دولت با دوري از اصلاح طلبان منفعل شده است

حسن رسولی درگفت‌وگو با «آرمان»:
دولت با دوري از  اصلاح‌طلبان، منفعل شده است
ایده‌آل دلواپسان ناکامی دولت است
آرمان: رئیس‌جمهور در سمنان در جمع دانشجویان گفت: «برخی می‌گویند چرا به مردم مسائل را نمی‌گویید؟ نمی‌گویم چون اگر گفتن حرف‌هایی برای مردم و وحدت کشور مفید نباشد، کار کشور سخت می‌شود.» این جملات کافی بود تا ذهن‌ها ناخودآگاه به سمت مردی برود که پیش از این و در خرداد 88 واژه «بگم بگم» را وارد واژگان سیاسی ایران کرد. اما نه روحانی احمدی‌نژاد است و نه اینکه مردم تشنه شنیدن ناگفته‌ها. آیا فشار و هجمه‌های سنگین دلواپسان باعث خواهد شد تا بالاخره حسن روحانی حرف‌هایی را بزند که شاید، فقط شاید کمی تازگی داشته باشد؟ «آرمان» برای بررسی سخنان رئیس جمهوری در سمنان، با حسن‌رسولی عضو شورای شهر تهران به گفت‌و‌گو پرداخته که می‌خوانید:


رئیس‌جمهور در سمنان از حرف‌های مگویی سخن گفت. آیا مجددا شاهد پروژه جدیدی از«بگم بگم»های مدل احمدی‌نژادی هستیم یا موضوع دیگری در میان است؟
ازمنظر روانشناختی، شخصیت آقای روحانی با آقای احمدی‌نژاد کاملا متفاوت است. رئیس دولت‌های نهم و دهم، شخصیت‌شان به شکلی بود که هر چند ماه یکبار تمایل داشت تا یک سوژه داغ رسانه‌ای را مطرح کند. یکی از آن سوژه‌ها، بحث لیست موجود در جیبشان! و یا به تعبیر خودش «لیست مفسدان اقتصادی» بود. آقای روحانی از چنین روحیه هیجانی، برخوردار نیست. برداشت بنده این است که ایشان با توجه به مسئولیت‌هایی که در شورای عالی امنیت ملی داشته و دارند و دومین شخصیت کشور مطابق قانون اساسی هستند، بخشی از اطلاعات طبقه‌بندی شده‌ای که افراد مشخصی از آنها مطلع هستند، که این اطلاعات ممکن است بخشی از موانع پیش روی دولت برای انجام وظایف خود نیز باشد، در اختیار دارد. روحانی بنابر مصالح ملی و وظیفه‌ای که به عنوان رئیس دستگاه اجرایی برای حفظ آرامش و امید در کشور دارد، بیان برخی مطالب را به مصلحت نمی‌داند. به نظرم سخنان اخیر آقای روحانی، به معنای آغاز دور جدیدی از «بگم بگم»‌ها نخواهد بود.
اکنون در ایران شاهدیم که هرهفته، نامه‌ها یا اسنادی در فضای مجازی پخش می‌شود که سال‌ها قبل محرمانه بود! اکنون مردم از مسائل زیادی مطلع هستند.
بله، بنده هم این بحث را قبول دارم که اکنون با توجه به توسعه تکنولوژی و ابزارهای اطلاع‌رسانی، دهه 70 یا 80 نیست و شرایط کاملا تغییر کرده و امکان نشر و درز اطلاعات بیش از گذشته وجود دارد. اما این کانال‌های درز دهنده احتمالی اطلاعات، معنا و مفهومش این نیست که چون امکان نشر اطلاعات در جامعه وجود دارد، پس مجاز به افشای اطلاعات مهم هستند. مقامات هم وظیفه قانونی برای حفظ اطلاعات را دارند و هم وظیفه حفظ مصالح و منافع ملی. اگر قرار باشد اخبار محرمانه را عمومی کنند، خلاف وظایف و مسئولیت‌های خود عمل کرده و اقدامشان ضد منافع ملی تلقی خواهد شد.
