد و دیگران را در زمینه‌های گوناگون متهم کرده و تلاش کند که با ایراد این اتهامات رقبا را از صحنه خارج نماید. جالب این است که اگر وزیر امور خارجه کشور مانند محمدجواد ظریف با بینه‌های روشن و قابل فهم برای جامعه از پولشویی سخن می‌گوید، بدون این که انگشت اتهامی به سمت به طرف گروه یا نهادی دراز کند، بیانات او مورد عتاب و خطاب قرار می‌گیرد که باید مستند باشد و تا استیضاح وی و تشکیل پرونده در قوه قضائیه برای او پیش می‌روند. این در حالی است که بسیاری از افراد از حاشیه امن برخوردار و در مجامع گوناگون افراد متفاوت را متهم کرده و در چارچوب آن حتی نهادهای گوناگونی را زیر سوال می‌برند و با اتهامات متفاوت در صحن عمومی افکار جامعه ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی متهم می‌نمایند. به هر تقدیر این معنا به جناح راست، چپ، اصولگرا و اصلاح‌طلب محدود نمی‌شود. بسیاری از افراد هر دو جناح در پی ایجاد فضاهای مناسب تلاش کردند بدون در نظر گرفتن این اخلاق یکدیگر را زیر پرسش ببرند. آنچه که در اینجا بیشتر نمود پیدا می‌کند جهت‌گیری جریان اصولگرا در این زمینه است که خود را در این زمینه پرچمدار اصول و ارزش‌های انقلابی، اسلامی و اخلاق برخاسته از این جغرافیا می‌داند. بدین جهت است که زمانی که افراد این جناح بدون توجه به معیار‌های اخلاقی و اصول و ارزش‌های دینی به بیان چنین اتهاماتی می‌پردازند، بیشتر در چشم جلوه کرده و با پرسش بسیار بزرگتری رو‌به‌رو می‌شوند. آنچه که اکنون درباب مجلس گفته می‌شود که 50 درصد نمایندگان در پی فروپاشی نظام هستند، مساله ساده‌ای نیست، فلذا باید این مساله در چارچوب قوانین موجود مورد پیگرد قرار گرفته و در صورت اثبات آن با مستندات محکمه‌پسند، در مظان افکار عمومی -نه در پس پرده دیدگاه‌های سیاسی- مورد توجه قرار گیرد. آنچه که معمار انقلاب اسلامی بدان اشاره کرد و نهادی را که وی در راس امور دانست، امروز در مظان اتهام بسیار قوی و قدرتمندانه‌ای قرار گرفته که از سوی یکی از نمایندگان مجلس مطرح شده است. نماینده‌ای که به هر تقدیر دارای کد مشخص از منظر ارتباط خانوادگی، سیاسی و جایگاه او در سپهر فعالان سیاسی این جبهه می‌باشد. این منطق باید مورد توجه قرار گیرد که اگر آنچه که او مدعی است درست است، خطری است که باید با آن به صورت بسیار منطقی رو‌به‌رو شد و اگر آنچه که او می‌گوید مستند نیست، با مخاطرات ناشی از موضع‌گیری‌های وی در این زمینه برخورد کرد.


* آینده پژوه سیاسی و اجتماعی