روزنامه آرمان امروز
1397/09/15
«بي تصميمي» اميد را از جامعه گرفته است
تقی آزادارمکی، جامعه شناس:«بي تصميمي» اميد را از جامعه گرفته است
نمیتوان الکی به مردم گفت امیدوار و شاد باشند!
رئیسجمهور روحانی چندی پیش در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته بود که میتوان میزان رضایتمندی و خشنودی اجتماعی مردم را با انجام برخی اقدامات کمهزینه در جامعه افزایش داد. جماران نوشت، در همین رابطه یک جامعهشناس مطرح و استاد دانشگاه معتقد است که یکی از راههای امیدوارسازی مردم این است که «با آنها صادقانه گفتوگو کرد». دوم اینکه، باید آن«اقداماتی که در توان و امکان حاکمیت است را انجام داد و نباید اجازه داد تا تراکمی از ثروت برای چند گروه در جامعه به وجود آید» و سومین راهکار این است که «تغییر رفتار در حوزههای اقتصادی و سیاسی اتفاق بیفتد». دکتر تقی آزاد ارمکی به سوالاتی در این خصوص پاسخ داده است.
با توجه به شرایطی که از لحاظ اقتصادی بر کشور حاکم است، شما میزان رضایتمندی و امید در میان مردم را چگونه ارزیابی میکنید؟ و اینکه به نظر شما چه راهکارها و اقداماتی میتوان برای افزایش رضایتمندی در جامعه به کار بست؟
شرایطی که برای جامعه ما به وجود آمده به نوعی میتواند ادامه روند گذشته باشد یا شرایطی استثنایی و غیرقابل پیشبینی قلمداد شود. من عمده این شرایط را ادامه روند پیشین میدانم، چرا که جامعه ما هیچگاه وضع بهتری نداشته و همواره اینگونه بوده است. دلایل چنین وضعی نیز این است که ما در این کشور هیچگاه اقتصاد و نهادهای مدنی و نقش آنها را جدی نگرفتهایم. چالش و درگیری ما نیز با این مقولات همواره وجود داشته و هیچگاه اجازه رشد و اثرگذاری آن را ندادهایم. برای نمونه بلاتکلیفی جمهوریاسلامی در مواجهه با نظام بانکداری بحثی تازه نیست، بلکه بحثی قدیمی است؛ به نحوی که از همان روز اول بانکداری در ایران به سخره گرفته شد و حتی به عنوان مرکز رباخواری تلقی شد. اما بعدها دیدیم که اصلیترین نهادهای انقلابی خود وارد عرصه بانکداری شدند و حتی میزان بهره و سودی که برای سپردهگذاران در نظر میگیرند، بیشتر از سایر بانکهاست. بنابراین همان افرادی که تا دیروز نظام بانکداری را مسخره میکردند و به آن اشکال میگرفتند و میگفتند که نظام بانکداری منشاء تولید ثروت نامشروع و رشوه است، امروز بانکها را از دست ساحت رسمی گرفته و خود تبدیل به مرکز رسمی و سرمایهگذاری شدند. این در حالیست که همین بانکها محور ایجاد اختلال و آسیب به حوزه اقتصادی کشور شدند. از این رو، اگر بخواهیم خوشبینانه به وضعیت بنگریم، میتوان گفت یک نوع بیتصمیمی در نظام اقتصادی کشور وجود دارد. اما آنچه من بدان معتقدم؛ ضدیتی است که با حوزه اقتصاد در جمهوریاسلامی وجود دارد. ریشه این مسأله نیز طولانی بوده و علتش این است که حاکمیت چندان علاقهمند به شکل گیری بخش خصوصی نیست و علاقهای هم ندارد که بورژوازی ملی شکل بگیرد.
تحریمها باعث شده تا نقاط ضعف پررنگتر از گذشته به نمایش گذاشته شود.
