حاجی بابایی و آموزش و پرورش

«مخلص کلام این که حال آموزش و پرورش خوب نیست و باید به دادش رسید زیرا نیروی انسانی وضعیت خوبی ندارد. حال دانش آموز خوب نیست و تراکم کلاس‌ها بسیار بالاست و طرح‌های کیفیت بخشی در این تراکم قابلیت اجرایی ندارد. همچنین حال بودجه‌های عمرانی مدارس، حال معلم از نظر حقوق و وضعیت معیشتی خوب نیست، وضعیت اجرای سند تحول بنیادین در آموزش وپرورش خوب نیست. روی سخن من با دولت است. دولت به داد آموزش وپرورش برسد، دولت در محاق بی‌تفاوتی نسبت به آموزش وپرورش فرورفته است. و این بی‌تفاوتی حتی به رسانه‌ها سرایت کرده است. سقوط جایگاه فرهنگیان، تعطیلی مجتمع‌های روستایی شمیم ولایت که با پشتوانه نظری بسیار متعالی تدوین و اجرا شده بود، کاهش شدید عوامل اجرایی مدارس، کاهش و تا مرزِ نزدیک به صفر رسیدن تعداد مربیان و معاونان آموزشی، اجرایی، پرورشی، بهداشت، مشاوران خروجی این نگاه مهلک و غیرکارشناسی به سیستم تعلیم وتربیت بود». بند بالا بخش‌هایی از گفت‌وگوی حاجی بابایی، رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس و وزیر پیشین آموزش و پرورش، با یکی از خبرگزاری‌هاست که به درستی به گوشه‌هایی از گرفتاری‌های کنونی آموزش و پرورش کشور اشاره می‌کند. او بحران امروز کمبود نیرو را دست پخت وزیر پس از خود، یعنی فانی می‌داند و تاکید می‌کند که سیاست آسیب‌زای تعدیل نیرو با پیروی از سیاست‌های بلند مدت سازمان برنامه و بودجه همچنان ادامه دارد. خصوصی‌سازی‌های پیگیرانه وزیر کنونی نیز از سخنان نیش‌دار حاجی بابایی در امان نمانده و آن را پیامد سیاست فرا آموزشی دولت می‌داند و... خواندنِ این سخنان وزیر پیشین در کنار مرور برخی از دیدگاه‌ها و عملکردهای دوران وزارتش، پرسش‌هایی را پدید می‌آورد که پس زمینه ادعاهای درست ایشان را با اما و اگرهایی همراه می‌کند که بوی برخورد سیاسی با نهاد آموزش را می‌دهد! بگذریم از تغییرِ 70 درصدی در سند تحول بنیادین با فشارهای نامتعارف او بر نهادهای سیاست‌گذار، اجرای سند به شکل کاملا سلیقه‌ای و بدون توجه به اولویت‌های آن، جایگزینی نظام 6-3-3 بدون زمینه‌های نرم افزاری و سخت افزاری ضروری و... پرسش از وزیر پیشین آن است که در اوج درآمدهای سرشار نفتی دوره احمدی‌نژاد، که پیامد تعامل سازنده دولت اصلاحات با جهان بود، چه گرهی از گرفتاری‌های پر شمار و تاریخی آموزش و پرورش و فرهنگیان، گشوده شد؟ فروش 140 دلاری بشکه‌های نفت در دولت اصولگرا و وزارت او، چه گلی بر سر آموزش و پرورش و فرهنگیان زد؟ بی‌گمان یکی از فرصت‌های طلایی برای از میان برداشتن تفاوت آشکار و آزار دهنده میان دریافتی فرهنگیان با دیگر حقوق بگیران دولت، زمان دولت اصولگرا و وزارت ایشان بود، که شوربختانه از دست رفت! چرا در سال‌های پایانی آن دولت که کشور تورم 50 درصدی را تجربه می‌کرد، بیشینه افزایش حقوق فرهنگیان زیر 20 درصد بود؟ با یک حساب سرانگشتی می‌توان نشان داد که در یکی-دوسال پایانی وزارت حاجی بابایی، با وجود چندین برابر شدن درآمدهای دولت، توان اقتصادی فرهنگیان بیش از 50 درصد کاهش یافت! شوربختانه تجربه نشان می‌دهد که برخوردِ دولت‌های اصلاح‌طلب، اصولگرا و میانه‌رو با آموزش و پرورش یکسان بوده و برای هیچ کدام، آموزش در اولویت نبوده و نیست! گرچه اگر از حق نگذریم بیمه طلایی، بزرگ‌ترین دستاورد دوره وزارت حاجی بابایی برای فرهنگیان بود؛ که آن نیز با توجه به عدم ریل گذاری درست و بنیادین، به ویژه تامین منابع مالی، از گزند جانشینان حاجی بابایی در امان نماند. در همه دورانی که فانی به شدت تعدیل نیرو را پیگیری می‌کرد، حاجی بابایی نماینده پرنفوذ مجلس بود و البته هست. پرسش اینجاست که چرا در آن دوران در برابر حجم گسترده تعدیل نیرو و خصوصی‌سازی در نهاد آموزش سکوت کرده بود؟ چرا در شش سال گذشته که شکاف میان دستمزد فرهنگیان و خط فقر بیشتر و بیشتر شد حاجی بابایی پرچمدار جنگنده‌ای برای دفاع از حقوق فرهنگیان نبود؟ چرا به عنوان یکی از اثرگذارترین نمایندگان در زمان تصویب بودجه 97، در برابر کاهش غیر قانونی حقوق فرهنگیان در لایحه بودجه امسال، از میانگین 15 درصد به 10 درصد، هیچ صدای بلندی از او شنیده نشد؟ شاید این استدلال بیراه باشد! پس می‌توان انتطار داشت در هفته‌های آینده که لایحه بودجه 98 برای بررسی و تصویب به مجلس فرستاده می‌شود رئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس، بیشترین تلاش را برای افزایش بودجه آموزش و پرورش و حقوق فرهنگیان داشته باشد. بی‌گمان زمان بررسی بودجه بهترین فرصت برای وزیر پیشین آموزش و پرورش است تا نشان دهد که سخنان بالا از سر دلسوزی برای نهاد آموزش است، نه رویارویی‌های سیاسی میان رقبای حاکم.
* کارشناس آموزش وپرورش