از فقر و نداری مردم نمی ترسم!

در کلام حکما و تجربه تاریخی انسان شاید بدترین تهدید و خطر به قحطی و فقر نسبت داده شود و سیاه ترین خاطرات بشری از گرسنگی ها و قحطی ها باشد. در ادبیات دینی ما هم از فقر به عنوان بدترین آفت عمومی و اجتماعی یاد شده و عباراتی چون "کاد الفقر أن یکون کفرا" و "چون فقر از دری وارد شد ایمان از در دیگر بیرون می رود" را بارها شنیده و خوانده ایم و همیشه به ما درباره تهدید جدی فقر هشدار داده اند.  اما با این حال از رسول خدا نقل شده: "من برای امت خویش از فقر و نداری نگران نیستم"!  پیش از ذکر ادامه حدیث شاید توضیح این نکته لازم باشد که مفهوم فقر یک مفهوم نسبی است و چه بسا شرایط و موقعیتی خاص برای یک نفر یا یک گروه فقر به شمار بیاید اما همان شرایط را دیگران بسیار مطلوب بدانند یا مثلا در مقایسه با دارایی دیگران بتوان ارزیابی های متناقض از وضع یک نفر داشت. بلکه حتی چه بسا یک نفر در یک مقطع زمانی خود را فقیر بداند ولی مدتی پیش یا بعد از آن زمان تلقی دیگری از وضع خود داشته باشد. در عین حال فقر را به هر صورت شاید بتوان تحمل کرد و برای حل آن راهی جست و درمانی یافت. شاید بتوان کمتر خورد، شاید بتوان در اضطرار و ناچاری حتی ریشه وبرگ درختان را پخت و بر سفره نهاد!  از همین رو حضرت می گویند: بلکه نگرانی من چیزی دیگر است!  شگفتا، این چه چیزی است که از فقر خطرناک تر و وحشت‌زاتر تواند بود؟حضرت در ادامه این سخن خویش گفته اند که من نگران سوء تدبیر (خطاهای راهبردی کلان در مدیریت) ایشان هستم! سوء تدبیر یعنی ناتوانی مدیریت جامعه و ناشی گری مسئولان و رؤسا در هدایت و بهره گیری از منابع موجود برای تحقق اهداف مشخص. یعنی وقتی که قحطی در کار نیست ولی همان رزق موجود را درست مصرف نمی کنند و گاه به رغم دسترسی به بیشترین امکانات از تحقق حداقل ها نیز ناتوان هستند.   در زمان جنگ تحمیلی با وجود تحریم های شدید و بدترین شرایط ممکن باز هم مردم در کنار یکدیگر روزگار را سپری می‌کردند و احساس شادی و همگرایی و همدلی بیشتری داشتند  اما امروز با این که بسیاری از نیازهای اولیه بیشتر و بهتر تأمین می شود، بی تدبیری ها دارد مشکلات را تلخ تر و شدیدتر می کند. سوء تدبیر یعنی سپردن کارها به دست اشخاص نالایق و ناتوان و جابه جا شدن اولویت ها و به روشنی آشکار است که آسیب و ضرر سوء مدیریت از فقر برای یک جامعه افزون تر و سهمگین تر خواهد بود!