ذهنیتی وجود دارد مبنی بر اینکه ممکن است کسانی که پول خود را از طریق کار و تولید درمیآورند، در آینده برای کشور مزاحمتی ایجاد کنند و منتقد شوند. بنابراین لجبازی و مقاومت در برابر بورژوازی ملی، تجار، سرمایهداری و بخش خصوصی و بازار، خود زمینهای برای معارضه با نهادها و سازمانهای اقتصادی شده که اصلیترین آن نظام بانکی است. نظام بانکی امروز نشان میدهد که قدرتمند است، در نتیجه لایق به سخره گرفتننبوده است. در واقع نظام امروز بانکی پاسخ آن مسخره شدنها را میدهد. بنابراین همانطور که گفتم؛ شرایط امروز، ادامه روند گذشته است. اما آنچه باعث شده تا نقاط ضعف پررنگتر از گذشته به نمایش گذاشته شود، بحث تحریمهاست. در واقع تحریم، ضعف نظام اقتصادی را نشان میدهد. زیرا اگر نظام اقتصادی در چهل سال گذشته به درستی اجرا شده بود، شاید تحریمها میتوانست به روی آن اثر گذارد، ولی نقشی نابودگر را ایفا نمیکرد.
اقتصاد ما همواره در دست اصولگرایان بوده است.
مگر روسیه و ترکیه دچار تحریم نشدند؟ اما به دلیل اینکه بنیانهای اقتصادی خود را درست کرده بودند، هیچگاه به فلاکت نرسیدند. در واقع من معتقدم که اقتصاد ما همواره در دست اصولگرایان بوده است. حال این سوال مطرح است که آنها کجا توانستند عرصه اقتصاد را به درستی پیش برند؟ امروز ما کدام کالای ملی را تولید میکنیم؟ باید پرسید کدام کالای اساسی از سوی ما تولید میشود تا بتواند ما را روی پای خود نگه دارد؟ اگر ترکیه و چین مطابق اقتضای اقتصاد خودشان مجبور به مراوده تجاری با ایران نبودند، ما امروز حتی کفش استانداردی برای پوشیدن نداشتیم. نمیتوان برای اینکه مردم را امیدوار کنیم، دوباره شعارهای انتزاعی سردهیم و مردم را دچار خیالپردازی کنیم. بلکه تنها با حل مشکلات آنهاست که میتوان بارقههایی از امید را دل آنها ایجاد کرد و این امری ممکن است و غیرممکن نیست. بنابراین، ما در نظام اقتصادی خود اشکالاتی اساسی داریم که تحریمها آنها را آشکار میکند. سیاستگذاران اقتصادی اصلیترین عامل این ضعف بنیادین در نظام اقتصادی کشور هستند. پس بیکیاستی و یک نوع لجاجت با عرصه اقتصاد در کشور وجود داشته که امروز دارد نقش خود را ایفا میکند. در حقیقت امروز پایان مبارزه و لجبازی با عرصه اقتصاد است که باید درباره آن تصمیم گرفته شود. اگر کشوری بودیم که امکانات و بازار لازمش را نداشتیم، بحثی دیگر بود. اما میلیونها نفر تحصیلکرده در این کشور وجود دارند که ارادهمند برای اصلاح اوضاع اقتصادی و اجتماعی هستند. ضمن اینکه آنها کنار نکشیدند و تلاش میکنند تا کاری انجام دهند. پس باید برای گرفتاریها در هر سطحی که وجود دارند، تدبیری اندیشیده شود. در این بین عواملی مانند خوشبینی و بدبینی، امید و ناامیدی وجود دارند. نمیتوان الکی به مردم گفت امید داشته باشند یا اینکه شاد باشند یا نمیتوان از فردی که غم دارد خواست که بخندد، بلکه باید شرایط خشنود شدن برایش فراهم شود. جامعه حاضر است هزینه این شرایط را بپردازد، ولی باید به آن گفته شود که چه کار کند. بنابراین، به نظر من این عاملی دستوری نیست و باید شرایطش فراهم شود.
سایر اخبار این روزنامه
وعده براي آب،«سراب» بود
«بي تصميمي» اميد را از جامعه گرفته است
«تحقق وعدهها» عمل ميخواهد؛ نه حرف
دولت با دوري از اصلاح طلبان منفعل شده است
آقاي وزيركشور! پاسخگو باشيد؛ نه ساكت
تصويب CFT و آبستراكسيون ناكام دلواپسان
عاملان را شناسايي كنيد
مشايي، بازهم دادگاه نيامد!
تاملی کوتاه بر قانون منع بهکارگیری بازنشستگان
اروپا از گذشته درس بگیرد
تاملی در نظریات تئوریسین و مهندس اصلاحات
فرهنگ پذیرش نظر مخالف نهادینه شود
آمار تکاندهنده از تخلفات اقتصادی
من از صالحی امیری عذرخواهی نکردم!