تكرار كابوس انتقال آب

روزی که رییس دولت دهم در آخرین سفر به استان مازندران، به زعم خود آغاز پروژه انتقال آب خزر به گرمسار و سمنان را کلید زد، آن را در قامت یک طنز تلخ باور کردیم. البته بنا به سابقه و از آنجا که در آخرین روزهای دولت ششم طنز تلخ‌تری مبنی بر اتصال آب خزر به آب های آزاد جنوب، تیتر برجسته‌ای در رسانه‌ها شده بود، این افتتاح را هم چه بسا به حساب خبرهای ژورنالیستی پایان دوره ریاست جمهوری تلقی كرديم. البته این پرسش در اذهان متبادرشد که این روسای بزرگوار برای جلادادن به میزهای خود از این دریای شکننده و بسته خزر تا چه زمانی باید هزینه كنند؟ گرچه با وجود سیاست‌های زیست ستیز دولت‌های نهم و دهم، دور از ذهن هم نبود که اگر مجال بیشتری می‌یافت، چه بسا از آخرین بقایای نگین سبز شمال جز انباشتی ویلا و زباله تا کنون اثری باقی نمی‌ماند. برای بسیاری از دلسوزان دست و پا بسته بستر حیات، این افتتاح نمادین همچون آژیر خطری شد که ناگزیر راهی ستادهای انتخاباتی آقای روحانی شدند. آن‌ها بر طبل انتخاب ایشان کوبیدند تا مبادا که عرصه‌های سبز این کشور بیش از این بازیچه و هزینه رنگ و لعاب کرسی‌ها شود. طرح انتقال آب خزر به سمنان در کارگروه بررسی تامین آب استان سمنان در تاریخ هشتم تیر سال 84 با حضور معاون اول ريیس‌جمهور و وزیر نیرو به تصویب رسید و در پی آن، مصوبه هیات دولت در سفر استانی سمنان در چهاردهم دی‌ سال 89 به وزارت نیرو، ابلاغ و سرانجام این طرح در تاریخ سی‌ام خرداد 91 به شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران به‌عنوان مجری ابلاغ شد. این طرح به‌ صورت دو خط لوله به طول 160 کیلومتر از سواحل دریای کاسپین در مجاورت نیروگاه نکا آغاز شده و پس از عبور از شالیزارها و مناطق جنگلی در استان مازندران در مسیر خط لوله نکا- ری، امتداد و از منطقه دوآب وارد منطقه خطیرکوه در استان سمنان می‌شود؛ درنهایت با عبور از تونل چشمه روزبه در حوالی شهر شهمیرزاد به دو شاخه تبدیل می شود که یک خط لوله به سمت دامغان و شاهرود به طول 172 کیلومتر و دیگری به سمت سمنان به طول 132 کیلومتر کشیده خواهد شد. سفر اخیرآقای روحانی به استان زادگاه خود و تاکید وی بر اجرای انتقال بی‌توجیه آب خزربه سمنان و در فاز بعد به یزد، بار دیگر کابوس این پروژه را در ذهن آگاهان و دلسوزان بستر حیات زنده كرد. گرچه اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان شمال کشور در این روزها سرانجام سکوت نسبی چند دهه اخیر را نسبت به روند تخریب اکوسیستم شمال شکسته و مخالفت صریح خودرا ابراز داشتند اما سایه این کابوس بر بقایای سبز خطه شمال همچنان خیمه زده است. باید بدانیم که پیامد بحران‌های زیست‌محیطی نظیر خشکیدن دریاچه ارومیه و دریاچه هامون، شور شدن صد ها هزار هکتار اراضی پایاب سد گتوتد، توسعه بی‌محابای نیشکر در استان خوزستان و اکنون هم پروژه انتقال آب به سمنان هرگز منطقه‌ای نبوده و تمامی گستره کشور را در بر می‌گیرد. بنابراین در چنین حالتی مشارکت و واکنش فعال و فراگیر تمامی نمایندگان را می‌طلبد.
در خصوص نتایج مخرب این انتقال از قبیل تخریب صد ها هکتار از جنگل هیرکانی و مراتع غنی در مسیر انتقال، آسیب جبران‌ناپذیر به توان شکننده دریای مازندران، انباشت سالانه حداقل 20 هزار تن نمک تنها برای انتقال 200 میلیون متر مکعب در فاز اول پروژه که به صورت کانونی مرگزا برای منطقه تبدیل می شود، بسیار گفته شده است اما در این نامعادله اتفاقا جامعه بهره‌برداران منطقه سمنان نیز وارث امکاناتی مبتنی بر یک خط لوله آسیب‌پذیر می‌شوند. درواقع اتکا به زیستن ناپایدار را نباید برای امثال این بهره‌برداران به عنوان یک امکان آرامش بخش تلقی كرد( به تنش های حال حاضر، انتقال آب زاینده رود به یزد توسط معترضان منطقه مبدا توجه کنیم). به گفته معاون وزیر نیرو، اجرای فاز اول این پروژه تا سمنان سه هزار میلیارد تومان هزینه دربر دارد و برای احداث آن دو هزار میلیارد تومان از سهام پتروشیمی به صورت «تهاتری» به قرارگاه خاتم‌الانبیا به عنوان پیمانکاری داده شده است. با توجه به هزینه‌های زیرساخت و جاری بهای تمام شده هر لیتر آب انتقالی به سمنان بیش از یک دلار برآورد می‌شود. اکنون پرسش از آقای روحانی این است که با چه توجیه فنی، سیاسی و اجتماعی به اجرای پروژه‌ای مبادرت می‌كنيد که جامعه آگاه به بحران‌های زیست محیطی حتی در استان سمنان هم به آن راضی نخواهند بود.
جامعه‌ای که منافع ملی کشور را تنها در گستره‌ای از کران خزر تا سواحل نیلگون خلیج همیشه فارس تعریف می‌کند. آن‌ها هرگز به اسارت منافع ناپایدار و ضد ملی ولو در زادگاه خود در نمی‌آیند و کلام آخر خطاب به جناب آقای رییس جمهور این است که امثال این راقم و از وحشت تخریب فزاینده زیست محیطی دولت سلف شما به ستاد های انتخاباتی‌تان پناه بردیم و برای‌تان بسیار نوشتیم و گفتیم. اگر قرار است جنابعالی کلنگ تخریب رییس پیشین را در دستان‌تان بگیرید، لطفا قبل ازآنکه بر ساحل خزر بزنید بر سر امثال من بکوبید که قطعا سزاوار چنین خطای محاسباتی بوده‌ایم.