دقیقا در نظر داشتن منافع ملی اولویت اول است، اما سال گذشته و در حوادث دی ماه، همه مردم فهمیدند که مثلا ارسال پیامک‌های تهدیدآمیز به نمایندگان از کجاست؟
بله از مشهد آغاز شد. هجمه رسانه‌ای که علیه دستگاه دیپلماسی و آقای ظریف صورت گرفت نیزاستفاده از ابزارهای جدید و فضای مجازی بود. بهره‌برداری از اطلاعات محرمانه توسط وزرا و معاونان، نمایندگان مجلس، استانداران و معاونان آنها بر اساس قانون دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی شده، امکان مطلع شدن از علل و عوامل آغاز حوادث سال گذشته را داشتندکه این طبیعی است.
آیا رئیس‌جمهوری نباید در مقابل دلواپسان شفاف سازی کند؟ تا کجا می‌توان سکوت کرد؟
قبول دارم که آنها فضا را ملتهب می‌کنند. ستاد رسانه‌ای دولت با تقسیم کار هوشمندانه و کارآمد، بین ضرورت حفاظت از اطلاعات طبقه بندی شده و تنویر افکار عمومی به‌صورت هوشمندانه‌ای باید تصمیم درست اتخاذ کند. یکی از نقایص دو دولت آقای روحانی، فعالیت ناچیز این ستاد است. دولت آقای روحانی در هر دو دوره از 2 نقص عمده رنج می‌برد.1- فاقد ستاد هوشمند سیاسی است، لذا در مواجهه با رخدادهای سیاسی در عرصه داخلی، دولت در موضع انفعالی قرار دارد. غیر از نفر اول و دوم دولت، سایرین برای دفاع از دولت، احساس مسئولیت نمی‌کنند تا به حوادث ورود کنند.2- در حوزه اطلاع رسانی هم دولت ضعیف است. ضروری است ستاد رسانه‌ای دولت قوی‌تر عمل کند؛ تا در بخش جمع آوری اطلاعات و ساماندهی آنها و هم تحلیل و نظریه پردازی، مجموعه دولت و به‌ویژه رئیس جمهور را از طریق اطلاع رسانی کارآمد به افکارعمومی، یاری کنند. وقتی که دولت فاقد ستاد سیاسی باشد، طبعا از یک موضع فعال که زیبنده یک دولت مبتکر است، در نزد افکارعمومی تبدیل به یک دولت منفعل خواهد شد که این امر به مصلحت دولت و کشور نیست.
جریان اصلی حامی دولت(اصلاح‌طلبان) در برابر هجمه‌های دلواپسان، چه اقداماتی انجام دهد؟
اصلاح‌طلبان به اندازه‌ای که به دولت نزدیک هستند و به میزان مشارکت خواهی که از دولت دریافت می‌کنند، آمادگی حضور در عرصه و حمایت از دولت را دارند. اما یکی از ماموریت‌های دو ستاد ذکرشده؛ یعنی ستاد رسانه‌ای و ستاد سیاسی دولت، استفاده بهینه از پایگاه اجتماعی و ظرفیت حامیان دولت است. در این بخش، هراز گاهی بین برخی از مسئولان به‌خصوص رئیس جمهور، نشست‌هایی انجام می‌گیرد، اما در سایر سطوح دولت، به شکل منظم و سیستماتیک شاهد ارتباطات کارآمدی با اصلاح‌طلبان نیستیم. قطعا اگر دولت در این ارتباط گیری بهتر عمل‌کند،‌ جریان اصلاحات هم برای دفاع از دولت در برابر هجمه‌ها، به میدان می‌آید.
آیا کار رئیس‌جمهور و دولت با جریان دلواپسان، به نقطه‌ای خواهد رسید که آقای روحانی یکسری ناگفته‌ها را با مردم درمیان بگذارد؟
استنباط بنده این است که هدف نهایی و ایده‌آل مخالفان آقای روحانی شکست دولت است. حداقل خود دولت و حامیان آن باید این فرضیه را که بدترین نوع فرضیه است، مورد توجه قرار دهند. البته شواهدی وجود دارد که این انگاره را تایید می‌کند. وقتی چنین برداشت و تحلیلی را دولت و جریان حامی آن بپذیرند، قطعا از این حالت رخوت در تنویر افکار عمومی و همچنین پاسخگویی و تقابل با مخالفان خارج خواهند شد.